diametrically

/ˌdaɪəˈmetrɪkəli//ˌdaɪəˈmetrɪkl̩i/

درامتدادقطر، درطول قطر

جمله های نمونه

1. their ideologies are diametrically opposed
مرام های آنان کاملا مخالف هم می باشند.

2. their political views are diametrically opposed
عقاید سیاسی آنها کاملا ضد یکدیگرند.

3. Our views are diametrically opposed on this issue.
[ترجمه مریم سالک زمانی] نگاه ما به این قضیه کاملا مخالف هم هست.
|
[ترجمه گوگل]نظرات ما در این مورد کاملاً مخالف است
[ترجمه ترگمان]دیدگاه های ما در این مورد شدیدا مخالف هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I regret to say we're diametrically opposed to your ideas.
[ترجمه گوگل]متأسفم که بگویم ما کاملاً با ایده های شما مخالفیم
[ترجمه ترگمان]افسوس می خورم که کاملا مخالف عقاید شما هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The principles of capitalism and socialism are diametrically opposed .
[ترجمه گوگل]اصول سرمایه داری و سوسیالیسم کاملاً متضاد هستند
[ترجمه ترگمان]اصول سرمایه داری و سوسیالیسم به شدت مخالفند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The two ideas are diametrically opposed.
[ترجمه گوگل]این دو ایده کاملاً متضاد هستند
[ترجمه ترگمان]دو ایده به شدت مخالف هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Furthermore, the lift generated will act in a diametrically opposite direction when the rotation of the cylinder is reversed.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، هنگامی که چرخش سیلندر معکوس شود، بالابر تولید شده در جهت مخالف عمل می کند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، بالابر تولید شده در جهت مخالف در جهت مخالف عمل می کند هنگامی که چرخش استوانه برعکس می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Broadly, these tensions result from two diametrically opposed approaches to social research - positivism and naturalism.
[ترجمه گوگل]به طور کلی، این تنش‌ها ناشی از دو رویکرد کاملاً متضاد در تحقیقات اجتماعی است - پوزیتیویسم و ​​طبیعت‌گرایی
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، این تنش ها از دو رویکرد کاملا متضاد به تحقیقات اجتماعی - اثبات گرایی و گرایی ناشی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Therefore, introspection and self-observation are diametrically opposed in action and effect, and should never be confused one with another.
[ترجمه گوگل]بنابراین، درون نگری و خودنگری در عمل و تأثیر کاملاً متضادند و هرگز نباید با یکدیگر اشتباه شوند
[ترجمه ترگمان]بنابراین، درون گرایی و مشاهدات خود - مشاهده شدیدا مخالف عمل و اثر هستند، و هرگز نباید با یکدیگر اشتباه گرفته شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is clear that Guthrie and Linforth follow diametrically opposed methods and reach contradictory conclusions about the nature and existence of Orphism.
[ترجمه گوگل]واضح است که گاتری و لینفورث از روش های کاملاً متضادی پیروی می کنند و در مورد ماهیت و وجود ارفیسم به نتایج متناقضی می رسند
[ترجمه ترگمان]بدیهی است که Guthrie و Linforth شدیدا مخالف روش ها هستند و به نتایج متناقض در مورد ماهیت و موجودیت of دست می یابند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We hold diametrically opposed views.
[ترجمه گوگل]ما نظرات کاملاً متضادی داریم
[ترجمه ترگمان]ما شدیدا مخالف دیدگاه های مخالف هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The women hold diametrically opposed views on abortion.
[ترجمه مریم سالک زمانی] در مورد قضیه سقط جنین، زنان دیدگاه های کاملا مخالف هم دارند.
|
[ترجمه گوگل]این زنان نظرات کاملاً مخالفی در مورد سقط جنین دارند
[ترجمه ترگمان]زنان شدیدا مخالف دیدگاه سقط جنین هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. To begin with, he was diametrically opposed to the economic ideas advocated by Adam Smith.
[ترجمه گوگل]برای شروع، او کاملاً مخالف ایده های اقتصادی مورد حمایت آدام اسمیت بود
[ترجمه ترگمان]برای شروع شدیدا مخالف عقاید اقتصادی مورد حمایت آدام اسمیت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Its neighbouring census tract to the north exhibited diametrically opposite trends, suggesting that whilst one area improved another declined.
[ترجمه گوگل]مسیر سرشماری همسایه آن در شمال روندهای کاملاً متضادی را نشان می‌دهد، که نشان می‌دهد در حالی که یک منطقه بهبود یافته، منطقه دیگر کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]بخش سرشماری این کشور در شمال، به شدت مخالف گرایش ها مخالف بود و پیشنهاد داد که در حالی که یک ناحیه بهبود یافته دیگری را بهبود بخشیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] در طول قطر، در جهت قطر، کاملا، شدیدا

انگلیسی به انگلیسی

• completely, absolutely
if two things are diametrically opposed or diametrically opposite, they are completely different from each other.

پیشنهاد کاربران

به کلی - یکسره - مطلقا
مستقیماً| کاملاً
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : diameter
✅️ صفت ( adjective ) : diametrical
✅️ قید ( adverb ) : diametrically
کاملا - شدیدا

بپرس