dongle

جمله های نمونه

1. A My cheap little bluetooth dongle has worked out of the box with Ubuntu since I bought it, back with Ubuntu
[ترجمه گوگل]یک دانگل بلوتوث کوچک ارزان قیمت من از زمانی که اوبونتو را خریدم، با اوبونتو کاملاً کار کرده است، با اوبونتو بازگشته است
[ترجمه ترگمان]\"bluetooth dongle\" (bluetooth dongle)، از زمانی که آن را خریده بودم، با اوبونتو از این جعبه بیرون آمد، و اوبونتو را با اوبونتو خرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Across the room, a pre-paired dongle plugs into a USB 0 port on your laptop.
[ترجمه گوگل]در سراسر اتاق، یک دانگل از پیش جفت شده به درگاه USB 0 لپ تاپ شما متصل می شود
[ترجمه ترگمان]در داخل اتاق، یک plugs با جفت از پیش جفت شده به یک پورت USB بر روی لپ تاپ تان تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. PARIS (Reuters) - "Dongle" may sound a bit goofy, but the innocent-seeming technology is emerging as one of the biggest challenges to the mobile telecoms industry in coming years.
[ترجمه گوگل]پاریس (رویترز) - "دانگل" ممکن است کمی احمقانه به نظر برسد، اما فناوری به ظاهر بی گناه به عنوان یکی از بزرگترین چالش های صنعت مخابرات سیار در سال های آینده در حال ظهور است
[ترجمه ترگمان]پاریس (رویترز)- \"dongle\" ممکن است مضحک به نظر برسد، اما تکنولوژی به ظاهر معصوم به عنوان یکی از بزرگ ترین چالش ها در صنعت مخابرات سیار در سال های آینده در حال ظهور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A laptop equipped with a dongle consumes 450 times more bandwidth than a classic mobile phone, said Pierre-Alain Allemand, who oversees the mobile network at France's second largest operator SFR.
[ترجمه گوگل]پیر آلن الماند، که بر شبکه تلفن همراه در دومین اپراتور بزرگ فرانسه SFR نظارت می کند، گفت: لپ تاپ مجهز به دانگل 450 برابر بیشتر از یک تلفن همراه کلاسیک پهنای باند مصرف می کند
[ترجمه ترگمان]پیر -، که بر شبکه تلفن همراه در دومین اپراتور بزرگ s فرانسه نظارت دارد، گفت که یک لپ تاپ مجهز به یک تلفن همراه ۴۵۰ بار بیشتر از یک تلفن همراه کلاسیک مصرف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. And as long as the dongle and adapter remain within 30 feet of each other, you're good for 32-bit True Color HD video at up to 1080p on your TV and Dolby Digital 1 surround sound audio.
[ترجمه گوگل]و تا زمانی که دانگل و آداپتور در فاصله 30 فوتی از یکدیگر باقی بمانند، برای ویدیوهای 32 بیتی True Color HD تا 1080p در تلویزیون و صدای فراگیر Dolby Digital 1 مناسب هستید
[ترجمه ترگمان]و تا زمانی که the و آداپتور در فاصله ۳۰ فوتی یکدیگر باقی می مانند، برای ۳۲ بیت رنگ حقیقی HD در تلویزیون و صوت دالبی دیجیتال ۳۲ بیتی خوب هستید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In order to proceed your dongle must be present. Please plug it in now. Click here once the dongle has been plugged in.
[ترجمه گوگل]برای ادامه کار باید دانگل شما حضور داشته باشد لطفاً اکنون آن را وصل کنید پس از وصل شدن دانگل اینجا را کلیک کنید
[ترجمه ترگمان]برای اینکه dongle را ادامه دهی باید حضور داشته باشید لطفا آن را وصل کنید زمانی که the به in متصل شده است اینجا کلیک کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The new version no longer requires a hardware lock or dongle to run. Instead a very flexible online activation system is used.
[ترجمه گوگل]نسخه جدید دیگر نیازی به قفل سخت افزاری یا دانگل برای اجرا ندارد در عوض از یک سیستم فعال سازی آنلاین بسیار انعطاف پذیر استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]نسخه جدید دیگر به قفل سخت افزار یا dongle نیاز ندارد تا اجرا شود در عوض از یک سیستم فعال سازی بسیار انعطاف پذیر استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The shape is a little odd (sort of like an upside down raindrop), but it boasts an 8 megapixel camera, dual side pico projectors, wireless charging, and an embedded Bluetooth dongle.
[ترجمه گوگل]شکل کمی عجیب و غریب است (مثل قطره باران وارونه)، اما دارای دوربین 8 مگاپیکسلی، پروژکتورهای دو طرفه پیکو، شارژ بی سیم و دانگل بلوتوث تعبیه شده است
[ترجمه ترگمان]شکل یک شکل کمی عجیب (مثل یک قطره بارانی پایین)است، اما به یک دوربین ۸ megapixel، side pico projectors، شارژ بی سیم و یک بلوتوث تعبیه شده در آن می بالد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The worst thing about the wireless mouse has got to be that damn dongle—this tiny little nub hogs up one of the few USB ports on my PC.
[ترجمه گوگل]بدترین چیز در مورد ماوس بی سیم آن دانگل لعنتی است—این نوک کوچک کوچک یکی از معدود پورت های USB را روی رایانه شخصی من نصب می کند
[ترجمه ترگمان]بدترین چیزی که در مورد ماوس بی سیم وجود دارد این است که این nub لعنتی کوچک، یکی از چند پورت USB روی کامپیوتر من باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. When the box boots, it gets configuration information and a file named dongle. bin from the server.
[ترجمه گوگل]هنگامی که جعبه بوت می شود، اطلاعات پیکربندی و فایلی به نام دانگل دریافت می کند بن از سرور
[ترجمه ترگمان]وقتی که جعبه کفش، اطلاعات پیکربندی و فایلی به نام dongle را دریافت می کند بن لادن از کارگزار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. What I would like to know is whether I've got the problem definition right and whether this is as big a deal to get a working dongle as it is appearing to me.
[ترجمه گوگل]چیزی که می‌خواهم بدانم این است که آیا تعریف مشکل را به درستی انجام داده‌ام و آیا این موضوع برای تهیه یک دانگل کار به اندازه‌ای که به نظر من می‌رسد، مهم است یا خیر
[ترجمه ترگمان]چیزی که می خواهم بدانم این است که آیا تعریف مشکل را دارم یا نه و اینکه آیا این به اندازه یک معامله بزرگ است که به من ظاهر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The boot loader for the MediaMVP still needs to have a dongle. bin file in the canonical format.
[ترجمه گوگل]بوت لودر MediaMVP هنوز باید دانگل داشته باشد فایل bin در فرمت متعارف
[ترجمه ترگمان]بارکننده راه انداز برای the هنوز نیاز به داشتن a دارد پرونده بن لادن در فرمت استاندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Test Condition:working Voltage 0V, working at white paper, be 3 meters at a distance from usb dongle.
[ترجمه گوگل]شرایط تست: ولتاژ کاری 0 ولت، کار بر روی کاغذ سفید، در فاصله 3 متری از دانگل usb باشد
[ترجمه ترگمان]شرایط تست: ولتاژ کار ۰ V، کار در کاغذ سفید، ۳ متر در فاصله از usb dongle
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. file, which is simply run by /etc/rcS. Thus, if you want to run telnetd, you can; just add it to your dongle. config.
[ترجمه گوگل]فایلی که به سادگی توسط /etc/rcS اجرا می شود بنابراین، اگر می خواهید telnetd را اجرا کنید، می توانید؛ فقط آن را به دانگل خود اضافه کنید پیکربندی
[ترجمه ترگمان]پرونده، که به سادگی توسط \/ etc \/ rcs اداره می شود در نتیجه اگر می خواهید telnetd را اجرا کنید می توانید آن را به dongle اضافه کنید config
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] قفل سخت افزاری - قفل سخت افزاری - وسیله ای که به کامپیوتر وصل می شود تا نرم افزاری اجرا شود . به طور کلی این قفل ها با اتصال به پورت موازی، برای جلوگیری از کپی غیر قانونی نرم افزارها ساخته می شوند. نگاه کنید به copy protection .

انگلیسی به انگلیسی

• plug, security device, device connected to a computer port which verifies that a program is not an illegal copy (computers)

پیشنهاد کاربران

رابط بی سیم
یک آداپتر ( رابط ) برای پورت های usb که دانگل نام دارد و در مواردی کاربرد دارد که کامپیوتر قابلیت بلوتوث ندارد. ( برای اتصالات بی سیم در مسافت کم یا همان بلوتوث )

بپرس