1. his behavior disgraced his family
رفتار او خانواده اش را بدنام کرد.
2. he has succeeded in rehabilitating the memory of his disgraced father
او در اعاده ی حیثیت پدر آبروریز شده اش توفیق یافته است.
3. Disgraced may be he who thinks ill.
[ترجمه گوگل]ممکن است کسی که بد اندیشی کند رسوا شود
[ترجمه ترگمان]خجالت ممکن است کسی باشد که فکر می کند من بیمار هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خجالت ممکن است کسی باشد که فکر می کند من بیمار هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The disgraced official was divested of all authority.
[ترجمه گوگل]این مقام رسوا از تمام اختیارات سلب شد
[ترجمه ترگمان]این کارمند ننگین از دست دادن همه authority راحت شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این کارمند ننگین از دست دادن همه authority راحت شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The disgraced minister walked swiftly from the car to his house pursued by a whole posse of reporters.
[ترجمه گوگل]وزیر آبروریز به سرعت از ماشین به سمت خانه اش رفت که در تعقیب همه خبرنگاران بود
[ترجمه ترگمان]وزیر بدجنس به سرعت از اتومبیل پیاده شد و به طرف خانه اش رفت و یک دسته خبرنگاران آن را تعقیب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وزیر بدجنس به سرعت از اتومبیل پیاده شد و به طرف خانه اش رفت و یک دسته خبرنگاران آن را تعقیب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. She disgraced herself by drinking too much at the banquet.
[ترجمه سادات خاتمی] او با میگساری ( افراط در نوشیدن ) رسوایی به بار آورد.|
[ترجمه سادات خاتمی] او با میگساری ( افراط در نوشیدن ) در ضیافت، رسوایی به بار آورد.|
[ترجمه گوگل]او با نوشیدن زیاد در ضیافت خود را رسوا کرد[ترجمه ترگمان]او خود را با نوشیدن زیاد در ضیافت بزرگ کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He got drunk and disgraced himself at the wedding.
[ترجمه گوگل]در عروسی مست شد و خود را رسوا کرد
[ترجمه ترگمان]مست شد و خودش رو توی عروسی خراب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مست شد و خودش رو توی عروسی خراب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He was publicly disgraced and sent into exile.
[ترجمه گوگل]علناً رسوا شد و به تبعید فرستاده شد
[ترجمه ترگمان]او علنا رسوا و تبعید شد و تبعید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او علنا رسوا و تبعید شد و تبعید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I've disgraced myself by the actions I've taken.
[ترجمه سادات خاتمی] ۱ - با کارهایی که من کرده ام، آبرویی برای خودم نگذاشته ام. ۲ - با کارهایی که من کرده ام، آبروی خودم را برده ام.|
[ترجمه گوگل]من با اقداماتی که انجام داده ام خود را رسوا کرده ام[ترجمه ترگمان]من خودم را با کارهایی که کرده ام ننگین و ننگین کرده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He had disgraced the family name.
[ترجمه گوگل]نام خانوادگی را رسوا کرده بود
[ترجمه ترگمان]نام خانوادگی را ننگین ساخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نام خانوادگی را ننگین ساخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He was disgraced by cowardice.
[ترجمه گوگل]او از نامردی رسوا شد
[ترجمه ترگمان]او از بزدلی ننگین شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او از بزدلی ننگین شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He disgraced himself by passing out at the party.
[ترجمه گوگل]او با بیهوش شدن در مهمانی خود را رسوا کرد
[ترجمه ترگمان]او با گذشتن از این مهمانی خود را ننگین ساخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او با گذشتن از این مهمانی خود را ننگین ساخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Our disgraced teacher was publicly rehabilitated by school authorities.
[ترجمه گوگل]معلم آبرومند ما توسط مقامات مدرسه به طور عمومی اصلاح شد
[ترجمه ترگمان]معلم بی آب رو ما به طور عمومی توسط مقامات مدرسه توان بخشی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]معلم بی آب رو ما به طور عمومی توسط مقامات مدرسه توان بخشی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. You disgraced yourself by your conduct.
[ترجمه گوگل]با رفتارت خودت رو رسوا کردی
[ترجمه ترگمان]تو خودت را با رفتارت آلوده کردی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تو خودت را با رفتارت آلوده کردی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید