1. display boldfaces
حروف بزرگ چاپی
2. display artist
کسی که ویترین مغازه ها و درون موسسات را با آگهی تجارتی تزیین می کند
3. display window
ویترین مغازه
4. a display of sympathy
تظاهر به همدردی
5. a display of temper
بروز بد خلقی
6. germany's display of military might
نمایش قدرت نظامی آلمان
7. to display glass dolls, they had pigeonholed the shelf
تاقچه را برای به نمایش گذاشتن عروسک های شیشه ای خانه خانه کرده بودند.
8. a form to display clothes on
آدمکی برای نمایش لباس
9. he did not display any signs of regret
او نشانی از تاسف بروز نداد.
10. his pictures are on display at the museum
نقاشی های او در موزه به نمایش گذاشته شده اند.
11. A new kind of car was on display in the shop.
[ترجمه Masoomeh] نوع تازه ای از خودرو در فروشگاه به نمایش گذاشته شده است|
[ترجمه Gilda] نوع جدیدی از ماشین در فروشگاه ماشین به نمایش گذاشته شده بود|
[ترجمه miracolous] نوع جدیدی از ماشین در داخل مغازه به نمایش گذاشته بود .|
[ترجمه mahdiyar] نوع جدیدی از ماشین در نمایشگاه در فروشگاه بود|
[ترجمه Spring] نوع جدیدی از اتومبیل در فروشگاه به نمایش گذاشته شده بود.|
[ترجمه زینب سرآمد] نوع جدیدی از خودرو در فروشگاه به نمایش گذاشته شد.|
[ترجمه گوگل]نوع جدیدی از ماشین در مغازه به نمایش گذاشته شده بود[ترجمه ترگمان]نوع جدیدی از ماشین در مغازه به نمایش گذاشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He looked at the display cabinet with its gleaming sets of glasses.
[ترجمه ...] او به کابینت نمایش با مجموعه عینک های درخشان آن نگاه کرد|
[ترجمه گوگل]او به کابینت با عینک های درخشانش نگاه کرد[ترجمه ترگمان]هری به کابینت نگاه کرد که برق می زد و عینکش برق می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Street venders are forbidden to display their handicrafts on the wayside.
[ترجمه گوگل]فروشندگان خیابانی از به نمایش گذاشتن صنایع دستی خود در حاشیه راه منع می شوند
[ترجمه ترگمان]هنرمندان خیابانی ممنوع هستند که صنایع دستی خود را در راه به نمایش بگذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هنرمندان خیابانی ممنوع هستند که صنایع دستی خود را در راه به نمایش بگذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. On display are earrings, necklaces and bracelets made from jade, amber and amethyst.
[ترجمه گوگل]گوشواره ها، گردنبندها و دستبندهایی که از یشم، کهربا و آمتیست ساخته شده اند به نمایش گذاشته شده است
[ترجمه ترگمان]در نمایش گوشواره، گردن بند و دست بند ساخته شده از jade، کهربایی و amethyst
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در نمایش گوشواره، گردن بند و دست بند ساخته شده از jade، کهربایی و amethyst
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The gala culminated in a firework display.
[ترجمه عباس بوعزار] پیدرت همین دیروز مرده|
[ترجمه گوگل]این جشن با نمایش آتش بازی به اوج خود رسید[ترجمه ترگمان]این جشن در یک نمایش آتش بازی به اوج خود رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. The display juxtaposed images from serious and popular art.
[ترجمه گوگل]نمایش تصاویری از هنر جدی و محبوب را در کنار هم قرار داده بود
[ترجمه ترگمان]نمایش تصاویری از هنر جدی و مشهور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نمایش تصاویری از هنر جدی و مشهور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. The locomotive is normally kept on static display in the National Railway Museum.
[ترجمه گوگل]لوکوموتیو به طور معمول در موزه راه آهن ملی به صورت ایستا نگهداری می شود
[ترجمه ترگمان]لوکوموتیو معمولا در موزه ملی راه آهن نگهداری می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]لوکوموتیو معمولا در موزه ملی راه آهن نگهداری می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. The crowd enjoyed a diving display before the swimming races.
[ترجمه گوگل]جمعیت قبل از مسابقات شنا از نمایش غواصی لذت بردند
[ترجمه ترگمان]مردم از نمایش غواصی در مقابل مسابقات شنا لذت بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مردم از نمایش غواصی در مقابل مسابقات شنا لذت بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
19. She put on a histrionic display of grief at her ex-husband's funeral.
[ترجمه گوگل]او در مراسم تشییع جنازه شوهر سابقش نمایشی تاریخی از اندوه نشان داد
[ترجمه ترگمان]او در مراسم تدفین شوهرش نمایش خوبی برای نمایش گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او در مراسم تدفین شوهرش نمایش خوبی برای نمایش گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
20. The exhibition gives local artists an opportunity to display their work.
[ترجمه گوگل]این نمایشگاه به هنرمندان محلی فرصتی برای نمایش آثار خود می دهد
[ترجمه ترگمان]این نمایشگاه به هنرمندان محلی فرصت می دهد تا کارهایشان را به نمایش بگذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این نمایشگاه به هنرمندان محلی فرصت می دهد تا کارهایشان را به نمایش بگذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
21. Local inhabitants display their handicrafts on the wayside.
[ترجمه گوگل]ساکنان محلی صنایع دستی خود را در کنار راه به نمایش می گذارند
[ترجمه ترگمان]ساکنان محلی صنایع دستی خود را بر روی این جاده به نمایش می گذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ساکنان محلی صنایع دستی خود را بر روی این جاده به نمایش می گذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید