dining


صرف شام (یا ناهار)، خوراک خوردن، ناهار خوری

جمله های نمونه

1. dining
صرف شام (یا ناهار)،خوراک خوردن،ناهار خوری

2. dining table
میز ناهار خوری

3. a dining saloon
تالار ناهارخوری

4. the dining area in the corner of the kitchen
بخش نهارخوری در گوشه ی آشپزخانه

5. the dining table had an unusual shine
میز ناهارخوری جلای فوق العاده ای داشت.

6. a private dining room
اتاق ناهارخوری دنج

7. a well-appointed dining room
اتاق نهارخوری مزین

8. from the dining room issued the sound of a trumpet
صدای شیپور از اتاق نهارخوری به گوش می رسید.

9. the train's dining car
واگن غذا خوری (یا رستوران) قطار

10. my father's seat at the dining table
جای پدرم سر میز ناهارخوری

11. the slick surface of your dining table
سطح صاف و براق میز ناهارخوری شما

12. john's study is next to the dining room
اتاق مطالعه ی جان در کنار اتاق ناهار خوری است.

13. the living room communicates with the dining room
اتاق نشیمن به اتاق نهار خوری باز می شود.

14. he took a nibble and left the dining room
یک ذره خورد و اتاق ناهارخوری را ترک کرد.

15. waiters stood at their stations in the dining hall
در تالار غذاخوری پیشخدمت ها در محل کار خود مستقر بودند.

16. a vase of roses was the centerpiece of the dining table
گلدانی از گل سرخ،زینت بخش اصلی میز نهار خوری بود.

17. we giggled again and dad asked us to leave the dining table
ما دوباره زدیم زیر خنده و آقاجون به ما دستور داد که میز شام را ترک کنیم.

18. a long corridor connected the front cabins of the ship with the dining hall
راهرو درازی اتاق های جلو کشتی را به تالار ناهارخوری وصل می کرد.

19. a small hatch through which food is sent from the kitchen to the dining room
دریچه ی کوچکی که از آن خوراک را از آشپزخانه به اتاق نهارخوری می فرستند

20. The bedrooms are upstairs and the dining - room is downstairs.
[ترجمه گوگل]اتاق خواب ها در طبقه بالا و اتاق غذاخوری در طبقه پایین قرار دارد
[ترجمه ترگمان]اتاق های خواب طبقه بالا و اتاق ناهار خوری طبقه پایین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. Clients are entertained within private dining rooms.
[ترجمه گوگل]مشتریان در اتاق های غذاخوری خصوصی پذیرایی می شوند
[ترجمه ترگمان]مشتریان در اتاق های غذا خوری خصوصی سرگرم می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. What time does the dining room open?
[ترجمه گوگل]اتاق غذاخوری چه ساعتی باز می شود؟
[ترجمه ترگمان]اتاق ناهار خوری چه ساعتی باز است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. We got a new table for the dining room.
[ترجمه گوگل]یک میز جدید برای اتاق ناهارخوری گرفتیم
[ترجمه ترگمان]میز جدیدی برای سالن غذا خوری داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. The flowers on the dining table touched the place with spring and youth.
[ترجمه ثمین] جوانی و حال و هوای بهاری گل های روی میز بر حس و حال اتاق تأثیر گذاشت
|
[ترجمه گلی افجه ] گل های روی میز غذا خوری به ان طراوت و جوانی بهاری بخشید
|
[ترجمه گوگل]گل های روی میز ناهار خوری با بهار و جوانی آن مکان را لمس کردند
[ترجمه ترگمان]گل های روی میز ناهارخوری با بهار و جوانی محل را لمس کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. Come through into the dining area .
[ترجمه گوگل]وارد قسمت غذاخوری شوید
[ترجمه ترگمان]بیایید داخل سالن غذا خوری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• eating, supping, meal

پیشنهاد کاربران

صرف شام
کاربر محترم: حسین قربانی مدرس سه زبان
این لغت به هیچ عنوان به معنی "سرو کردن غذا " نمی باشد.
به چه منبعی استناد کرده اید؟
این دومین باری است که ترجمه غلط از شما دیده ام در چند روز اخیر
غذاخوردن
اتاق ناهار خوری
غذا خوری

بپرس