ducking

/ˈdəkɪŋ//ˈdʌkɪŋ/

غوطه خوری، خم کردن سرماننداردک، شکاراردک وحشی

جمله های نمونه

1. You have to go, so don't try ducking out.
[ترجمه گوگل]باید بری، پس سعی نکن بیرون بیای
[ترجمه ترگمان]تو باید بری، پس سعی نکن فرار کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The boys were splashing about and ducking each other in the pool.
[ترجمه گوگل]پسرها در حوض آب می‌پاشیدند و به همدیگر می‌پریدند
[ترجمه ترگمان]بچه ها در استخر شنا می کردند و یکدیگر را خم می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They'd been ducking him in the water. Poor fellow, he cut a sorry figure.
[ترجمه گوگل]او را در آب انداخته بودند بیچاره، او یک چهره متاسف را برش داد
[ترجمه ترگمان]او را در آب خم کرده بودند مرد بیچاره، اون یه هیکل گنده رو تیکه تیکه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The government is ducking the issue.
[ترجمه گوگل]دولت این موضوع را زیر پا می گذارد
[ترجمه ترگمان]دولت در حال خاتمه دادن به این مساله است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Ducking responsibility is fatal in a democracy.
[ترجمه گوگل]اردک مسئولیت در یک دموکراسی کشنده است
[ترجمه ترگمان]مسئولیت Ducking در یک دموکراسی مهلک و مهلک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. 'Wait a minute', he called, ducking back inside.
[ترجمه گوگل]او صدا زد: «یک دقیقه صبر کن» و دوباره به داخل رفت
[ترجمه ترگمان]او فریاد زد: یک دقیقه صبر کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The kids were ducking each other in the pool.
[ترجمه گوگل]بچه‌ها همدیگر را در استخر می‌کشیدند
[ترجمه ترگمان]بچه ها همدیگه رو توی استخر انداخته بودن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. These were the days of ducking and cowering under our desks to survive a direct hit from an atomic bomb.
[ترجمه گوگل]این روزهایی بود که برای جان سالم به در بردن از اصابت مستقیم بمب اتمی، زیر میزهایمان فرو می‌رفتیم
[ترجمه ترگمان]اینها روزهایی بود که خم می شدند و زیر میز ما جمع می شدند تا از اصابت مستقیم بمب اتمی جان سالم به در ببرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Although Dole was ducking out, the debate will go on as scheduled.
[ترجمه گوگل]اگرچه دول در حال کناره گیری بود، اما مناظره طبق برنامه پیش خواهد رفت
[ترجمه ترگمان]اگرچه دول به پایان می رسد، بحث همچنان ادامه خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He came below, ducking his head as he entered the cabin.
[ترجمه گوگل]وقتی وارد کابین شد سرش را پایین آورد
[ترجمه ترگمان]او پایین آمد و سرش را خم کرد و وارد کلبه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Four others survived by hiding behind a cupboard, ducking under a bed and dangling out a window.
[ترجمه گوگل]چهار نفر دیگر با پنهان شدن در پشت کمد، زیر تخت خوابیدن و آویزان شدن از پنجره جان سالم به در بردند
[ترجمه ترگمان]چهار تای دیگر با قایم شدن پشت یک قفسه، از زیر تخت خم شدند و از پنجره آویزان شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Pros: Ducking in and out of ice caves adds a nice touch to what could have been a typical roller coaster.
[ترجمه گوگل]مزایا: ورود و خروج از غارهای یخی حس خوبی به آنچه که می‌توانست یک ترن هوایی معمولی باشد می‌افزاید
[ترجمه ترگمان]مزایا: Ducking داخل و خارج از غارهای یخی، تماس خوبی با چیزی که ممکن است یک ترن هوایی معمولی باشد، اضافه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Perhaps ducking behind to avoid the hail of bullets from the five guys who arrived in the TransAm.
[ترجمه گوگل]شاید برای جلوگیری از تگرگ گلوله های پنج نفری که به TransAm رسیدند، عقب نشیند
[ترجمه ترگمان]شاید برای جلوگیری از برخورد گلوله ها از پنج نفر که به the رسیدند، فرار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• submersion, immersion, act of wetting something by submerging it
if you give someone a ducking, you push them under water.

پیشنهاد کاربران

بپرس