easy chair

/ˈiːziˈt͡ʃer//ˈiːzit͡ʃeə/

صندلی راحتی (لفاف دار و دسته دار)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a large thickly upholstered armchair.

جمله های نمونه

1. Economy is the easy chair of old age.
[ترجمه گوگل]اقتصاد صندلی آسان سالمندی است
[ترجمه ترگمان]اقتصاد، صندلی راحتی دوران پیری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Fred lazed in an easy chair.
[ترجمه گوگل]فرد روی صندلی راحتی تنبل شده بود
[ترجمه ترگمان]فرد روی یک صندلی راحت قدم می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The kitten was ensconced in an easy chair.
[ترجمه گوگل]بچه گربه روی صندلی راحتی بسته شده بود
[ترجمه ترگمان]بچه گربه در صندلی راحتی لم داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He parked himself in an easy chair.
[ترجمه گوگل]خودش را روی صندلی راحتی پارک کرد
[ترجمه ترگمان]خود را روی یک صندلی راحت پارک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Davis was reclining in an easy chair.
[ترجمه گوگل]دیویس روی صندلی راحتی دراز کشیده بود
[ترجمه ترگمان]دیویس روی یک صندلی راحت لم داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Rodney was in an easy chair.
[ترجمه گوگل]رادنی روی صندلی راحتی نشسته بود
[ترجمه ترگمان] رادنی \"تو یه صندلی راحت نشسته بود\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There was an oversize easy chair by his desk.
[ترجمه گوگل]یک صندلی راحتی بزرگ کنار میزش بود
[ترجمه ترگمان]یک صندلی راحتی بزرگی کنار میزش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Across an easy chair that had been pulled forward, was something off-white and ancient, a cascade of silk and lace.
[ترجمه گوگل]در میان صندلی راحتی که به جلو کشیده شده بود، چیزی به رنگ سفید و قدیمی، آبشاری از ابریشم و توری وجود داشت
[ترجمه ترگمان]روی یک صندلی راحتی که به جلو کشیده شده بود چیزی از سفید و باستانی و آبشاری از ابریشم و توری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Most evenings, my father will sit in his easy chair and pore over one issue or another of National Geographic.
[ترجمه گوگل]بیشتر عصرها، پدرم روی صندلی راحتی خود می نشیند و در مورد این یا آن شماره از نشنال جئوگرافیک می نشیند
[ترجمه ترگمان]اغلب عصرها، پدرم روی صندلی راحتی خود می نشیند و در یک مساله یا یکی دیگر از National Geographic National می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Celestine, still steaming, occupied the easy chair, while Stafford sat by the table wolfing down a plate of leftovers.
[ترجمه گوگل]سلستین که هنوز بخار می کرد، صندلی راحتی را اشغال کرد، در حالی که استافورد کنار میز نشسته بود و یک بشقاب غذای باقی مانده را پایین می انداخت
[ترجمه ترگمان]در حالی که هنوز در حال بخار کردن بود، صندلی راحتی را اشغال می کرد و در همان حال که در کنار میز نشسته بود و با حرص و ولع یک بشقاب غذا را می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Father's best books found their way there, Mother's easy chair, Jo's desk, Amy's finest sketches.
[ترجمه گوگل]بهترین کتاب‌های پدر به آنجا راه یافتند، صندلی راحتی مادر، میز کار جو، بهترین طرح‌های امی
[ترجمه ترگمان]بهترین کتاب های پدر راه خود را در آنجا پیدا کردند، صندلی راحتی مادر، میز جو، بهترین طرح های امی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He settled himself comfortably in an easy chair.
[ترجمه گوگل]خودش را راحت روی صندلی راحتی جا داد
[ترجمه ترگمان]خودش را راحت روی یک صندلی راحت جا داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Evey sat down in an easy chair beside and rested her stocking feet on his knees.
[ترجمه گوگل]ایوی روی صندلی راحتی کنارش نشست و پاهای جوراب بلندش را روی زانوهای او گذاشت
[ترجمه ترگمان]evey روی صندلی راحتی کنار تخت نشست و پاهایش را روی زانوهایش گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We were stirring in our easy chair on the verge of leaving.
[ترجمه گوگل]در آستانه رفتن روی صندلی راحتیمان تکان می خوردیم
[ترجمه ترگمان]در شرف ترک کردن صندلی راحت بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• lounge chair, armchair, chaise longue
an easy chair is a large, comfortable chair.
comfortable upholstered armchair

پیشنهاد کاربران

بپرس