1. corona discharge
هاله ی بنفش،خرمن بنفش (اطراف سیم فشار قوی)
2. honorable discharge
(نظام) ترخیص محترمانه،خاتمه خدمت با سابقه ی خوب
3. the discharge of a ship
تخلیه ی کشتی
4. the discharge of arrows toward the enemy
در کردن پیکان ها به سوی دشمن
5. to discharge a capacitor
تخلیه کردن خازن
6. to discharge a patient from the hospital
بیمار را از بیمارستان مرخص کردن
7. to discharge a ship
کشتی را خالی کردن (از بار)
8. to discharge one's liabilites
بدهی های خود را پرداخت کردن
9. dishonarable discharge
(ارتش) اخراج به خاطر بد رفتاری
10. an artillery discharge
شلیک توپخانه
11. he can discharge any employee that he wants
او هر کارمندی را که بخواهد اخراج می کند.
12. to charge and discharge a battery
پر کردن و خالی کردن باطری
13. he received a full discharge
او برائت کامل حاصل کرد.
14. the nurse rinsed the discharge around the sore
پرستار ترشحات دور زخم را شستشو داد.
15. the soldiers received their discharge papers
سربازان برگه های پایان خدمت خود را دریافت کردند.
16. We have to discharge ourselves of our duties.
[ترجمه گوگل]ما باید وظایف خود را انجام دهیم
[ترجمه ترگمان]ما باید خودمان را از وظایف خودمان تخلیه کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما باید خودمان را از وظایف خودمان تخلیه کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. The wound hasn't healed, there's still some discharge.
[ترجمه گوگل]زخم خوب نشده است، هنوز مقداری ترشح وجود دارد
[ترجمه ترگمان]زخم التیام پیدا نکرده، هنوز هم یه مقدار تخلیه وجود داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]زخم التیام پیدا نکرده، هنوز هم یه مقدار تخلیه وجود داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. The trustees failed to discharge their duties properly.
[ترجمه گوگل]متولیان امر نتوانستند وظایف خود را به درستی انجام دهند
[ترجمه ترگمان]trustees نتوانستند وظایف خود را به درستی انجام دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]trustees نتوانستند وظایف خود را به درستی انجام دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
19. He was given a dishonourable discharge .
[ترجمه گوگل]مرخصی بی شرفی به او دادند
[ترجمه ترگمان]او خالی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او خالی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
20. The judge gave him a one-year conditional discharge.
[ترجمه گوگل]قاضی به او یک سال مرخصی مشروط داد
[ترجمه ترگمان]قاضی یک سال مرخصی مشروط به او داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]قاضی یک سال مرخصی مشروط به او داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
21. He received an honourable discharge from the army.
[ترجمه وحید] او یک اخطار محترمانه از ارتش دریافت کرد|
[ترجمه گوگل]از ارتش مرخصی افتخاری گرفت[ترجمه ترگمان]او از ارتش مرخص شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید