1. to distort the facts
واقعیات را تحریف کردن
2. Tall buildings can distort radio signals.
[ترجمه Aydin Jz] ساختمان های بلند میتوانند سیگنال های رادیویی را منحرف کنند|
[ترجمه گوگل]ساختمان های بلند می توانند سیگنال های رادیویی را تحریف کنند[ترجمه ترگمان]ساختمان های بلند می توانند سیگنال های رادیویی را تحریف کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The loudspeaker seemed to distort his voice.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که بلندگو صدای او را مخدوش کرده است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که بلندگو صدا را تغییر می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که بلندگو صدا را تغییر می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. A painter may exaggerate or distort shapes and forms.
[ترجمه @li] یک نقاش اشکال یا فرمها را ممکن است اغراق آمیز یا تحریف نماید.|
[ترجمه گوگل]یک نقاش ممکن است اشکال و فرم ها را اغراق کند یا تحریف کند[ترجمه ترگمان]یک نقاش ممکن است در اشکال و اشکال تحریف کند یا تحریف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. This caused the sound to distort.
[ترجمه گوگل]این باعث شد که صدا مخدوش شود
[ترجمه ترگمان]این صدا باعث شد که این صدا تغییر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این صدا باعث شد که این صدا تغییر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Vices with pipe jaws are less likely to distort copper pipe: a pipe vice can usually be hired.
[ترجمه گوگل]رذاهای دارای فک لوله کمتر احتمال دارد لوله مسی را مخدوش کنند: معمولاً می توان یک وایس لوله استخدام کرد
[ترجمه ترگمان]احتمال کمتری وجود دارد که Vices با فک لوله، لوله مسی را تحریف کنند: یک جانشین لوله را معمولا می توان استخدام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]احتمال کمتری وجود دارد که Vices با فک لوله، لوله مسی را تحریف کنند: یک جانشین لوله را معمولا می توان استخدام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. It may be that to choose is to distort so protean an entity.
[ترجمه گوگل]ممکن است انتخاب به معنای تحریف یک موجودیت باشد
[ترجمه ترگمان]شاید انتخاب کردن این باشد که یک موجودیت را تحریف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شاید انتخاب کردن این باشد که یک موجودیت را تحریف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. It will distort the signal.
[ترجمه گوگل]سیگنال را مخدوش می کند
[ترجمه ترگمان]این علامت را تغییر خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این علامت را تغییر خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. They supply most of the pubs and they distort the market as a result of their sheer size and advertising wealth.
[ترجمه گوگل]آنها اکثر میخانه ها را تامین می کنند و به دلیل اندازه زیاد و ثروت تبلیغاتی خود بازار را مخدوش می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها اغلب رستوران ها را تامین می کنند و بازار را در نتیجه اندازه محض و ثروت تبلیغاتی تحریف می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها اغلب رستوران ها را تامین می کنند و بازار را در نتیجه اندازه محض و ثروت تبلیغاتی تحریف می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He says it can distort bone structure, even cause heart problems.
[ترجمه علیرضا] او می گوید که این ( امر، موضوع، . . . ) می تواند ساختار استخوانی را از شکل طبیعی بیاندازد، حتی باعث مشکلات قلبی شود|
[ترجمه گوگل]او می گوید که می تواند ساختار استخوان را مخدوش کند، حتی باعث مشکلات قلبی شود[ترجمه ترگمان]او می گوید که می تواند ساختار استخوان را تحریف کند، حتی موجب مشکلات قلبی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Otherwise the powerful visual impact of television would distort and trivialise.
[ترجمه گوگل]در غیر این صورت تأثیر بصری قدرتمند تلویزیون تحریف و بی اهمیت می شود
[ترجمه ترگمان]در غیر این صورت، تاثیر قدرتمند دیداری تلویزیون تحریف و تحریف خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در غیر این صورت، تاثیر قدرتمند دیداری تلویزیون تحریف و تحریف خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Take cheap shots and distort facts in order to get ahead?
[ترجمه گوگل]عکس های ارزان قیمت بگیرید و حقایق را تحریف کنید تا جلوتر بروید؟
[ترجمه ترگمان]عکس های ارزان قیمت بگیرید و حقایق را تحریف کنید تا بتوانید جلوتر بروید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]عکس های ارزان قیمت بگیرید و حقایق را تحریف کنید تا بتوانید جلوتر بروید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Buried metal objects distort this field and are detected as a result of an electrical signal picked up by a receiver coil.
[ترجمه گوگل]اجسام فلزی مدفون این میدان را منحرف می کنند و در نتیجه سیگنال الکتریکی دریافت شده توسط سیم پیچ گیرنده شناسایی می شوند
[ترجمه ترگمان]اشیا فلزی مدفون در این زمینه تحریف می شوند و در نتیجه سیگنال الکتریکی که توسط یک سیم پیچ دریافت می شود، تشخیص داده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اشیا فلزی مدفون در این زمینه تحریف می شوند و در نتیجه سیگنال الکتریکی که توسط یک سیم پیچ دریافت می شود، تشخیص داده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Crime rates often distort more than they clarify.
[ترجمه گوگل]نرخ جرم و جنایت اغلب بیش از آنچه که توضیح می دهد، تحریف می کند
[ترجمه ترگمان]میزان جرائم اغلب بیش از آنچه که آن ها را روشن می کنند تحریف می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]میزان جرائم اغلب بیش از آنچه که آن ها را روشن می کنند تحریف می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. They distort his speeches and offer simplistic interpretations of his equating the HIV virus with poverty and inequality.
[ترجمه گوگل]آنها سخنان او را تحریف می کنند و تفسیرهای ساده ای از معادل سازی ویروس اچ آی وی با فقر و نابرابری ارائه می دهند
[ترجمه ترگمان]آن ها سخنرانی هایش را تحریف می کنند و تفاسیر ساده ای از برابری ویروس اچ آی وی با فقر و نابرابری ارائه می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها سخنرانی هایش را تحریف می کنند و تفاسیر ساده ای از برابری ویروس اچ آی وی با فقر و نابرابری ارائه می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید