downtown

/ˈdaʊntaʊn//ˈdaʊntaʊn/

معنی: قسمت مرکزی شهر، مرکز تجارت شهر
معانی دیگر: به سوی مرکز شهر، میان شهری، در مرکز شهر، مرکز شهر، شارستان، (امریکا) مرکز شهر، وسط شهر

جمله های نمونه

1. downtown is full of high-rise office buildings
مرکز شهر پر است از ساختمان های بلند ادارات

2. downtown offices add to the paralysis of the traffic
ادارات مرکز شهر فلج ایاب و ذهاب را تشدید می کنند.

3. downtown
(امریکا) مرکز شهر،وسط شهر

4. we went downtown
ما به مرکز شهر رفتیم.

5. five minutes from downtown
پنج دقیقه راه از مرکز شهر

6. his office is downtown
اداره ی او در مرکز شهر است.

7. the traffic situation downtown was quite chaotic
وضع آمد و شد در مرکز شهر کاملا در هم و برهم بود.

8. i have several errands downtown
چندین کار محوله در مرکز شهر دارم.

9. our office is located downtown
اداره ی ما در وسط شهر است.

10. friday nights, teenage drivers cruised the downtown
شب های جمعه رانندگان نوجوان در مرکز شهر پرسه می زدند.

11. I work downtown, but I live in the suburbs.
[ترجمه TATALOO] من در مرکز شهر کارمیکنم'ولی من در حاشیه شهر زندگی میکنم
|
[ترجمه Milad] من در شهر کار میکنم، اما در حواشی شهر زندگی میکنم
|
[ترجمه Ali] من در مرکز شهر کار میکنم اما در حومه شهر زندگی میکنم
|
[ترجمه KiNG,,,iRi] من در مرکز شهر کار می کنم، اما در حومه شهر زندگی می کنم.
|
[ترجمه F.m] من در مکز شهر کار میکنم ولی در حاشیه شهر زندگی میکنم
|
[ترجمه Erfan] من در مرکز شهر کار میکنم، اما در حومه شهر سکونت میکنم.
|
[ترجمه مار] من در مرکز شهر کار میکنم اما در حاشیه شهر سکونت دارم
|
[ترجمه گوگل]من در مرکز شهر کار می کنم، اما در حومه شهر زندگی می کنم
[ترجمه ترگمان]من تو مرکز شهر کار می کنم اما تو حومه شهر زندگی می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The councilors put the problem of downtown parking before the mayor.
[ترجمه Daniel] اعضای شورای شهر بحران ( کمبود ) پارکینگ در مرکز شهر را پیش از شهردار مطرح کرده بودند
|
[ترجمه گوگل]شورایاران مشکل پارکینگ مرکز شهر را به گوش شهردار رساندند
[ترجمه ترگمان]مشاوران مشکل پارک مرکز شهر را پیش از شهردار قرار دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The company is moving its sales center downtown.
[ترجمه رئوفی] شرکت داره مرکزفروشش روبه مرکزشهرانتقال میده۔
|
[ترجمه گوگل]این شرکت در حال انتقال مرکز فروش خود به مرکز شهر است
[ترجمه ترگمان]این شرکت مرکز فروش خود را در مرکز شهر حرکت می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The hotel is situated two miles north of downtown.
[ترجمه گوگل]این هتل در دو مایلی شمال مرکز شهر واقع شده است
[ترجمه ترگمان]این هتل در دو مایلی شمال مرکز شهر واقع شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Two armed men held up a downtown liquor store last night.
[ترجمه Daniel] در شب گذشته دو مرد مسلح به مشروب فروشی در مرکز شهر دستبرد زدند
|
[ترجمه گوگل]دو مرد مسلح شب گذشته یک مغازه مشروب فروشی در مرکز شهر را نگه داشتند
[ترجمه ترگمان]دوتا مرد مسلح دیشب یه مغازه لیکور فروشی پایین شهر داشتن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. He's looking out for a nice apartment downtown.
[ترجمه گوگل]او به دنبال یک آپارتمان خوب در مرکز شهر است
[ترجمه ترگمان]به آپارتمان قشنگی در مرکز شهر نگاه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Thirty people died in a fire in downtown Chicago.
[ترجمه ailin] 30 نفر در آتش سوزی در مرکز شهر شیکاگو جان باختند.
|
[ترجمه گوگل]30 نفر در آتش سوزی در مرکز شهر شیکاگو جان باختند
[ترجمه ترگمان]سی نفر در آتش سوزی در مرکز شهر شیکاگو کشته شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قسمت مرکزی شهر (اسم)
downtown

مرکز تجارت شهر (اسم)
downtown

انگلیسی به انگلیسی

• into the city center, into the town
pertaining to the commercial center of a city
commercial center of a city, business district
downtown means in or towards the centre of a city.

پیشنهاد کاربران

مرکز شهر، بهترین جای شهر،
قسمتی از شهر که اغلب تمام امکانات، ادارات، فروشگاها، مراکز تخصصی، پاساژها، خیابون هاوساختمانهای مهم اونجا قرار داره
گاهی به صورت عامیانه بالاشهرومحل اجتماع و خرید قشر مرفه هم گفته میشه.
...
[مشاهده متن کامل]

اما در گذشته و در روستاها و شهرهای کوچیک محل زندگی اشراف زاده ها و ثروتمندارو داونتون میگفتن
و فامیلی و شهرت اون خانواده رو دنبال اون میاوردن.
مثل داونتون اَبی، یا داونتون دانته موریه

مرکز شهر
مثال: They went shopping downtown.
آن ها به مرکز شهر برای خرید رفتند.
*آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
Refers to the central business district of a city. It is usually the busiest and most densely populated part of the city, with a concentration of commercial, cultural, and government activities.
منطقه تجاری مرکزی یک شهر . معمولاً شلوغ ترین و پرجمعیت ترین بخش شهر که فعالیت های تجاری، فرهنگی و دولتی در آن متمرکز است.
...
[مشاهده متن کامل]

مثال؛
The downtown area is filled with tall skyscrapers and bustling streets.
In a discussion about urban development, one might mention, “The downtown area has undergone significant revitalization in recent years. ”
A local resident might say, “I love the vibrant energy of downtown, with its bustling streets and nightlife. ”

من reach1 هستم و این کلمه در این کتاب آمده
معنی ( به فارسی ) :وسط شهر ، قسمت مرکزی شهر
معنی ( به انگلیسی ) :center of city
جمله مثال:she works for a low firm in downtown Miami
مرکز شهر یا شهرک
قسمت مرکزی شهر
for example :in my city modaress is a downtown
and there are many shops , etc there
وسط شهر یا محله
down به معنای پایین و town به معنای شهر هستش. ولی اینجا downtown برخلاف این دو کلمه در واقع از یک کلمه ساخته شده و معنی اون مرکز شهر و در بعضی مواقع به معنای جای خوب شهر و یا شمال شهر معنی میده ، بازهم
...
[مشاهده متن کامل]
برای اینکه معنی یک کلمه ای رو بدونم باید به معنی کلمات دیگر جمله دقت کنیم تا بفهمیم منظور و قصدش چیه

مرکز شهر 🏘 که البته در درس دوم Reach 1 و درس دهمReach 2گفته شده در کانون زبان😙
مرکز شهر
البته این کلمه در کتاب Race 2 درس ١٠ هم هست 😉
مرکز شهر یا بین شهر یا وسط شهر

Center of city
city center : مرکز شهر

the center of a city
I want to go downtown so I buy a best shirt for my brother
I want to go downtown so i buy a best shirt for my
brother
Downtown=مرکز شهر
مرکز شهر
البته این کلمه در Reach 1 هم گفته شده. 😊❤
The center of city
to or in the centre or main business area of a town or city
وسط شهر
مرکز داد و ستد شهر، ممکن هر شهر چند تا داشته باشه
گوسفند
مرکز شهر وسط شهر قلب شهر و پایین شهر ❤️❤️
مرکز شهر
the downtown is always full of tourists
مرکز شهر همیشه پر از گردشگر است✴️
نقطه ای از شهر که دارای تجهیزات است
قلب شهر
Downtown means in between in city
وسط شهر مرکزشهر
پایین شهر
نفطه مرکزی شهر
مرکز شهر

n. the lower part or the business center of a city or town
adj. of, relating to, or located downtown
adv. to, toward, or in the lower part or the business center of a city or town
city centre
مرکز استان
مرکز شهر
Downtown means in the center of a city
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٧)

بپرس