doodle

/ˈduːdl̩//ˈduːdl̩/

معنی: ابله
معانی دیگر: (هنگام گوش دادن به نطق و غیره بدون هدف روی کاغذ عکس کشیدن یا نوشتن) خطخطی کردن، خطخطی (شده)، ول گشتن، کار بی معنی کردن، (موسیقی - عامیانه) به طور خودمانی و دوستانه نواختن، برای دوستان نواختن، گول زدن، فریفتن، سروصدا کردن

جمله های نمونه

1. I often doodle when I'm on the phone.
[ترجمه امیر جوکار] من اغلب پای تلفن ( موقع صحبت کردن با تلفن ) خط خطی ( با خودکار یا مداد به روی کاغذ یا . . . ) میکنم.
|
[ترجمه گوگل]من اغلب وقتی با تلفن صحبت می کنم، دودل می کنم
[ترجمه ترگمان]وقتی پشت تلفن هستم، خیلی وقت ها گیج می شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Most of them doodle on the pieces of paper they are given.
[ترجمه شیرین] اکثر آنها بر روی کاغذهایی که داده می شوند، خطخطی می کنند.
|
[ترجمه Hm] اکثر آنها روی کاغذهایی که به آنها داده می شود بی هدف نقاشی می کنند.
|
[ترجمه گوگل]اکثر آنها روی کاغذهایی که به آنها داده می شود ابله می زنند
[ترجمه ترگمان]بیشترشون روی تکه های کاغذی که داده می کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She started to doodle with the tape as accompaniment.
[ترجمه گوگل]او شروع به ابله زدن با نوار به عنوان همراه کرد
[ترجمه ترگمان]با نواری که به همراه داشت، شروع به گول زدن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Politicians no longer need to draw doodle shaped boundary lines to guarantee ward majorities.
[ترجمه گوگل]سیاستمداران دیگر نیازی به ترسیم خطوط مرزی ابله شکل برای تضمین اکثریت بخش ندارند
[ترجمه ترگمان]سیاستمداران دیگر نیازی به کشیدن خطوط مرزی به شکل سیاه برای تضمین اکثریت بخش ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I always doodle while I'm talking on the phone.
[ترجمه محمد م] من همیشه در حال مکالمه با تلفن، خط خطی می کنم ( با مداد یا خودکار کاغذ جلوی دست را خط خطی کردن )
|
[ترجمه گوگل]من همیشه وقتی با تلفن صحبت می کنم ابله می زنم
[ترجمه ترگمان]من همیشه وقتی دارم با تلفن حرف می زنم فکر می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. You write text, you doodle, you cross things out. . . quite literally a tabula rasa.
[ترجمه گوگل]شما متن می نویسید، ابله می کنید، چیزها را خط می زنید کاملاً به معنای واقعی کلمه یک Tabula Rasa
[ترجمه ترگمان]، تو متن رو می نویسی \"you\" همه چیز رو به معنای واقعی جلوه میدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Random statistics class doodle, redrawn later as a style comparison.
[ترجمه گوگل]doodle کلاس آمار تصادفی، بعداً به عنوان مقایسه سبک دوباره ترسیم شد
[ترجمه ترگمان]doodle کلاس آمار تصادفی، بعدا به عنوان یک مقایسه سبک مجددا کشیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Kid, obedient behave yourself, and don't doodle!
[ترجمه گوگل]بچه، مطیع خودت رفتار کن، و ابله نکن!
[ترجمه ترگمان]بچه، مودب باش، و خرفت هم نباش!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I've got a Doodle sweetheart, she's my Yankee Doodle joy.
[ترجمه گوگل]من یک دلبر دودل دارم، او شادی یانکی دودل من است
[ترجمه ترگمان]من یه دل سیاه دارم، اون با شادی Yankee
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The ordinary doodle liquid and paint can be erased easily or removed with menstruum and have no affect to the coating surface.
[ترجمه گوگل]مایع ابله معمولی و رنگ را می توان به راحتی پاک کرد یا با قاعدگی پاک کرد و هیچ تاثیری بر سطح پوشش ندارد
[ترجمه ترگمان]رنگ و رنگ doodle معمولی را می توان به راحتی پاک کرد یا با menstruum پاک کرد و هیچ تاثیری بر روی سطح پوشش ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Shark Encounter'started out as a random doodle in my sketch book.
[ترجمه گوگل]برخورد کوسه به عنوان یک ابله تصادفی در کتاب طراحی من شروع شد
[ترجمه ترگمان]شارک دور و برش را به عنوان یک ابله تصادفی در دفتر طراحی من بیرون کشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Yankee doodle stuck a feather in his cap and called it macaroni.
[ترجمه گوگل]ابله یانکی پری را در کلاهش فرو کرد و آن را ماکارونی نامید
[ترجمه ترگمان]سرباز یانکی یک پری را در کلاهش قرار داد و ماکارونی را با ماکارونی خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. As soon as I had finished eating, Doodle and I hurried off to Horsehead Landing.
[ترجمه گوگل]به محض اینکه غذا خوردنم تمام شد، من و دودل با عجله به سمت Horsehead Landing رفتیم
[ترجمه ترگمان]به محض اینکه غذا خوردن را تمام کردم، با عجله به سمت بار انداز رفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. You do doodle on them, I always wrote all over mine.
[ترجمه گوگل]شما روی آنها ابله می زنید، من همیشه همه جای خود را می نوشتم
[ترجمه ترگمان]تو آن ها را گول می زنی، من همیشه همه چیز را برای خودم نوشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Google Doodle also renders a special logo to celebrate Lee's birthday.
[ترجمه گوگل]Google Doodle همچنین یک لوگوی ویژه برای جشن تولد لی ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]گوگل Doodle نیز یک لوگوی ویژه برای جشن تولد لی ارائه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ابله (اسم)
fool, screwball, fop, imbecile, blister, doodle, smallpox, pox, pock, dolt, variola, simpleton, half-wit

انگلیسی به انگلیسی

• scribbled drawing or meaningless scrawl
scribble, draw idly
a doodle is a pattern or picture that you draw when you are bored or thinking about something else.

پیشنهاد کاربران

Doodling refers to the act of drawing or scribbling without any specific purpose or goal in mind. It is often done absentmindedly while wasting time or during a boring activity.
نقاشی کشیدن یا خط خطی کردن بدون هدف یا منظور خاصی.
...
[مشاهده متن کامل]

اغلب از روی حواس پرتی و وقت تلف کردن یا در حین یک فعالیت خسته کننده انجام می شود.
مثال؛
I was so bored during the meeting that I started doodling on my notepad.
Someone might say, “I like to doodle when I’m on the phone and have nothing else to do. ”
A student might confess, “I tend to doodle in the margins of my notebook when I’m not paying attention in class. ”

ابله، نادان
ابله، گول زدن، فریفتن، سروصدا کردن
نشانَک ، شکلک
بی هدف نقاشی کردن یا طرح زدن یا خط خطی کردن
to draw shapes, lines, or patterns without really thinking about what you are doing
doo‧dle /ˈduːdl/ verb [intransitive]
noun [countable]
منابع• https://www.ldoceonline.com/dictionary/doodle
نقاشی بی هدف
خط خطی ( بدون فکر )
علاوه بر معنی های که دوستان اضافه کردند واژه "لوگوی روز" هم معنی میده، مثلا لوگوی google که به مناسبتهای مختلف تغییر میکنه که به این doodle میگن
خَطخَطیدن.
a doddle اصطلاح یعنی بسیار راحت و مثل آب خوردن
نقاشی و طرح هایی که کنار کاغذ و کتاب می کشیم وقتی بی حوصله ایم یا داریم به چیزی دیگه فکر می کنیم و مشغول کار دیگه ای هستیم
ول گشتن، وقت گذرانی کردن، خط خطی کردن، بی هدف نقاشی کشیدن
طراحی اشکال کوچک بدون طرح اولیه
طرح
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس