down the line


کاملا، سرتاسر، کلا

جمله های نمونه

1. His voice came down the line as clear as a bell.
[ترجمه learner] صدایش مثل زنگ واضح و کامل بود
|
[ترجمه گوگل]صدایش مثل یک زنگ از خط پایین آمد
[ترجمه ترگمان]صدایش صاف و واضح بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. There may be more costs further down the line.
[ترجمه گوگل]ممکن است هزینه های بیشتری در این مسیر وجود داشته باشد
[ترجمه ترگمان]ممکن است هزینه بیشتری در این خط وجود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Orders came down the line from the very top.
[ترجمه گوگل]سفارشات از بالا پایین آمد
[ترجمه ترگمان]دستور از همان بالا صادر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Graf drove a forehand shot down the line to win the match.
[ترجمه گوگل]گراف با ضربه ای فورهند روی خط رانده شد تا برنده مسابقه شود
[ترجمه ترگمان]Graf یکی از forehand را برد تا مسابقه را ببره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We'll make a decision on that further down the line.
[ترجمه گوگل]ما در ادامه این موضوع تصمیم خواهیم گرفت
[ترجمه ترگمان]ما در این مورد بیشتر تصمیم می گیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I'll support her down the line on that issue.
[ترجمه fateme] من او را در این موضوع تماما حمایت خواهم کرد
|
[ترجمه گوگل]من از او در این مورد حمایت خواهم کرد
[ترجمه ترگمان]من در این مورد از او حمایت می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Now, three years down the line, we're beginning to see the problems with the treatment.
[ترجمه گوگل]اکنون، سه سال بعد، ما شروع به دیدن مشکلات مربوط به درمان کرده ایم
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، سه سال پایین تر از خط، ما شروع به دیدن مشکلات درمان می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Mike's laugh bubbled down the line.
[ترجمه گوگل]خنده مایک به سرعت از بین رفت
[ترجمه ترگمان]خنده مایک از خط خارج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He kept shouting down the line at me.
[ترجمه گوگل]او مدام سر من فریاد می زد
[ترجمه ترگمان]او به طرف من فریاد کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The women either screamed abuse down the line or remained chillingly silent when their former partners answered.
[ترجمه گوگل]این زنان یا فریاد ناسزا می گفتند یا وقتی شرکای سابقشان پاسخ می دادند به طرز وحشتناکی سکوت می کردند
[ترجمه ترگمان]زنان یا از این خط سو استفاده می کردند یا وقتی که شرکای سابق آن ها پاسخ می دادند، ساکت می ماندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. However, a few years down the line, a heavily discounted car might not look quite such a good bargain.
[ترجمه گوگل]با این حال، چند سال بعد، یک خودروی با تخفیف زیاد ممکن است چندان خوب به نظر نرسد
[ترجمه ترگمان]با این حال، چند سال بعد، یک اتومبیل با تخفیف بسیار پایین ممکن است به این خوبی به نظر نرسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Sixty years down the line, grandad's bravery genes have been seriously diluted.
[ترجمه گوگل]شصت سال بعد، ژن های شجاعت پدربزرگ به طور جدی رقیق شده است
[ترجمه ترگمان]شصت سال پایین تر از این خط، ژن های شهامت پدربزرگ به شدت رقیق شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Sherman wanted nothing less seven years down the line, when he was forty-five.
[ترجمه گوگل]شرمن در چهل و پنج سالگی هفت سال بعد چیزی کمتر از این نمی خواست
[ترجمه ترگمان]شر من کم تر از هفت سال طول کشید، وقتی چهل و پنج سالش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Down the line, swords hissed out of oiled scabbards.
[ترجمه گوگل]پایین خط، شمشیرها از غلاف های روغنی خش خش می زدند
[ترجمه ترگمان]شمشیر از غلاف بیرون آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Farther down the line, 13-year-old Anne Fischer of Northridge beamed with excitement.
[ترجمه گوگل]دورتر از خط، آن فیشر 13 ساله از نورتریج پر از هیجان بود
[ترجمه ترگمان]طولی نکشید که \"آن فیشر\" ۱۳ ساله از Northridge با هیجان و هیجان می درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

در آینده، بعداً، در مسیر پیش رو
The benefits of this investment may not be seen immediately, but they will become clear down the line
This phrase is used to refer to something that will happen or be addressed at a later time. It suggests that something is expected to occur in the future, but not immediately.
چیزی است که در زمان آینده اتفاق می افتد یا به آن پرداخته می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

این نشان می دهد که انتظار می رود اتفاقی در آینده رخ دهد، اما نه فورا.
مثال؛
We’ll discuss that issue down the line.
A coach might say, “We have some tough games down the line, so we need to stay focused. ”
In a conversation about career goals, someone might say, “I have some big plans down the line, but I need to gain more experience first. ”

یعنی در آینده
در ادامه مسیر/راه؛ در ادامه کار
در ورزش والیبال یعنی راست به راست
وقتی که آبشارزن توپ را به طور مستقیم می زند
توپی که توسط مهاجم و بطور موازی با خط طولی زمین والیبال زده می شود.
ضربه ی مستقیم
در مقابل ضربه ی cross court که با زاویه زده می شود
بعد از
Now, six months down the line he has decided to gain an excellent degree.
حالا بعد از شیش ماه تصمیم گرفته نمره خوبی بگیره.
بزک نمیر بهار میاد
idiom
down the road/line/track
in the future:
Cars that drive themselves are in development now, but a marketable product is a long way down the line.
Cambridge Dictionary
1. If something happens down the line, it happens at a later stage of a situation or activity. Whether that will happen further down the line we cannot say. Note: You can talk about something happening a long way down the line when it happens at a much later date. He thought that military action was still a long way down the line. Compare with all the way down the line. Compare with along the line.
...
[مشاهده متن کامل]

2. If you talk about something happening a particular amount of time down the line, you are talking about it happening after that amount of time. About five to six months down the line I got a call from Steve saying he had something for me to work on. Two years down the line things have changed. Compare with down the road.
In the future.
If you don't do your homework now, it'll be a problem down the line when you don't know the material for the exam.
I do want to get married, but down the line, not any time soon.
Errors are to be found down the line.

اون آخره.
اون آخرهاست.
آخر بکرمون میاد.

بعدا، بعدنا، جلوتر، در آینده، یه زمانی/یه وقتی ( اشاره به آینده )
در برهه ای ( از زمان در گذشته ) ، برای مدتی، تو یه بازه ای، یه زمانی، یه وقتی
نکته:از down the line برای اشاره به بازه یا برهه ای در زمان آینده استفاده می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

Syn: Down the road
وبرای اشاره به زمان گذشته از along the line استفاده میشود

سپس - بعد
معنی گرفته شده از دیکشنری آنلاین Longman :
( informal ) later, after an activity or situation has been continuing for a period of time
بعدا ، حال پس از یک کار یا شرایطی که برای مدتی ادامه داشته
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس