1. manual dexterity
مهارت یدی
2. the dexterity of that violin player
چیره دستی آن نوازنده ی ویولن
3. i marveled at his dexterity
از مهارت (زبردستی) او در شگفتی بودم.
4. he conducted the negotiations with utmost dexterity
او مذاکرات را با نهایت زبردستی انجام داد.
5. he was a carpenter and practiced his craft with dexterity
او نجار بود و حرفه اش را با مهارت دنبال می کرد.
6. I'm your inferior in manual dexterity.
[ترجمه گوگل]من از نظر مهارت و مهارت دستی پایین تر از شما هستم
[ترجمه ترگمان]من با مهارت و چابکی خاص تو هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من با مهارت و چابکی خاص تو هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Dexterity comes by experience.
[ترجمه فواد بهمنی] مهارت با تجربه بدست می آید.|
[ترجمه گوگل]مهارت از تجربه حاصل می شود[ترجمه ترگمان]Dexterity تجربه به دست می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He caught the ball with great dexterity.
[ترجمه گوگل]او با مهارت زیادی توپ را گرفت
[ترجمه ترگمان]با زبردستی توپ را گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با زبردستی توپ را گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Video games demand great manual dexterity.
[ترجمه گوگل]بازی های ویدیویی به مهارت دستی بالایی نیاز دارند
[ترجمه ترگمان]بازی های ویدیویی خواستار مهارت دستی عالی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بازی های ویدیویی خواستار مهارت دستی عالی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. I don't have the dexterity for juggling.
[ترجمه فواد بهمنی] من زبردستی برای شعبده بازی را ندارم.|
[ترجمه گوگل]من مهارت شعبده بازی را ندارم[ترجمه ترگمان]من تردستی با تردستی را بلد نیستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. You need manual dexterity to be good at video games.
[ترجمه گوگل]برای اینکه در بازی های ویدیویی خوب باشید، به مهارت دستی نیاز دارید
[ترجمه ترگمان]تو به تردستی دستی نیاز داری که توی بازی های ویدیویی خوب باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تو به تردستی دستی نیاز داری که توی بازی های ویدیویی خوب باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. She handled the discussion with dexterity.
[ترجمه گوگل]او بحث را با مهارت اداره کرد
[ترجمه ترگمان]او با چابکی بحث را کنار گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او با چابکی بحث را کنار گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. A juggler needs great dexterity.
[ترجمه گوگل]یک شعبده باز به مهارت زیادی نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]شعبده بازی به تردستی بسیار احتیاج دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شعبده بازی به تردستی بسیار احتیاج دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Computer games can improve children's manual dexterity .
[ترجمه گوگل]بازی های رایانه ای می توانند مهارت دستی کودکان را بهبود بخشند
[ترجمه ترگمان]بازی های کامپیوتری می توانند چالاکی دستی کودکان را بهبود بخشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بازی های کامپیوتری می توانند چالاکی دستی کودکان را بهبود بخشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The device acquires a high degree of dexterity.
[ترجمه گوگل]این دستگاه از مهارت بالایی برخوردار است
[ترجمه ترگمان]دستگاه با مهارت بالایی دست به دست می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دستگاه با مهارت بالایی دست به دست می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید