1. a distorted view of history
برداشت تحریف شده ای از تاریخ
2. a heap of distorted metals
توده ای از فلزات کج و معوج
3. her face was distorted by pain
صورتش از درد درهم پیچیده بود.
4. heat waves shimmered before my eyes and distorted the faraway mountains
موج های گرما جلو چشمم می لرزیدند و کوه های دوردست را کج و معوج می نمودند.
5. The book presents a fundamentally distorted picture.
[ترجمه Amirali Kooty] کتاب تصویری را نشان میدهد که اساساً تحریف شده است.|
[ترجمه گوگل]کتاب تصویری اساساً تحریف شده ارائه می دهد[ترجمه ترگمان]این کتاب یک تصویر اساسا تحریف شده را ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. My original statement has been completely distorted by the media.
[ترجمه گوگل]بیانیه اصلی من توسط رسانه ها کاملاً تحریف شده است
[ترجمه ترگمان]بیانیه اصلی من به طور کامل توسط رسانه ها تحریف شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بیانیه اصلی من به طور کامل توسط رسانه ها تحریف شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The announcement was so distorted that I couldn't understand what was said.
[ترجمه گوگل]این اطلاعیه به قدری تحریف شده بود که من نفهمیدم چه گفته شد
[ترجمه ترگمان]این خبر چنان کج شده بود که نمی توانستم بفهمم چه می گویند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این خبر چنان کج شده بود که نمی توانستم بفهمم چه می گویند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. His face was distorted by rage.
[ترجمه Amirali Kooty] از شدت خشم صورتش غیرطبیعی بود.|
[ترجمه گوگل]صورتش از عصبانیت منحرف شده بود[ترجمه ترگمان]چهره اش از شدت خشم کج شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. This journalist distorted the spokesman's remarks.
[ترجمه گوگل]این روزنامه نگار سخنان سخنگو را تحریف کرد
[ترجمه ترگمان]این روزنامه نگار اظهارات سخنگوی را تحریف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این روزنامه نگار اظهارات سخنگوی را تحریف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. This report gives a somewhat distorted impression of what actually happened.
[ترجمه N.f] این گزارش اطلاعات تحریف شده ی زیادی رو نشون میده که تحت تاثیر واقعیت بوده|
[ترجمه گوگل]این گزارش تا حدودی تصور تحریف شده ای از آنچه در واقع اتفاق افتاده است به دست می دهد[ترجمه ترگمان]این گزارش تاثیر زیادی از آنچه که واقعا اتفاق افتاده است می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The Government were accused of having systematically distorted the protesters'case.
[ترجمه گوگل]دولت متهم به تحریف سیستماتیک پرونده معترضان شد
[ترجمه ترگمان]دولت به داشتن سیستماتیک از پرونده معترضان متهم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دولت به داشتن سیستماتیک از پرونده معترضان متهم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. These figures give a distorted view of the significance for the local economy.
[ترجمه گوگل]این ارقام یک دیدگاه تحریف شده از اهمیت برای اقتصاد محلی ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]این ارقام یک دیدگاه تحریف شده از اهمیت اقتصاد محلی می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این ارقام یک دیدگاه تحریف شده از اهمیت اقتصاد محلی می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Her reflection in the mirror looked distorted.
[ترجمه گوگل]انعکاس او در آینه مخدوش به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]بازتاب او در آینه به نظر غیر عادی می آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بازتاب او در آینه به نظر غیر عادی می آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The music just gets distorted when you play it so loud.
[ترجمه گوگل]هنگامی که آن را با صدای بلند پخش می کنید، موسیقی فقط تحریف می شود
[ترجمه ترگمان]وقتی این قدر بلند بازی می کنی موسیقی تغییر شکل می ده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وقتی این قدر بلند بازی می کنی موسیقی تغییر شکل می ده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. She screamed, her face distorted with fury and pain.
[ترجمه عاطفه محرابیان] او جیغ کشید، چهره اش با خشم و درد در هم ریخت.|
[ترجمه گوگل]او فریاد زد، صورتش از خشم و درد منحرف شد[ترجمه ترگمان]او جیغ کشید، صورتش از خشم و درد کج شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید