dilate

/daɪˈleɪt//daɪˈleɪt/

معنی: بزرگ کردن، منبسط کردن، گشاد کردن، اتساع دادن
معانی دیگر: فراخیدن، فراخ شدن یا کردن، گشاد شدن یا کردن، کش آمدن یا آوردن، متسع شدن، اتساع یافتن، منبسط شدن، (سخن و نگارش) شرح و بسط دادن، وارد جزییات شدن (با: on یا upon)

جمله های نمونه

1. the pupil of the eye is able to dilate and contract
مردمک چشم می تواند گشاد و تنگ شود.

2. At night, the pupils dilate to allow in more light.
[ترجمه Fatima] درشب، مردمک ها ( ی چشم ) گشادمی شوند تا به نور بیشتری اجازه ی ورود دهند.
|
[ترجمه گوگل]در شب، مردمک ها گشاد می شوند تا نور بیشتری وارد شوند
[ترجمه ترگمان]در شب مردمک چشم گشاد می شود تا نور بیشتری را اجازه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The pupils of your eyes dilate when you enter a dark room.
[ترجمه میلاد] وقتی وارد یک اتاق تاریکی می شوید مردمک چشم شما گشاد می شود
|
[ترجمه گوگل]وقتی وارد یک اتاق تاریک می شوید، مردمک چشم شما گشاد می شود
[ترجمه ترگمان]وقتی وارد اتاق تاریکی میشی، مردمک چشمات dilate
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The pupils of the eyes dilate as darkness increases.
[ترجمه گوگل]با افزایش تاریکی مردمک چشم ها گشاد می شوند
[ترجمه ترگمان]مردمک چشم ها گشاد می شود، چون تاریکی افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. If there were time, I could dilate upon this subject.
[ترجمه گوگل]اگر وقت داشتم، می‌توانم در مورد این موضوع صحبت کنم
[ترجمه ترگمان]اگر وقت بود می توانستم این موضوع را درک کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This drug will dilate the arteries.
[ترجمه گوگل]این دارو باعث گشاد شدن عروق می شود
[ترجمه ترگمان]این دارو شریان ها را گشاد خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Pupils contract in bright light, and dilate in darkness.
[ترجمه گوگل]مردمک ها در نور شدید منقبض می شوند و در تاریکی گشاد می شوند
[ترجمه ترگمان]مردمک چشم در نور درخشان، و dilate در تاریکی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The balloon will dilate with air.
[ترجمه گوگل]بالون با هوا گشاد می شود
[ترجمه ترگمان]این بادکنک با هوا منبسط می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Red wine can help to dilate blood vessels.
[ترجمه گوگل]شراب قرمز می تواند به گشاد شدن رگ های خونی کمک کند
[ترجمه ترگمان]شراب قرمز می تواند به dilate رگ های خونی کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The doctor put drops in my eyes to dilate my pupils.
[ترجمه گوگل]دکتر قطره ای در چشمم ریخت تا مردمک چشمم گشاد شود
[ترجمه ترگمان]دکتر قطره قطره در چشمانم ریخت تا چشمانم را ببندد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. When caffeine blocks these receptors, blood vessels dilate, increasing the filtration rate and producing more urine.
[ترجمه گوگل]وقتی کافئین این گیرنده‌ها را مسدود می‌کند، رگ‌های خونی گشاد می‌شوند و میزان فیلتراسیون را افزایش می‌دهند و ادرار بیشتری تولید می‌کنند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که کافئین این گیرنده ها را مسدود می کند، رگ های خونی را گشاد می کنند، سرعت تصفیه را افزایش می دهند و ادرار بیشتری تولید می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Yet he wonders whether the human soul can dilate to comprehend a world which lacks localities and the native affections they inspire.
[ترجمه عباس شریعتی] با این وجود او در شگفت است که آیا روح انسان برای درک دنیایی می تواند توسعه یابد علیرغم این که آن دنیا فاقد مکان و روح و عاطفه ملی است تا الهام بخش روح انسانی باشد
|
[ترجمه گوگل]با این حال، او متحیر می‌شود که آیا روح انسان می‌تواند برای درک دنیایی که فاقد مکان‌ها و محبت‌های بومی است، گشاد شود
[ترجمه ترگمان]با این وصف، او به این فکر می کند که آیا روح انسان می تواند وسعتی پیدا کند که دنیایی را که فاقد محل و احساسات مادری است درک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The blood vessels then dilate, allowing blood to flow more easily.
[ترجمه گوگل]سپس رگ‌های خونی منبسط می‌شوند و اجازه می‌دهند خون راحت‌تر جریان یابد
[ترجمه ترگمان]سپس رگ های خونی را گشاد می کنند و اجازه می دهد خون به راحتی جریان پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The irises had seemed to dilate into black pools of despair.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که عنبیه ها به حوضچه های سیاه ناامیدی تبدیل شده بودند
[ترجمه ترگمان]مردمک چشم هایش در برکه های تاریک نا امیدی گم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بزرگ کردن (فعل)
gross, aggrandize, enlarge, magnify, maximize, heave, amplify, nurture, dilate, distend, extend

منبسط کردن (فعل)
amplify, stretch, expand, broaden, dilate, distend, extend

گشاد کردن (فعل)
dilate, widen, ream

اتساع دادن (فعل)
dilate

انگلیسی به انگلیسی

• expand, become wide; maker wider or larger, cause to expand
when blood vessels or the pupils of your eyes dilate, they become wider.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: To expand or become wider; to make larger in size or volume 🌌
🔍 مترادف: Expand, enlarge
✅ مثال: The doctor noted that the pupils began to dilate in response to the low light levels
DILATE: to ( cause to ) become wider or larger or more open - ( the opposite: CONTRACT )
گشاد ( بازتر ) شدن/کردن
Her nostrils dilated: سوراخ های بینی اش گشاد شد
When the light fades, the pupil of your eye will dilate: وقتی نور ( به تدریج ) کم میشه، مردمک چشمت گشاد میشه
...
[مشاهده متن کامل]

The second stage of labor begins when the cervix is fully dilated and the baby's head moves down out of the uterus and into the vagina: مرحله دوم زایمان وقتی شروع میشه که دهانه رحم به طور کامل گشاد ( باز باز ) شده و سر نوزاد از رحم به سمت پایین خارج و به داخل واژن حرکت میکند

گشاد کردن دهانه رحم برای انجام عمل کورتاژ😟
✔️گشاد شدن یا کردن ( دیواره یا رگ های قلب، مردمک و غیره )
. . .
Something's pumping half - mass in there. The walls of your heart are dilated
مترادفش:
Expand
گشاد شدن
گشاد شدن مردمک چشم
Contract هم برعکسش هست
کوچک تر شدن مردمک چشم

بپرس