1. old age has dimmed his eyes
پیری چشم های او را کم نور کرده است.
2. the attackers' faces were dimmed by a panoply of smoke
پوششی از دود چهره ی تکاوران را محو کرده بود.
3. When the music started,someone dimmed the lights.
[ترجمه گوگل]وقتی موسیقی شروع شد، یک نفر چراغ ها را کم کرد
[ترجمه ترگمان]وقتی موسیقی شروع شد، کسی چراغ ها را خاموش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وقتی موسیقی شروع شد، کسی چراغ ها را خاموش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The street lights were dimmed out.
[ترجمه گوگل]چراغ های خیابان خاموش شده بود
[ترجمه ترگمان]چراغ های خیابان خاموش شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چراغ های خیابان خاموش شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. When the music started,the lights dimmed.
[ترجمه گوگل]وقتی موسیقی شروع شد، نورها کم شد
[ترجمه ترگمان]وقتی موسیقی شروع شد، چراغ ها خاموش شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وقتی موسیقی شروع شد، چراغ ها خاموش شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Our hopes of getting any support for project dimmed.
[ترجمه گوگل]امیدهای ما برای دریافت هر گونه حمایت برای پروژه کمرنگ شد
[ترجمه ترگمان]امیدهای ما برای جلب حمایت از پروژه کاهش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]امیدهای ما برای جلب حمایت از پروژه کاهش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The head light of our car dimmed.
[ترجمه گوگل]چراغ جلوی ماشین ما کم شد
[ترجمه ترگمان]نور ماشین ما تیره می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نور ماشین ما تیره می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Their memory of what happened has dimmed.
[ترجمه گوگل]حافظه آنها از آنچه اتفاق افتاده است کم رنگ شده است
[ترجمه ترگمان] خاطره اتفاقی که افتاد، تار شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] خاطره اتفاقی که افتاد، تار شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Hopes of a peaceful settlement have dimmed.
[ترجمه گوگل]امید به حل و فصل مسالمت آمیز کمرنگ شده است
[ترجمه ترگمان]امیدها به اقامتگاه صلح تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]امیدها به اقامتگاه صلح تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The lights were dimmed out when the electricity supply was reduced.
[ترجمه گوگل]با کاهش برق، چراغ ها خاموش شدند
[ترجمه ترگمان]وقتی تامین برق کاهش یافت، چراغ ها خاموش شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وقتی تامین برق کاهش یافت، چراغ ها خاموش شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The budget crisis really dimmed my hopes of staying on.
[ترجمه گوگل]بحران بودجه واقعاً امیدهای من را برای ماندن کمرنگ کرد
[ترجمه ترگمان]بحران بودجه واقعا امید من برای ماندن را کدر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بحران بودجه واقعا امید من برای ماندن را کدر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The lights dimmed and the curtains opened.
[ترجمه گوگل]چراغ ها کم شد و پرده ها باز شدند
[ترجمه ترگمان]چراغ ها خاموش شد و پرده ها را باز کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چراغ ها خاموش شد و پرده ها را باز کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The whole building was dimmed out in no time.
[ترجمه گوگل]کل ساختمان در کمترین زمان کم نور شد
[ترجمه ترگمان]تمام ساختمان دیگر خاموش شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تمام ساختمان دیگر خاموش شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Our hopes/expectations dimmed as the hours passed.
[ترجمه گوگل]با گذشت ساعت ها امیدها/انتظارات ما کمرنگ شد
[ترجمه ترگمان]با گذشت ساعت ها امید \/ امیدهای ما تیره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با گذشت ساعت ها امید \/ امیدهای ما تیره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید