1. the disposition of the artillery was shown on the map
نقشه آرایش توپخانه را نشان می داد.
2. a gentle disposition
طینت پاک
3. a placid disposition
خلق و خوی آرام
4. a quiet disposition
خلق و خوی آرام
5. an even disposition
خلق متعادل
6. hamlet's antic disposition
خلق عجیب و غریب هملت
7. the human disposition to war and violence
گرایش بشر به جنگ و خشونت
8. he has a warm and friendly disposition
او طبیعت گرم و مهربانی دارد.
9. she woke up with a nasty disposition
او با خلق بدی از خواب بیدار شد.
10. his heart was caught by homa's beauty and good disposition
او شیفته ی زیبایی و اخلاق خوب هما شد.
11. The waiter has a sunny disposition.
[ترجمه A.A] پیشخدمت طبع شوخی داره|
[ترجمه نایب] پیشخدمت انسانی بشاش و شاد است|
[ترجمه علی ماشالله زاده برزکی] این پیشخدمت خلق و خوی گرم و صمیمی دارد|
[ترجمه گوگل]گارسون حالت آفتابی دارد[ترجمه ترگمان] پیشخدمت یه خلق آفتابی داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. A solicitor advised him as to the disposition of the money.
[ترجمه حسین ابراهیمی] یک مشاور به او درباره نحوه تقسیم پول ها راهنمایی کرد|
[ترجمه گوگل]وکیل دادگستری به او در مورد نحوه ی پول توصیه کرد[ترجمه ترگمان]مشاور حقوقی به او توصیه کرد که پول این پول را بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He had/was of a nervous disposition.
[ترجمه گوگل]او حالت عصبی داشت/داشت
[ترجمه ترگمان]او خلق و خوی عصبی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او خلق و خوی عصبی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Nothing can ruffle her gentle disposition.
[ترجمه گوگل]هیچ چیز نمی تواند روحیه ملایم او را به هم بزند
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز نمی تواند خلق و خوی gentle را به هم بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز نمی تواند خلق و خوی gentle را به هم بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Joanna had a gentle retiring disposition.
[ترجمه گوگل]جوانا روحیه ملایمی برای بازنشستگی داشت
[ترجمه ترگمان]جوانا خلق خوشی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]جوانا خلق خوشی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید