1. drag (something) into something
(چیزی را) در چیز دیگری دخالت دادن،کشاندن
2. drag anchor
1- (به واسطه ی گیر نکردن لنگر) دستخوش امواج بودن،از جای خود حرکت کردن،ثابت نبودن 2- پسروی کردن،ناکام شدن،لغزیدن
3. drag on (or out)
(به طور خسته کننده ای) طولانی کردن یا شدن
4. drag one's heels (or feet)
(خودمانی) عمدا آهسته کاری کردن،طفره رفتن،کندکار کردن،لفت دادن
5. drag somebody down
خسته و مغموم کردن،افسرده کردن
6. drag somebody into doing something
(با زور یا اصرار) به کاری واداشتن
7. drag somebody up
(انگلیس - عامیانه - کسی یا بچه ای را) بد بار آوردن
8. drag somebody's name through the mire (or mud)
شهرت کسی را به لجن کشیدن
9. drag something up
گریز زدن به (در صحبت)،سبز کردن،به رخ کشیدن
10. the drag of the wind
کشش باد
11. to drag one's feet
(با تداعی منفی) تردید کردن،تعلل کردن،مسامحه کردن،(عمدا) کار را به تاخیر انداختن
12. the main drag
خیابان اصلی
13. he took a drag on his pipe and expelled the smoke slowly
او پک بلندی به پیپ خود زد و دودها را آهسته بیرون داد.
14. why do you drag politics into everything?
چرا همه چیز را به سیاست می کشانی ؟
15. the war was a drag on the country's resources
جنگ باعث تحلیل رفتن منابع کشور بود.
16. he did not want to drag the country into a useless war
نمی خواست کشور را وارد جنگ بیهوده ای بکند.
17. the doctor took a long drag on his pipe
پزشک پک ممتدی به پیپ خود زد.
18. one of the climbers was beginning to drag
یکی از کوه نوردان داشت (از دیگران) عقب می افتاد.
19. It will take two elephants to drag all this wood away.
[ترجمه من🌈] طول می کشه تا دو فیلم بتونن همه ی چوب هارو از جنگل. دور کنن|
[ترجمه زهرا] به زور دو تا فیل نیازه تا همه ی این چوب ها رو بکشن و از اینجا دور کنن|
[ترجمه زینب سرآمد] دو تا فیل می خواد تا تمام این چوبها را بکشند کنار.|
[ترجمه گوگل]دو فیل طول میکشد تا این همه چوب را بکشند[ترجمه ترگمان]دو فیل به طول خواهند کشید تا این جنگل را از اینجا دور کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
20. The truck used a cable to drag the car.
[ترجمه Me] کامیون برای کشیدن ماشین از کابل استفاده کرد|
[ترجمه M.Z] کامیون از یک کابل یا ریسمان برای کشیدن ماشین استفاده کرد|
[ترجمه m. e.] یک کامیون ( حمل ماشین ) از یک کابل برای کشیدن ماشین استفاده کرد.|
[ترجمه گوگل]کامیون برای کشیدن ماشین از کابل استفاده کرد[ترجمه ترگمان]کامیون از یک کابل برای کشیدن ماشین استفاده می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
21. I'm sorry to drag you into this mess.
[ترجمه من🌈] من متاسفم که در این دردسر افتادی|
[ترجمه گوگل]متاسفم که شما را به این آشفتگی کشانم[ترجمه ترگمان]متاسفم که تو را به این دردسر انداختم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
22. I don't want to drag this meeting out too long, so could we run through the main points quickly?
[ترجمه گوگل]من نمیخواهم این جلسه را خیلی طولانی کنم، بنابراین آیا میتوانیم به سرعت نکات اصلی را مرور کنیم؟
[ترجمه ترگمان]من نمی خواهم این جلسه را خیلی طول بکشد، پس می توانیم سریع به نقاط اصلی برویم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من نمی خواهم این جلسه را خیلی طول بکشد، پس می توانیم سریع به نقاط اصلی برویم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
23. Engineers are always looking for ways to minimize drag when they design new aircraft.
[ترجمه گوگل]مهندسان هنگام طراحی هواپیماهای جدید همیشه به دنبال راه هایی برای به حداقل رساندن نیروی کشش هستند
[ترجمه ترگمان]مهندسان همیشه به دنبال راه هایی برای به حداقل رساندن کشش هنگام طراحی هواپیماهای جدید هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مهندسان همیشه به دنبال راه هایی برای به حداقل رساندن کشش هنگام طراحی هواپیماهای جدید هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
24. Can you drag yourself away from the TV for a minute?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید خود را برای یک دقیقه از تلویزیون دور کنید؟
[ترجمه ترگمان]میشه یه دقیقه خودتو از تلویزیون دور کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]میشه یه دقیقه خودتو از تلویزیون دور کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید