drastic

/ˈdræstɪk//ˈdræstɪk/

معنی: کاری، جدی، موثر، قوی، شدید، عنیف
معانی دیگر: بازور، پرنیرو، حاد، تند، تند و تیز، زیاده، طاقت فرسا، مفرط

جمله های نمونه

1. drastic measures
اقدامات شدید

2. a drastic shortage of food
کمبود شدید سوخت

3. The police took drastic measures to end the crime wave.
[ترجمه گوگل]پلیس برای پایان دادن به موج جنایت اقدامات شدیدی انجام داد
[ترجمه ترگمان]پلیس برای پایان دادن به این موج جنایت اقدامات شدیدی انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The most drastic changes in centuries have taken place during our life-time.
[ترجمه گوگل]شدیدترین تغییرات قرن ها در طول زندگی ما رخ داده است
[ترجمه ترگمان]شدیدترین تغییر در طول قرن ها در طول زندگی ما رخ داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In the interests of justice, drastic action must be taken.
[ترجمه گوگل]به نفع عدالت باید اقدام جدی صورت گیرد
[ترجمه ترگمان]در راستای عدالت، اقدام جدی باید صورت گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Drastic measures are needed to clean up the profession.
[ترجمه گوگل]اقدامات جدی برای پاکسازی این حرفه مورد نیاز است
[ترجمه ترگمان]اقدامات جدی برای تمیز کردن این حرفه مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Many employees have had to take drastic cuts in pay.
[ترجمه گوگل]بسیاری از کارمندان مجبور به کاهش شدید حقوق شده اند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کارکنان مجبور به کاهش شدید حقوق شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Talk to me before you do anything drastic.
[ترجمه گوگل]قبل از انجام هر کاری جدی با من صحبت کن
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه کار جدی ای بکنی با من حرف بزن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. NATO threatened drastic action if its terms were not met.
[ترجمه مهدی سلطانی] ناتو تهدید کرد درصورت برآورده نشدن شرایطش، به اقدامی اساسی وچشم گیر دست خواهد زد.
|
[ترجمه گوگل]ناتو تهدید کرد که در صورت عدم رعایت شرایط، اقدام جدی خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]اگر شرایط آن برآورده نشود، ناتو اقدام جدی را تهدید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The situation calls for drastic action.
[ترجمه علیرضا] این وضعیت اقدام جدی می طلبد
|
[ترجمه مریم] این وضعیت بیانگر نیاز به یک اقدام جدی است
|
[ترجمه گوگل]وضعیت نیاز به اقدام شدید دارد
[ترجمه ترگمان]این وضعیت خواستار اقدام شدید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The situation called for drastic action .
[ترجمه گوگل]این وضعیت مستلزم اقدام شدید بود
[ترجمه ترگمان]این وضعیت خواستار اقدام شدید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Drastic measures will have to be taken to restore order.
[ترجمه گوگل]برای بازگرداندن نظم باید اقدامات جدی انجام شود
[ترجمه ترگمان]اقدامات جدی باید برای برقراری نظم صورت گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The scheme has recently undergone drastic revision.
[ترجمه گوگل]این طرح اخیراً دستخوش بازنگری شدید شده است
[ترجمه ترگمان]این طرح اخیرا تجدید نظر شدیدی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He has promised drastic disciplinary action if they do not mend their ways.
[ترجمه گوگل]او قول داده است که اگر راه خود را اصلاح نکنند، برخورد شدید انضباطی خواهد شد
[ترجمه ترگمان]او قول داده است که در صورتی که آن ها شیوه های خود را اصلاح نکنند، اقدامات انضباطی شدیدی را انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. People are not ready for such drastic actions.
[ترجمه گوگل]مردم آمادگی چنین اقدامات شدیدی را ندارند
[ترجمه ترگمان]مردم برای چنین اقدامات شدیدی آماده نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. We need to take drastic steps to reduce pollution.
[ترجمه گوگل]برای کاهش آلودگی باید اقدامات جدی انجام دهیم
[ترجمه ترگمان]ما باید گام های جدی برای کاهش آلودگی برداریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Drastic changes are needed if environmental catastrophe is to be avoided.
[ترجمه علیرضا] برای اجتناب از فاجعه زیست محیطی تغییرات جدی مورد نیاز است
|
[ترجمه گوگل]اگر بخواهیم از فاجعه زیست محیطی جلوگیری کنیم، تغییرات اساسی لازم است
[ترجمه ترگمان]در صورتی که از فاجعه زیست محیطی اجتناب شود تغییرات شدید مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. He's not going to do anything drastic about economic policy.
[ترجمه گوگل]او در مورد سیاست های اقتصادی هیچ اقدام شدیدی انجام نخواهد داد
[ترجمه ترگمان]او قصد ندارد اقدامی جدی در مورد سیاست اقتصادی انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. There are going to have to be some drastic changes.
[ترجمه گوگل]باید تغییرات شدیدی ایجاد شود
[ترجمه ترگمان]باید تغییراتی شدید ایجاد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کاری (صفت)
active, energetic, drastic, effective

جدی (صفت)
rigid, serious, acting, energetic, earnest, solemn, drastic, grand, stickler, uncanny, bona fide, demure, sedate, sobersided

موثر (صفت)
operational, valid, drastic, effective, live, operative, striking, impressive, affective, efficient, efficacious, effectual, sensational, pivotal, forcible, weighty, pithy, forceful, fruity, operant

قوی (صفت)
mighty, hard, solid, valid, drastic, keen, strong, fierce, heavy, formidable, stark, bouncing, brawny, stalwart, boisterous, forcible, powerful, potent, intense, violent, buxom, vigorous, hefty, stocky, forceful, lusty, high-powered, high-pressure, irresistible, stoutish, towering, two-handed, walloping

شدید (صفت)
hard, grievous, strenuous, drastic, keen, tough, exquisite, slashing, sopping, chronic, high-wrought, severe, rugged, stalwart, boisterous, forcible, intense, violent, intensive, vigorous, diametric, diametrical, inclement, incontrollable, rigorous, sthenic

عنیف (صفت)
hideous, harsh, drastic, severe, repugnant

تخصصی

[ریاضیات] شدید

انگلیسی به انگلیسی

• extreme, intense, severe
a drastic course of action is extreme and is usually taken urgently.
a drastic change is very significant and noticeable.

پیشنهاد کاربران

1. بنیادی. اساسی 2. جدی. حاد. شدید. سخت
مثال:
they had to reconcile themselves to drastic losses
آنها مجبور شده بودند خودشان را با زیانها و خسارتهای جدی و شدید وفق بدهند.
drastic ( adj ) ( dr�stɪk ) =extreme in a way that has a sudden, serious, or violent effect on sth, e. g. drastic changes. a drastic reduction in their standard of living. drastically ( adv )
drastic
شدید، جدی
حاد; شدید; اساسی
extreme in a way that has a sudden, serious or violent effect on something
افراطی، شور
جدی، اساسی، موثر، بنیادی
جدی و موثر
Serious
something, for example a painting, that is put in a public place so that people can go to see it
به این مورد هیچکس اشاره ای نکرده😉
شدید
( especially of actions ) severe and sudden or having very noticeable effects
حسابی، عاجل، بالفور
شدید
1 ) The supermarket is expected to make drastic job cuts to its 9, 000 - strong workforce
جدی
2 ) What led you to make such a drastic decision?
زیاده روی
اساسی
بنیادی
Do sth drastic
شدت عمل به خرج دادن
چشم گیر
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس