1. he finished the journey but suffered great discomfort
او سفر را به پایان رساند ولی خیلی ناراحتی کشید.
2. He became conscious of a growing discomfort.
[ترجمه گوگل]او از یک ناراحتی فزاینده آگاه شد
[ترجمه ترگمان]او از ناراحتی رو به رشدی آگاه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او از ناراحتی رو به رشدی آگاه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Steve had some discomfort, but no real pain.
[ترجمه گوگل]استیو کمی ناراحتی داشت، اما درد واقعی نداشت
[ترجمه ترگمان]استیو دچار ناراحتی شده بود اما دردی واقعی در کار نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]استیو دچار ناراحتی شده بود اما دردی واقعی در کار نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. You will experience some minor discomfort during the treatment.
[ترجمه گوگل]در طول درمان کمی ناراحتی جزئی را تجربه خواهید کرد
[ترجمه ترگمان]شما در طول درمان کمی ناراحتی را تجربه خواهید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شما در طول درمان کمی ناراحتی را تجربه خواهید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The others seemed to find my discomfort hugely entertaining.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که دیگران ناراحتی من را بسیار سرگرم کننده می دانند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید بقیه ناراحتی مرا خیلی دوست دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید بقیه ناراحتی مرا خیلی دوست دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. This drug will relieve your discomfort.
[ترجمه گوگل]این دارو ناراحتی شما را برطرف می کند
[ترجمه ترگمان]این دارو باعث تسکین ناراحتی شما خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این دارو باعث تسکین ناراحتی شما خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. If the exercise causes discomfort, stop immediately.
[ترجمه گلی افجه ] اگر تمرینات سبب ناراحتی شما می شود فورا انرا قطع کتید|
[ترجمه گوگل]اگر ورزش باعث ناراحتی شد، فوراً آن را متوقف کنید[ترجمه ترگمان]اگر ورزش باعث ناراحتی می شود، فورا توقف کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I could sense their discomfort at what I was saying.
[ترجمه گوگل]می توانستم ناراحتی آنها را از حرفم حس کنم
[ترجمه ترگمان]می توانستم ناراحتی آن ها را در مورد آنچه می گفتم احساس کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]می توانستم ناراحتی آن ها را در مورد آنچه می گفتم احساس کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. John's presence caused her considerable discomfort.
[ترجمه گوگل]حضور جان باعث ناراحتی قابل توجه او شد
[ترجمه ترگمان]حضور جان باعث ناراحتی شدید او شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]حضور جان باعث ناراحتی شدید او شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Some patients don't refer to the discomfort of angina as an ache; rather they describe it as sudden sharp pains.
[ترجمه گوگل]برخی از بیماران ناراحتی ناشی از آنژین را یک درد نمی دانند بلکه آن را به عنوان دردهای ناگهانی تیز توصیف می کنند
[ترجمه ترگمان]برخی از بیماران به درد گلودرد به عنوان درد اشاره نمی کنند؛ بلکه آن را به عنوان درده ای شدید و ناگهانی توصیف می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برخی از بیماران به درد گلودرد به عنوان درد اشاره نمی کنند؛ بلکه آن را به عنوان درده ای شدید و ناگهانی توصیف می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He took an unholy delight in her discomfort.
[ترجمه گوگل]او از ناراحتی او لذتی نامقدس برد
[ترجمه ترگمان]او از ناراحتی و ناراحتی او لذت عمیقی کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او از ناراحتی و ناراحتی او لذت عمیقی کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The wound isn't serious, but may cause some discomfort.
[ترجمه گوگل]زخم جدی نیست، اما ممکن است کمی ناراحتی ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]زخم جدی نیست، اما ممکنه باعث ناراحتی بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]زخم جدی نیست، اما ممکنه باعث ناراحتی بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The revelations caused some discomfort to the president.
[ترجمه گوگل]این افشاگری ها باعث ناراحتی رئیس جمهور شد
[ترجمه ترگمان]این revelations موجب ناراحتی رئیس جمهور شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این revelations موجب ناراحتی رئیس جمهور شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He appeared to be in great discomfort.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که او در ناراحتی زیادی است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که در ناراحتی شدیدی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که در ناراحتی شدیدی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Her discomfort amused him greatly.
[ترجمه گوگل]ناراحتی او را بسیار سرگرم کرد
[ترجمه ترگمان]ناراحتی و ناراحتی اش او را به وجد آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ناراحتی و ناراحتی اش او را به وجد آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید