1. the dismal song of a bird that has lost her mate
نغمه ی غم افزای پرنده ای که جفت خود را از دست داده است
2. he had the dismal look of a defeated man
او قیافه افسرده ی آدمی شکست خورده را داشت.
3. When the weather is so dismal, I sometimes stay in bed all day.
[ترجمه گوگل]وقتی هوا خیلی بد است، من گاهی تمام روز را در رختخواب می مانم
[ترجمه ترگمان]وقتی هوا خیلی غم انگیز است گاهی تمام روز را در رختخواب بمانم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وقتی هوا خیلی غم انگیز است گاهی تمام روز را در رختخواب بمانم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I am unaccustomed to this dismal climate.
[ترجمه گوگل]من به این آب و هوای تلخ عادت ندارم
[ترجمه ترگمان]من به این آب و هوای وحشتناک عادت ندارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من به این آب و هوای وحشتناک عادت ندارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. As the dismal reports of the election came in, the senator's friends tactfully made no mention of them.
[ترجمه مینو] با گزارش های ناخوشایند از انتخابات ، دوستان سناتور با زیرکی آن را نادیده گرفتند|
[ترجمه گوگل]با انتشار گزارش های ناگوار انتخابات، دوستان سناتور با درایت هیچ اشاره ای به آنها نکردند[ترجمه ترگمان]هنگامی که گزارش های غم انگیز انتخابات وارد شدند، دوستان سناتور زیرکانه با اشاره به آن ها اشاره ای به آن ها نکردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The future looks pretty dismal right now.
[ترجمه گوگل]آینده در حال حاضر بسیار بد به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]الان آینده خیلی غم انگیز به نظر می رسه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]الان آینده خیلی غم انگیز به نظر می رسه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. It was a really dismal day.
[ترجمه A] واقعا روز دلگیری بود|
[ترجمه گوگل]واقعا روز تلخی بود[ترجمه ترگمان]روز واقعا غم انگیزی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He felt dismal after reading a piece of bad news in the newspaper.
[ترجمه گوگل]او پس از خواندن یک خبر بد در روزنامه احساس ناراحتی کرد
[ترجمه ترگمان]بعد از خواندن یک خبر بد در روزنامه، احساس دل تنگی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بعد از خواندن یک خبر بد در روزنامه، احساس دل تنگی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Christmas will be dismal without the children.
[ترجمه سید مصطفی] کریسمس بدون بچه هاسوت و کور خواهد بود.|
[ترجمه گوگل]کریسمس بدون بچه ها تلخ خواهد بود[ترجمه ترگمان]کریسمس بدون بچه ها خسته کننده خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. It was a rather bleak and dismal place.
[ترجمه زینب سرآمد] مکانی نسبتا متروک و دلگیر بود.|
[ترجمه گوگل]مکان نسبتاً تاریک و غم انگیزی بود[ترجمه ترگمان]مکانی نسبتا غم انگیز و غم انگیز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. That is a rather dismal melody.
[ترجمه گوگل]این یک ملودی نسبتاً تلخ است
[ترجمه ترگمان]این یک ملودی غم انگیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این یک ملودی غم انگیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The team's record so far is pretty dismal.
[ترجمه گوگل]رکورد این تیم تا اینجای کار بسیار ضعیف است
[ترجمه ترگمان]سابقه این تیم تا کنون بسیار غم انگیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سابقه این تیم تا کنون بسیار غم انگیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The house was filled with the cello's dismal squeaks and groans.
[ترجمه گوگل]خانه مملو از صدای جیر جیر و ناله های تاسف بار ویولن سل شد
[ترجمه ترگمان]خانه پر از صدای ناله و ناله ویولون سل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خانه پر از صدای ناله و ناله ویولون سل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. It was a dismal failure.
[ترجمه گوگل]این یک شکست تلخ بود
[ترجمه ترگمان]این یک شکست غم انگیز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این یک شکست غم انگیز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The news was as dismal as ever.
[ترجمه گوگل]خبر مثل همیشه تلخ بود
[ترجمه ترگمان]این خبر مثل همیشه غم انگیز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این خبر مثل همیشه غم انگیز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. Her scheme was a dismal failure .
[ترجمه گوگل]طرح او یک شکست تلخ بود
[ترجمه ترگمان]نقشه او یک شکست غم انگیز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نقشه او یک شکست غم انگیز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. She had a dismal showing in the opinion polls.
[ترجمه گوگل]او در نظرسنجی ها نمایش بدی داشت
[ترجمه ترگمان] اون یه نمایش غم انگیز در مورد opinion داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] اون یه نمایش غم انگیز در مورد opinion داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. Her speech continued in the same dismal strain.
[ترجمه گوگل]سخنان او با همان فشار تلخ ادامه یافت
[ترجمه ترگمان]سخنرانی او با همان فشار dismal ادامه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سخنرانی او با همان فشار dismal ادامه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
19. Last year's results were fairly dismal.
[ترجمه گوگل]نتایج سال گذشته نسبتاً ضعیف بود
[ترجمه ترگمان]نتایج سال گذشته نسبتا غم انگیز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نتایج سال گذشته نسبتا غم انگیز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید