disarmament

/ˌdɪˈsɑːrməmənt//dɪsˈɑːməmənt/

معنی: خلع سلاح
معانی دیگر: زراد زدایی

جمله های نمونه

1. the disarmament of defeated nations must be complete
خلع سلاح ملل مغلوب شده باید کامل باشد.

2. a proposal for mutual disarmament
پیشنهاد خلع سلاح متقابل

3. a new plan for phased disarmament
نقشه ی جدیدی برای خلع سلاح گام به گام

4. the two leaders discussed the cold war and disarmament
دو رهبر جنگ سرد و جنگ افزار زدایی را مورد بحث قرار دادند.

5. The representatives are debating about disarmament.
[ترجمه مریم سالک زمانی] موضوع بحث نمایندگان، خلع سلاح است.
|
[ترجمه گوگل]نمایندگان در مورد خلع سلاح بحث می کنند
[ترجمه ترگمان]نمایندگان در مورد خلع سلاح بحث می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The party reaffirmed its commitment to nuclear disarmament.
[ترجمه گوگل]این حزب بر تعهد خود به خلع سلاح هسته ای تاکید کرد
[ترجمه ترگمان]این حزب بر تعهد خود به خلع سلاح هسته ای تاکید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Total disarmament was stipulated in the peace treaty.
[ترجمه گوگل]خلع سلاح کامل در معاهده صلح قید شده بود
[ترجمه ترگمان]خلع سلاح کامل در پیمان صلح تصریح شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Complete disarmament was the ultimate goal of the conference.
[ترجمه مریم سالک زمانی] هدف اصلی این کنفرانس، خلع سلاح کامل بود.
|
[ترجمه گوگل]خلع سلاح کامل هدف نهایی کنفرانس بود
[ترجمه ترگمان]خلع سلاح کامل هدف نهایی کنفرانس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The process of disarmament is at a crucial turning point.
[ترجمه گوگل]روند خلع سلاح در یک نقطه عطف حیاتی قرار دارد
[ترجمه ترگمان]فرآیند خلع سلاح در نقطه عطف حیاتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She took a firm stand on nuclear disarmament.
[ترجمه گوگل]او در مورد خلع سلاح هسته ای موضع قاطعانه ای اتخاذ کرد
[ترجمه ترگمان]او در مورد خلع سلاح هسته ای شرکت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The government seeks to promote non-proliferation and disarmament.
[ترجمه گوگل]دولت به دنبال ترویج عدم اشاعه و خلع سلاح است
[ترجمه ترگمان]دولت به دنبال ترویج عدم تکثیر و خلع سلاح است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The disarmament conference will be reconvened next month.
[ترجمه گوگل]کنفرانس خلع سلاح ماه آینده مجددا برگزار می شود
[ترجمه ترگمان]کنفرانس خلع سلاح ماه آینده مجددا تشکیل خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. When asked directly for her position on disarmament, the candidate only equivocated.
[ترجمه گوگل]هنگامی که از نامزد مستقیماً در مورد موضع خود در مورد خلع سلاح سؤال شد، نامزد فقط ابهام کرد
[ترجمه ترگمان]زمانی که به طور مستقیم از موضع خود در خلع سلاح سوال شد، کاندیدای مورد نظر فقط equivocated بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He invoked memories of Britain's near-disastrous disarmament in the 1930s.
[ترجمه گوگل]او خاطرات خلع سلاح تقریباً فاجعه بار بریتانیا در دهه 1930 را به یاد آورد
[ترجمه ترگمان]او خاطرات مربوط به خلع سلاح نزدیک به فاجعه بریتانیا را در دهه ۱۹۳۰ احضار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Disarmament isn't a black-and-white issue for me.
[ترجمه گوگل]خلع سلاح برای من یک موضوع سیاه و سفید نیست
[ترجمه ترگمان]Disarmament یه مشکل سیاه و سفید برای من نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خلع سلاح (اسم)
disarmament

انگلیسی به انگلیسی

• demilitarization, weapons reduction
disarmament is the process in which countries agree to reduce the number of weapons that they have.

پیشنهاد کاربران

خلع سلاح
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : disarm
✅️ اسم ( noun ) : disarmament
✅️ صفت ( adjective ) : disarming
✅️ قید ( adverb ) : disarmingly

بپرس