1. a truly drab personality
شخصیتی واقعا خسته کننده
2. she was dressed in drab colors
لباس رنگ و رو رفته ای به تن داشت.
3. She walked through the city centre with its drab, grey buildings and felt depressed.
[ترجمه نرگس] او در میان ساختمان های بی رنگ رو و خاکستری رنگ شهر راه می رفت و احساس افسردگی می کرد.|
[ترجمه بهنام] او در مرکز شهر در میان ساختمانهای رنگ و رو و رو رفته و خاکستری راه می رفت و احساس افسردگی می کرد.|
[ترجمه گوگل]او در مرکز شهر با ساختمانهای بیرحم و خاکستری آن قدم زد و احساس افسردگی کرد[ترجمه ترگمان]او با ساختمان های خاکستری و خاکی رنگ خود از مرکز شهر عبور کرد و احساس افسردگی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The walls were painted a drab green.
[ترجمه Nm] دیوار ها یک دست سبز شده بودند|
[ترجمه شمیم.م] دیوارها با سبز رنگ و رو رفته ای رنگ شده بودند.|
[ترجمه گوگل]دیوارها به رنگ سبز کم رنگ شده بودند[ترجمه ترگمان]دیوارها با رنگ سبز رنگی نقاشی شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. They live in very comfortable/pleasant/drab/bleak surroundings.
[ترجمه گوگل]آنها در محیطی بسیار راحت/خوشایند/احمق/ تاریک زندگی می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها در محیط بسیار راحت \/ pleasant \/ drab زندگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها در محیط بسیار راحت \/ pleasant \/ drab زندگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Life was now drab compared with the more exciting life style overseas.
[ترجمه شمیم.م] اکنون زندگی، در مقایسه با سبک زندگی هیجان انگیزتر در خارج کشور، کسل کننده بود.|
[ترجمه بهنام] زندگی، اکنون در مقایسه با سبک زندگی مهیج تر در خارج از کشور کسل کننده بود.|
[ترجمه گوگل]زندگی اکنون در مقایسه با سبک زندگی هیجان انگیزتر در خارج از کشور ضعیف بود[ترجمه ترگمان]اکنون زندگی در مقایسه با سبک زندگی هیجان انگیزتر در خارج از کشور، کمرنگ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The city, drab and dour by day, is transformed at night.
[ترجمه شمیم.م] شهرشهر، که در طول روز کسل کننده و دلگیر است، در شب تحول می یابد.|
[ترجمه گوگل]شهر که در روز بیحجم و کثیف است، در شب دگرگون میشود[ترجمه ترگمان]این شهر که روز به روز یکنواخت و تلخ است، در شب تغییر می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Not surprisingly, therefore, they are themselves drab creatures dressed in browns and greys, olive green and steel blue.
[ترجمه شمیم.م] تعجب آور نیست؛یعنی انها خود موجوداتی هستند که لباس های قهوه و خاکستری، سبز زیتونی و آبی متالیک پوشیده اند.|
[ترجمه گوگل]بنابراین جای تعجب نیست که آنها خود موجوداتی بیحساب هستند که لباسهای قهوهای و خاکستری، سبز زیتونی و آبی فولادی به تن دارند[ترجمه ترگمان]به خاطر همین، آن ها خود موجوداتی هستند که در قهوه ای و گری و گری و آبی و آبی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Paul grew tired of his drab, depressing life.
[ترجمه کوروش شفیعی] پاول از زندگی کسل و افسرده خود به ستوه آمد/خسته شد. ❤️|
[ترجمه گوگل]پل از زندگی کسل کننده و افسرده خود خسته شد[ترجمه ترگمان]پل از زندگی خسته کننده و افسرده خود خسته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. War was never intended to be a drab affair.
[ترجمه گوگل]هرگز قرار نبود که جنگ یک امر بیهوده باشد
[ترجمه ترگمان]جنگ هرگز قصد نداشت که یک ماجرای خسته کننده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]جنگ هرگز قصد نداشت که یک ماجرای خسته کننده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Her personality was drab, earnest and humourless and her appearance calculatedly unattractive.
[ترجمه گوگل]شخصیت او بی روح، جدی و بی طنز بود و ظاهر او ظاهراً غیرجذاب بود
[ترجمه ترگمان]شخصیت او بی روح و جدی بود و ظاهرش جذاب و جذاب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شخصیت او بی روح و جدی بود و ظاهرش جذاب و جذاب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Stores were drab, unsettled by heavier-than-expected losses at Tie Rack, 47p, down 7p.
[ترجمه گوگل]فروشگاهها ضعیف بودند و با ضررهای سنگینتر از حد انتظار در Tie Rack، 47p، 7p کاهش یافتند
[ترجمه ترگمان]فروشگاه ها drab، unsettled از زیان های پیش بینی شده در میله Tie، ۴۷ p، پایین ۷ p بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فروشگاه ها drab، unsettled از زیان های پیش بینی شده در میله Tie، ۴۷ p، پایین ۷ p بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Their clothes hung loosely on their frames, drab coats and washed-out dresses covered with a film of dust.
[ترجمه گوگل]لباسهایشان گشاد روی قابهایشان آویزان بود، کتهای خشک و لباسهای شستهشده با لایهای از گرد و غبار پوشیده شده بود
[ترجمه ترگمان]لباس هایشان به طور شل وول از frames آویزان بود، لباس های خاکی رنگ و لباس های شسته شده با لایه ای از گرد و غبار پوشانده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]لباس هایشان به طور شل وول از frames آویزان بود، لباس های خاکی رنگ و لباس های شسته شده با لایه ای از گرد و غبار پوشانده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. You enter the drab office building half-expecting it to be abandoned.
[ترجمه گوگل]با نیمه انتظار رها شدن آن، وارد ساختمان اداری کثیف می شوید
[ترجمه ترگمان]تو وارد دفتر \"drab\" میشی انتظار داری که ترک بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تو وارد دفتر \"drab\" میشی انتظار داری که ترک بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. I liked the town, for all its drab and muted calm; it seemed a safe place to be.
[ترجمه گوگل]من شهر را دوست داشتم، با تمام آرامشی که داشت مکانی امن به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]شهر را دوست داشتم، چون همه ملال آور و بی صدا بود؛ به نظر جای امنی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شهر را دوست داشتم، چون همه ملال آور و بی صدا بود؛ به نظر جای امنی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید