1. a four-way divvy of the profits
تقسیم چهارجانبه ی منافع
2. Divvy up the money between us.
[ترجمه گوگل]پول را بین ما تقسیم کنید
[ترجمه ترگمان]پول را بین ما تقسیم کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پول را بین ما تقسیم کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. They decided to divvy the money they'd stolen.
[ترجمه خشایار نوروزی] آنها بر آن شدند که پولی را که دزدیده بودند را بخش کنند|
[ترجمه گوگل]آنها تصمیم گرفتند پولی را که دزدیده بودند تقسیم کنند[ترجمه ترگمان]اونا تصمیم گرفتن پولی که دزدیده شدن رو تقسیم کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. We can divvy up the profits between us.
[ترجمه گوگل]ما می توانیم سود را بین خود تقسیم کنیم
[ترجمه ترگمان]میتونیم سود خودمون رو تقسیم کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]میتونیم سود خودمون رو تقسیم کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. They haven't yet decided how to divvy up the proceeds from the sale.
[ترجمه گوگل]آنها هنوز تصمیم نگرفته اند که چگونه درآمد حاصل از فروش را تقسیم کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها هنوز تصمیم نگرفته اند که چگونه درآمد حاصل از فروش را افزایش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها هنوز تصمیم نگرفته اند که چگونه درآمد حاصل از فروش را افزایش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Don't be such a divvy!
[ترجمه گوگل]انقدر ادم مبهوت نباش!
[ترجمه ترگمان]این قدر a نباش!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این قدر a نباش!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. In what way did the complex mind divvy up its chores?
[ترجمه گوگل]ذهن پیچیده به چه طریقی کارهای خود را تقسیم می کرد؟
[ترجمه ترگمان]ذهن پیچیده به چه شکل کاره ای خود را انجام می دهد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ذهن پیچیده به چه شکل کاره ای خود را انجام می دهد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Let's divvy it up between us.
[ترجمه گوگل]بیایید آن را بین خودمان تقسیم کنیم
[ترجمه ترگمان]بیا تقسیم کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بیا تقسیم کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The thieves agreed to divvy up the profit when the jewels were sold.
[ترجمه گوگل]دزدها موافقت کردند که هنگام فروختن جواهرات، سود را تقسیم کنند
[ترجمه ترگمان]دزدها با فروش این جواهرات موافقت کردند که سود ببرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دزدها با فروش این جواهرات موافقت کردند که سود ببرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. I divvy up my shopping, so I buy a little at a time.
[ترجمه گوگل]من خریدهایم را تقسیم می کنم، بنابراین هر چند وقت یکبار خرید می کنم
[ترجمه ترگمان] من میرم خرید هام رو تقسیم می کنم واسه همین یه کم وقت می خرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] من میرم خرید هام رو تقسیم می کنم واسه همین یه کم وقت می خرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Have they considered how they'll divvy up the domestic work in this new arrangement?
[ترجمه گوگل]آیا آنها در نظر گرفته اند که چگونه می توانند کارهای خانگی را در این ترتیب جدید تقسیم کنند؟
[ترجمه ترگمان]آیا آن ها فکر می کنند که چگونه آن ها در این قرارداد جدید به دو گروه تقسیم می شوند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آیا آن ها فکر می کنند که چگونه آن ها در این قرارداد جدید به دو گروه تقسیم می شوند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The thieves agreed to divvy up with the spoils.
[ترجمه گوگل]دزدها موافقت کردند که غنایم را تقسیم کنند
[ترجمه ترگمان]دزدها موافقت کردند که آن ها را با غنیمت بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دزدها موافقت کردند که آن ها را با غنیمت بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Give me my divvy.
14. The process started with a precooked government plan to divvy up the company between Fiat, a trust fund run by the United Automobile Workers union and the American and Canadian governments.
[ترجمه گوگل]این روند با یک برنامه از پیش آماده شده دولتی برای تقسیم شرکت بین فیات، یک صندوق امانی که توسط اتحادیه کارگران اتومبیل متحد اداره می شود و دولت های آمریکا و کانادا آغاز شد
[ترجمه ترگمان]این فرآیند با یک برنامه دولتی precooked برای راه اندازی شرکت بین فیات، یک صندوق امانی که توسط اتحادیه کارگران ایالات متحده و دولت های آمریکا و کانادا اداره می شود آغاز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این فرآیند با یک برنامه دولتی precooked برای راه اندازی شرکت بین فیات، یک صندوق امانی که توسط اتحادیه کارگران ایالات متحده و دولت های آمریکا و کانادا اداره می شود آغاز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید