ended

جمله های نمونه

1. he ended his remarks with a joke
اظهارات خود را با یک شوخی پایان داد.

2. she ended her talk with a delightful quip
سخنان خود را با یک بذله ی شیرین به پایان رساند.

3. my vacation ended yesterday
تعطیلات من دیروز تمام شد.

4. that news ended my worries
آن خبر به نگرانی های من پایان داد.

5. the battle ended in a rout
جنگ به انهدام انجامید.

6. the game ended in a draw
مسابقه با نتیجه ی مساوی خاتمه یافت.

7. the game ended in a tie
بازی با نتیجه ی مساوی به پایان رسید.

8. the negotiations ended in a fiasco
مذاکرات با ناکامی افتضاح آمیز مواجه شد.

9. the story ended
داستان پایان یافت.

10. the voyage ended without any mishap
سفر دریایی بدون هیچ اتفاق ناگواری به پایان رسید.

11. their efforts ended in failure
کوشش آنان به شکست منتهی شد.

12. great hopes that ended in discomfiture
امیدهای بزرگی که به ناکامی انجامید

13. his 2-year enlistment ended
دوران خدمت دوساله ی او به پایان رسید.

14. the workers' demonstration ended in violence
تظاهرات کارگران به خشونت انجامید.

15. their divorce fight ended in disgrace for all
کشمکش طلاق آنها منجر به آبروریزی برای همه شد.

16. their fervid debate ended in a fight
بحث داغ آنها به زد و خورد کشید.

17. when the war ended
وقتی که جنگ به پایان رسید

18. the sorrow of separation ended . . .
سپری شد غم جدایی. . .

19. their conflicts escalated and ended up in a destructive war
اختلافات آنها بالا گرفت و به جنگ ویرانگری منتهی شد.

20. should an interrogative sentence be ended with a question mark?
آیا باید جمله ی پرسشی را با نشان پرسش پایان داد؟

21. the war which had just ended
جنگی که تازه تمام شده بود

22. a period of dictatorship which only ended in revolution
دوران دیکتاتوری که در پایان به انقلاب منجر شد

23. it began as a jest and ended in tragedy
با شوخی شروع شد و با اندوه پایان یافت.

24. the discord among the chieftains gradually ended up in war
ناسازگاری خوانین کم کم به جنگ منجر شد.

25. the people who belittled him first ended by perusing him
مردمی که ابتدا او را دست کم می گرفتند عاقبت او را مورد مداقه قرار دادند.

26. their courtship lasted six months and ended in marriage
دوران نامزدی آنها شش ماه طول کشید و منجر به ازدواجشان شد.

27. their secret plan misfired and they all ended up in jail
نقشه ی محرمانه ی آنها نگرفت و همه به زندان افتادند.

28. there was a mix-up in the airport and i ended up on the wrong plane
در فرودگاه اشتباه روی داد و در نتیجه من سوار هواپیمای عوضی شدم.

تخصصی

[ریاضیات] مختوم، پایان یافته

پیشنهاد کاربران

پایان
تمام شده
درآخر
در پایان. . . آخر کار. . .
اتمام ، تمام

بپرس