dramatically

/drəˈmæt̬.ɪ.kli//drəˈmæt̬.ɪ.kli/

جمله های نمونه

1. People dramatically cross very thin line between life and death.
[ترجمه M..] به طور چشمگیری مردم از خط و فاصله نازک بین مرگ و زندگی عبور میکنند
|
[ترجمه گوگل]مردم به طور چشمگیری از مرز بسیار باریکی بین زندگی و مرگ عبور می کنند
[ترجمه ترگمان]مردم به شدت از خط بسیار نازک بین مرگ و زندگی عبور می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. His tone changed dramatically when he saw the money.
[ترجمه کامبیز مردانی] وققتیکه پول را دید , لحنش به طرز ناراحت کننده ای تغییر کرد
|
[ترجمه موسی] لحن او با دیدن پول به طرز چشمگیری ( به طور قابل توجهی ) تغییر کرد.
|
[ترجمه گوگل]با دیدن پول لحنش به طرز چشمگیری تغییر کرد
[ترجمه ترگمان]وقتی پول را دید لحنش به صورت چشمگیری عوض شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Profits have soared dramatically in recent months.
[ترجمه گوگل]سود در ماه های اخیر به طرز چشمگیری افزایش یافته است
[ترجمه ترگمان]سود در ماه های اخیر به شدت افزایش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The laser guidance system dramatically increases the likelihood that the missile will strike home.
[ترجمه موسی] سیستم هدایت کننده لیزری به طور چشمگیری احتمال اصابت موشک به خانه را افزایش می دهد.
|
[ترجمه گوگل]سیستم هدایت لیزری احتمال اصابت موشک به خانه را به طور چشمگیری افزایش می دهد
[ترجمه ترگمان]سیستم هدایت لیزری به طور چشمگیری احتمال حمله موشکی را افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The population increased dramatically in the first half of the century.
[ترجمه ارشیا] در نیمه اول قرن جمعیت به طور چشمگیری افزایش پیدا کرد.
|
[ترجمه گوگل]جمعیت در نیمه اول قرن به طور چشمگیری افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]جمعیت در نیمه اول قرن افزایش چشمگیری داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Viewing figures for the series have dropped dramatically.
[ترجمه گوگل]آمار تماشای این سریال به طرز چشمگیری کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]مشاهده ارقام برای این مجموعه به طور چشمگیری کاهش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Sales of nerve gas antidotes increased dramatically before the war.
[ترجمه گوگل]فروش پادزهرهای گاز اعصاب قبل از جنگ به طرز چشمگیری افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]فروش of گاز اعصاب قبل از جنگ به طور چشمگیری افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Company sales improved dramatically following a $2 million marketing campaign.
[ترجمه گوگل]فروش شرکت پس از یک کمپین بازاریابی 2 میلیون دلاری به طرز چشمگیری بهبود یافت
[ترجمه ترگمان]پس از ۲ میلیون دلار تبلیغات بازاریابی، فروش شرکت به طور چشمگیری بهبود یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Their quality of life improved dramatically when they moved to France.
[ترجمه گوگل]کیفیت زندگی آنها با مهاجرت به فرانسه به طرز چشمگیری بهبود یافت
[ترجمه ترگمان]وقتی به فرانسه نقل مکان کردند، کیفیت زندگی آن ها به طرز چشمگیری بهبود یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Infant mortality has been dramatically reduced because of modern medicine.
[ترجمه گوگل]مرگ و میر نوزادان به دلیل طب مدرن به طور چشمگیری کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]مرگ و میر نوزادان به دلیل پزشکی مدرن به طور چشمگیری کاهش پیدا کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A better water supply would contribute dramatically to the villagers' well-being.
[ترجمه گوگل]تامین آب بهتر به طور چشمگیری به رفاه روستاییان کمک می کند
[ترجمه ترگمان]تامین آب بهتر می تواند به خوبی به رفاه روستاییان کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Infant mortality has been dramatically reduced.
[ترجمه گوگل]مرگ و میر نوزادان به طور چشمگیری کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]مرگ و میر نوزادان بطور چشمگیری کاهش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. At speeds above 50mph, serious injuries dramatically increase.
[ترجمه گوگل]در سرعت های بالای 50 مایل در ساعت، آسیب های جدی به طور چشمگیری افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]در سرعت های بالای ۵۰ مایل بر ساعت، آسیب های جدی به طور چشمگیری افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The scope for successful gardening increases dramatically with a greenhouse.
[ترجمه گوگل]دامنه باغبانی موفق با گلخانه به طور چشمگیری افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]این حوزه برای باغبانی موفق به طور چشمگیری با گلخانه افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I cut my purchases dramatically by the simple expedient of destroying my credit cards.
[ترجمه گوگل]من خریدهایم را به‌طور چشمگیری کاهش دادم، به‌منظور ساده از بین بردن کارت‌های اعتباری‌ام
[ترجمه ترگمان]با استفاده از طرح ساده ای که برای نابود کردن کارت های اعتباری من به طور نمایشی انجام داده بود، purchases را به صورت dramatically بریدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in a dramatic manner, in a theatrical manner

پیشنهاد کاربران

به وضوح
بطور چشمگیر
مثال: The company's profits increased dramatically after the new product launch.
سود شرکت پس از عرضه محصول جدید به طور چشمگیری افزایش یافت.
با سیاه بازی
strikingly, بطور چشمگیری
به طرز عجیبی
شدیدا
به طور زیاد
definition 1: به عنوان کاری انجام می شود که با شدت زیاد انجام می شود یا به شیوه ای بیش از حد اغراق آمیز یا نمایشی انجام می شود. مثلاً وقتی عصبانی می شوید و یک نمایش غلو آمیز ( اغراق آمیز ) از بیرون رفتن از اتاق را به نمایش می گذارید .
...
[مشاهده متن کامل]

definition 2: به مقدار قابل توجهی زیاد یا به وسعت قابل توجهی زیاد
1. ?Do you think the world's climate will cahnge dramatically
آیا فکر می کنید اقلیم جهان به طرز چشمگیری تغییر کند؟
2. Two weeks in a cold snowy environment had made my joints dramatically worse, so I arrived back feeling very despondent.
دو هفته در یک محیط برفی سرد مفاصلم را به شدت بدتر کرده بود ، بنابراین احساس ناامیدی کردم و برگشتم.
3. This has dramatically impacted the composition of the labour force, creating new challenges for us all.
این امر به طور چشمگیری بر ترکیب نیروی کار تأثیر گذاشته و چالش های جدیدی را برای همه ما ایجاد کرده است.
4. The proposed bank restructuring will dramatically worsen this economic situation.
تجدید ساختار بانک تا اندازه خیلی زیادی این وضعیت اقتصادی را بدتر خواهد کرد.
5. And, as each pint contains about eight billion cells of yeast, stressed yeast can dramatically alter taste.
از آنجا که هر پیمانه حاوی حدود هشت میلیارد سلول مخمر است ، مخمر تحت فشار می تواند طعم و مزه را به طرز چشمگیری تغییر دهد.
6. The availability of lotteries and casino gambling, as well as gaming machines, has expanded dramatically worldwide.
در دسترس بودن قرعه کشی و قمار کازینو و همچنین ماشین آلات بازی به طور چشمگیری در سراسر جهان گسترش یافته است.
7. It is occasionally a little corny dramatically and the plot twists can be seen a mile off but technically the film works.
گاهی اوقات به لحاظ دراماتیک چَرند است و پیچ و تاب های داستان را می توان با یک مایل فاصله دید اما از نظر فنی فیلم کارکرد خوبی دارد.
Dramatically= به طرز چشمگیری، تا اندازه خیلی زیادی، به شدت، به لحاظ دراماتیک، به طور نمایشی ( وابسته به درام یا داستان نمایشی )
معانی دیگر>>>>>>>>>>>>به طور برجسته، به طور اغراق آمیزی

با صراحت
ب صورت چشمگیر و قابل توجه
. E. g
We could take a lead from Finland, where a government programme has dramatically raised the intake of fruit and vegetables
ناگهان به طور چشمگیری
, greatly, Considerably , significantly
به طرز اغراق آمیزی
به طرز چشمگیری
Remarkably, really, highly
به طور چشمگیری
به نحو بارزی

by a strikingly large amount or to a strikingly large extent; greatly
به نقل از هزاره
به طرز فوق العاده ای
به طرز چشمگیری
به طور برجسته ای
به طرزی شگرف
به نحو شگفت انگیزی
In a sudden and often surprising way
بطور هیجان آورانه ، پر ماجرا گونه
با سرو صدا، با جلبِ توجه، با شور و هیجان
به طرز حیرت آوری
به نحو شگفت انگیزی
Suddenly and surpringly
به صورت تاثیرگذاری، به طرز تاثیربرانگیزی، به طور موثری، شدیدا
Suddenly. very greatly and often surprisingly. به طور چشمگیر. . به طور قابل ملاحظه.
به طرز چشمگیری
به طور قابل توجهی
Synonym:noticeably
بطور قابل ملاحظه، چنانکه بتوان دید، بطور برجسته یا معلوم
Dramatically=Noticeably
قویاً
in a sudden or noticeable way
attentionly
Great & suddenly
بطور مهیج، شگفت انگیز
به طوری چشمگیری
به طور قابل توجهی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٤)

بپرس