1. That tall actor is a dishy man.
[ترجمه گوگل]اون هنرپیشه قد بلند یه مرد بداخلاقه
[ترجمه ترگمان]اون بازیگر قد بلند مرد dishy
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اون بازیگر قد بلند مرد dishy
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. What a dishy guy.
3. Dishy meals Whether you want inspiration for a light lunch or an impressive supper, we can provide it.
[ترجمه گوگل]غذاهای خوشمزه چه بخواهید برای یک ناهار سبک یا یک شام چشمگیر الهام بگیرید، ما می توانیم آن را تهیه کنیم
[ترجمه ترگمان]وعده های غذایی خوش مزه که برای یک ناهار سبک و یا شام تاثیرگذار می خواهید، ما می توانیم آن را فراهم کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وعده های غذایی خوش مزه که برای یک ناهار سبک و یا شام تاثیرگذار می خواهید، ما می توانیم آن را فراهم کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Hyacinth thought Anne Heseltine was very dishy and wondered where she had her hair done.
[ترجمه گوگل]سنبل فکر می کرد که آن هسلتین بسیار بداخلاق است و متعجب بود که موهایش را کجا درست کرده است
[ترجمه ترگمان]به بیت باخود اندیشید که آن دختر خیلی احمق است و از این که موهایش را از کجا اورده است تعجب کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به بیت باخود اندیشید که آن دختر خیلی احمق است و از این که موهایش را از کجا اورده است تعجب کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. You shall have fishy In a little dishy.
[ترجمه گوگل]شما باید ماهی در یک غذای کمی داشته باشید
[ترجمه ترگمان]شما در یک dishy کوچک ماهی خواهید داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شما در یک dishy کوچک ماهی خواهید داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. She's just married this dishy man.
[ترجمه گوگل]او تازه با این مرد بدجنس ازدواج کرده است
[ترجمه ترگمان]اون فقط با این مرد dishy ازدواج کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اون فقط با این مرد dishy ازدواج کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. And take that look off your face . . . the dishy smile that the planners don't like.
[ترجمه گوگل]و اون قیافه رو از صورتت بردار لبخند آشفته ای که برنامه ریزان آن را دوست ندارند
[ترجمه ترگمان]و این نگاه رو از روی صورتت بردار، اون لبخند dishy که طراحان دوست ندارن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]و این نگاه رو از روی صورتت بردار، اون لبخند dishy که طراحان دوست ندارن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Still, while it may not be definitive, it certainly is delightfully dishy.
[ترجمه گوگل]با این حال، اگرچه ممکن است قطعی نباشد، اما مطمئناً لذت بخش است
[ترجمه ترگمان]با این حال، در حالی که ممکن است قطعی نباشد، قطعا خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با این حال، در حالی که ممکن است قطعی نباشد، قطعا خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. A good example is a Venezuelan telenovela about a schoolgirl obsessed with a dishy musician.
[ترجمه گوگل]یک مثال خوب یک تلویزیون ونزوئلا در مورد یک دختر دانش آموز وسواس به یک نوازنده خوش سلیقه است
[ترجمه ترگمان]یک مثال خوب، پخش از یک دختر مدرسه ای نسبت به یک نوازنده dishy است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک مثال خوب، پخش از یک دختر مدرسه ای نسبت به یک نوازنده dishy است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Veronica : Not half . We got to dance with some really dishy guys.
[ترجمه گوگل]ورونیکا: نه نصف ما مجبور شدیم با چند نفر واقعاً بداخلاق برقصیم
[ترجمه ترگمان] نصف - ش نه ما باید با چندتا آدم dishy برقصیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] نصف - ش نه ما باید با چندتا آدم dishy برقصیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. What happened was a real life drama of power, greed and sex that is in everyway as dishy as Dallas, and better.
[ترجمه گوگل]اتفاقی که افتاد، یک درام واقعی از قدرت، حرص و آز و رابطه جنسی بود که در هر حال مثل دالاس و بهتر است
[ترجمه ترگمان]چیزی که رخ داد نمایش واقعی قدرت، طمع و سکس است که در everyway به عنوان دالاس، و بهتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چیزی که رخ داد نمایش واقعی قدرت، طمع و سکس است که در everyway به عنوان دالاس، و بهتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید