diner

/ˈdaɪnər//ˈdaɪnə/

معنی: کسی که شام میخورد، واگن رستوران
معانی دیگر: (کسی که شام یا ناهار می خورد) مدعو به شام یا نهار، رجوع شود به: dining car

جمله های نمونه

1. The new diner needs another short - order cook.
[ترجمه مریم] غذا خوری جدید نیاز به یک آشپر نیمه وقت دارد
|
[ترجمه A.moradi] این غذا خوری نیاز به یک آشپز پاره وقت دارد
|
[ترجمه S.A] غذا خوری جدید نیاز به آشپز کوتاه مدت دارد
|
[ترجمه Ppp] غذا خوری نیاز به آشپزخانه ی نیمه وقت دارد
|
[ترجمه سارینا] غذا خوری به کارگر نیمه وقت نیاز داره
|
[ترجمه DHP12] این غذا خوری جدید نیاز به یک آشپز نیمه وقت دیگر دارد.
|
[ترجمه امیر علی] غذاخوری جدید نیاز به یک آشپز نیمه وقت جدید دارد
|
[ترجمه MaNiDoR] غذا خوری نیاز به یک آشپز نیمه وقت دارد
|
[ترجمه T . M] 1. غذاخوری جدید به یک آشپز سفارش کوتاه دیگر نیاز دارد.
|
[ترجمه تسنیم] غذاخوری ( رستوران کوچک ) جدید به آشپز نیمه وقت احتیاج دارد .
|
[ترجمه H. A] غذا خوری جدید نیاز به آشپز پاره وقت دارد
|
[ترجمه Amoh] غذاخوری جدید نیاز به یک آشپز دیگر دارد.
|
[ترجمه گوگل]غذاخوری جدید به یک آشپز کوتاه دیگر نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]یک آشپز جدید به یک آشپز سفارش کوتاه دیگر نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He was known in every bar and diner in town, and tolerated in most.
[ترجمه گلی افجه ] او در همه رستوران ها و مشروب فروشی ها شناخته شده بود وبیشتر اوقات تحمل می کرد
|
[ترجمه گوگل]او در همه کافه ها و رستوران های شهر شناخته شده بود و در بیشتر آنها با او مدارا می شد
[ترجمه ترگمان]او در هر بار و در هر رستوران معروف بود و در بیشتر موارد چنین چیزی را تحمل می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Now the gluttonous diner has a wide array of eateries from which to choose.
[ترجمه گوگل]اکنون غذاخوری پر خوری دارای طیف گسترده ای از غذاخوری ها است که می توانید از بین آنها انتخاب کنید
[ترجمه ترگمان]اکنون یک رستوران gluttonous مجموعه وسیعی از eateries را دارد که باید انتخاب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Coming back through Farmington, I stopped at the diner again.
[ترجمه گوگل]از طریق فارمینگتون برگشتم، دوباره در ناهارخوری توقف کردم
[ترجمه ترگمان]در بازگشت از Farmington، دوباره در رستوران توقف کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You can go into a diner and find risotto.
[ترجمه M. N] تو می توانی بروی به رستوران و ریستو ( غذایی ایتالیایی که از گوشت پنیر و برنج درست می شود ) را پیدا کنی.
|
[ترجمه Kh.b زن] شما می توانید به یک غذا خوری بروید و ریستو پیدا کنید
|
[ترجمه گوگل]می توانید به یک غذاخوری بروید و ریزوتو پیدا کنید
[ترجمه ترگمان] میتونی بری رستوران \"risotto\" و پیدا کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It started at a diner in Philadelphia, Pennsylvania at 7am.
[ترجمه گوگل]در یک غذاخوری در فیلادلفیا، پنسیلوانیا در ساعت 7 صبح آغاز شد
[ترجمه ترگمان]این فیلم در ساعت ۷ صبح در رستورانی در فیلادلفیا، پنسیلوانیا آغاز به کار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Who has worked at a diner and video store?
[ترجمه Moti] چه کسی در رستوران و فیلم فروشی کار کرده است؟
|
[ترجمه گوگل]چه کسی در یک رستوران و ویدئو فروشگاه کار کرده است؟
[ترجمه ترگمان]چه کسی در یک فروشگاه و فروشگاه کار کرده است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A sizable menu presents the diner with many formidable dilemmas.
[ترجمه گوگل]یک منوی قابل توجه رستوران را با معضلات هولناک زیادی روبرو می کند
[ترجمه ترگمان]یک منوی بزرگ رستوران با many بسیار قوی، رستوران را به هم هدیه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The less pubescent diner can cast a detached eye on this ritual from six Formica-topped tables inside the tiny deli-restaurant.
[ترجمه گوگل]ناهارخوری هایی که سن کمتری دارند می توانند این مراسم را از شش میز پوشیده شده با فورمیکا در داخل رستوران کوچک اغذیه فروشی تماشا کنند
[ترجمه ترگمان]یک رستوران کوچک که کم تر از ۶ تا جدول ریز Formica در رستوران بود، می توانست چشم از این تشریفات بیرون بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There might not be a diner for a while, so you should have some meat.
[ترجمه گوگل]ممکن است برای مدتی غذاخوری وجود نداشته باشد، بنابراین باید کمی گوشت بخورید
[ترجمه ترگمان]ممکنه واسه یه مدت یه رستوران نباشه، پس باید یکم گوشت بخوری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The diner signaled the waiters to bring the menu.
[ترجمه گوگل]غذاخوری به پیشخدمت ها علامت داد که منو بیاورند
[ترجمه ترگمان]رستوران به پیشخدمت ها نشان داد که منوی غذا را بیاورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Meatloaf is a good diner meal.
[ترجمه بو بو] گوشت گوسفند یک غذای خوب برای شام است
|
[ترجمه گوگل]میت لوف یک غذای خوب است
[ترجمه ترگمان]شام خوردن یک شام خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The diner had only one short-order cook who could make anything on the menu.
[ترجمه گوگل]غذاخوری فقط یک آشپز کوتاه مدت داشت که می توانست هر چیزی را در منو درست کند
[ترجمه ترگمان]رستوران فقط یک آشپز معمولی داشت که می توانست هر چیزی را در فهرست غذا درست کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Back when I was a more finicky diner, cauliflower hardly made it onto my vegetal horizon.
[ترجمه گوگل]زمانی که من یک غذاخوری شیک تر بودم، گل کلم به سختی به افق گیاهی من راه پیدا می کرد
[ترجمه ترگمان]وقتی که من بیشتر غذا می خوردم، گل کلم به سختی آن را روی خط vegetal درست کرده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Diner: I'm sorry, I do not know. I'm color blind.
[ترجمه گوگل]غذاخوری: متاسفم، نمی دانم من کور رنگ هستم
[ترجمه ترگمان]رستوران: متاسفم، نمی دانم رنگ من کور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کسی که شام میخورد (اسم)
diner

واگن رستوران (اسم)
diner

تخصصی

[بهداشت] دهنده

انگلیسی به انگلیسی

• one that eats; railroad dining car; small and very casual restaurant
a diner in a restaurant is someone who is having a meal there.
a diner is also a small, cheap restaurant; used in american english.

پیشنهاد کاربران

غذا خوری ، رستوران های کوچکی که در بیشتر روزها باز می باشند
Customer=diner
diner رایج تر میباشد.
مدعو رستوران
مشتری رستوران
چیز خوبی نداشتین تو این کلمه
کسی که غذا می خورد
محلی که در آن غذا خورده می شود
⁦✔️⁩کسی که شام یا ناهار ش رو تو رستوران ( و نه تو خونه ) می خوره
Salt Bae: 💥Diners💥 reportedly spend �37, 000 at Nusr - Et Steakhouse
. . .
A table of four at the new Nusr - Et "Steakhouse" in Knightsbridge reportedly spent more than �37, 000 at the restaurant last week
...
[مشاهده متن کامل]

@Evening Standard

رستوران کوچک

Diner = Eatery= small restaurant
A small cheap restaurant that is open all day
نوعی رستوران ، مطبخ
رستوران کوچکی که تمامی روز ها باز هست
مشتری دائم یک رستوران
رستوران قطار - واگن غذاخوری - کوپه/واگن رستوران در قطارها
( US dining car )
( UK restaurant car )
- a railway carriage equipped as a restaurant
- a part of a train in which passengers are served meals
...
[مشاهده متن کامل]

⭐⭐⭐
بوفه قطار - واگن/کوپه محل فروش مواد خوراکی در قطارها
buffet car
[mainly UK]
a carriage on a train where food and drinks can be bought
[بوفِی کٰا ( ر ) ]
⭐⭐⭐
( محل ) غذاخوری
E. g. You could've been killed in that diner
Winter Kills 1979🎥

غذای جدید به یک آشپز سفارش کوتاه دیگر احتیاج دارد
کسی که شام می خورد

به معنی کسی که در رستوران شام یا ناهار می خورد n.
شام خوردن
کسی که غذا شام می خورد. . شام خورنده
کسی که شام یا ناهار می خورد
یا درحال خوردن شام یا ناهار خوردن است
a cheap restaurant that is open every day

نوعی از رستوران ها در آمریکا هستند که فست فود می فروشند، ۲۴ ساعته باز هستند و معمولا در مکان هایی شلوغ مثل کارخانه ها که شیفت شب دارند فعالند.
شخصی که دریک رستوران کوچک غذا میخورد
محل غذا خوری کوچک یا رستوران کوچک
یه رستوران کوچیک که همه ی روز ها و روزانه باز است
کسی که شام یا نهار می خورد.
a small cheap reasturant that is open all day
به معنی رستوران کوچک هست
dinner به معنی شام هست نه این

Small resturant and serv cheape food
معنی انگلیسی
A person who eats lunch or dinner
مشتری رستوران
رستورانی ارزان وکوچک که هر روز باز است
واگن رستوران
فردی که در رستوران غذا میخورد
Eat at the dinner every night

A smal restaurant
رستوران کوچک

like break fast
رستوران کوچک

A small cheap restaurant that is open all day

رستوران سر راهی, و یا رستوران کوچک
رستوران سر راهی یا رستوران کوچک
این کلمع یک کلمه ى بسیار کاربردی است و به معنای رستوران کوچک میباشد
Ask for food drink
کسی که شام و نهار را در رستوران می خورد
The person eat dinner
A woman who takes order and brings food in restaurant

غذاخوری - رستوران های کوچک در شهرهای کوچک و یا رستوران های بین راهی
نوعی رستوران فست فود که بیشتر در امریکا رواج دارد
یعنی کسی که در رستوران شام یا ناهار می خورد

A small cheap restaurant that is open all day
ask for food drink etc in a restaurant or hotel
کسی که شام یا ناهار می خورد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٩)

بپرس