deterrence

/dəˈtɜːrəns//dɪˈterənt/

معنی: بازداشت، بازداری
معانی دیگر: سیاست انباشتن سلاح های اتمی به منظور منصرف کردن دشمن احتمالی از حمله، بازدارش (از طریق تهدید به عمل متقابل)، انصراف انگیزی، منع، منع از راه ارعاب و تهدید

جمله های نمونه

1. nuclear deterrence
سیاست انصراف انگیزی اتمی

2. It is another nail in the coffin of deterrence even if the first generation of cruise will be slow for such a role.
[ترجمه learner] حتی اگه نسل اول کشتی برای این کار کند باشه فاتحه دفاع خونده است
|
[ترجمه learner] در صورتیکه نسل اول کشتی برای این کار کند باشه فاتحه دفاع خونده است
|
[ترجمه گوگل]میخ دیگری بر تابوت بازدارندگی است حتی اگر نسل اول کروز برای چنین نقشی کند باشد
[ترجمه ترگمان]این یک میخ دیگر در تابوت بازدارندگی است حتی اگر اولین نسل کشتی برای چنین نقشی کند خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. General deterrence theory is often cited to justify punishments, sometimes in specific cases.
[ترجمه گوگل]تئوری بازدارندگی عمومی اغلب برای توجیه مجازات ها، گاهی در موارد خاص، ذکر می شود
[ترجمه ترگمان]نظریه بازدارندگی عمومی اغلب برای توجیه مجازات ها، گاهی در موارد خاص یاد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Yet the theory of nuclear deterrence assumes the reverse.
[ترجمه گوگل]با این حال، تئوری بازدارندگی هسته ای برعکس را فرض می کند
[ترجمه ترگمان]با این حال، نظریه بازدارندگی هسته ای عکس را فرض می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I have suggested that although Beccaria selected deterrence as his mode of crime control, his arguments invite other possibilities.
[ترجمه گوگل]من پیشنهاد کرده‌ام که اگرچه بکاریا بازدارندگی را به‌عنوان شیوه‌ای برای کنترل جرم انتخاب کرده است، اما استدلال‌های او احتمالات دیگری را به همراه دارد
[ترجمه ترگمان]من پیشنهاد کرده ام که اگرچه بکاریا بازدارندگی را به عنوان شیوه کنترل جرم انتخاب کرده بود، استدلالات او از احتمالات دیگری نیز دعوت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Beccaria's assumption of the special effectiveness of proportional deterrence is unsubstantiated.
[ترجمه گوگل]فرض بکاریا در مورد اثربخشی ویژه بازدارندگی متناسب غیر قابل اثبات است
[ترجمه ترگمان]فرض بکاریا از کارایی خاص بازدارندگی متناسب بی اساس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Beneath this umbrella of deterrence are tactical weapons.
[ترجمه گوگل]در زیر این چتر بازدارندگی سلاح های تاکتیکی قرار دارند
[ترجمه ترگمان]زیر این چتر of سلاح های تاکتیکی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Nuclear deterrence becomes nuclear holocaust when local wars get out of hand.
[ترجمه گوگل]زمانی که جنگ‌های محلی از کنترل خارج شوند، بازدارندگی هسته‌ای به هولوکاست هسته‌ای تبدیل می‌شود
[ترجمه ترگمان]بازدارندگی هسته ای هنگامی که جنگ های محلی از دست خارج شود، به هولوکاست هسته ای تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Deterrence, antimissile interceptors, is still the best defense.
[ترجمه گوگل]بازدارندگی، رهگیرهای ضد موشک، همچنان بهترین دفاع است
[ترجمه ترگمان]بازداری، antimissile interceptors، هنوز بهترین دفاع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Mearsheimer, John. Conventional Deterrence. All but the Chapter on the Nato - Pact competition.
[ترجمه گوگل]میرشایمر، جان بازدارندگی متعارف همه به جز فصل ناتو - رقابت پیمان
[ترجمه ترگمان]Mearsheimer، جان بازداری متعارف: همه چیز به جز فصل در مورد رقابت پیمان ناتو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. My father's deterrence shaded into acceptance.
[ترجمه گوگل]بازدارندگی پدرم به پذیرش تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]بازداری پدرم به تدریج مورد قبول واقع شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This guideline stresses the deterrence of war.
[ترجمه گوگل]این دستورالعمل بر بازدارندگی جنگ تاکید دارد
[ترجمه ترگمان]این رهنمود بر بازداری از جنگ تاکید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Deterrence of aggression also demands forward defense.
[ترجمه گوگل]بازدارندگی از تهاجم همچنین مستلزم دفاع رو به جلو است
[ترجمه ترگمان]بازداری از پرخاش هم مستلزم دفاع از جلو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. His view is that prison sentences must be long enough to satisfy the requirements both of retribution and deterrence.
[ترجمه گوگل]نظر او این است که مدت محکومیت های زندان باید به اندازه ای باشد که الزامات قصاص و بازدارندگی را برآورده کند
[ترجمه ترگمان]دیدگاه او این است که محکومیت زندان باید به اندازه کافی طولانی باشد تا الزامات هر دو مجازات و بازدارندگی را برآورده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بازداشت (اسم)
curb, arrest, detention, arrestment, deterrence, backset, dissuasion, forbiddance, stoppage

بازداری (اسم)
deterrence, inhibition, blockage, dissuasion

انگلیسی به انگلیسی

• act of deterring, impeding, hindering (especially by means of threats or fear)
deterrence is the prevention of war by having weapons that are so powerful that people will not dare to attack you.

پیشنهاد کاربران

✍ توضیح: The act or process of preventing an action through fear or doubt 😧
🔍 مترادف: Prevention
✅ مثال: The government's policy of strong deterrence has reduced crime rates in the area.
بازدارندگی {سیاست جلوگیری از جنگ مبتنی بر ترس دشمن از سلاح های پر قدرت حریف است}
مثال:
The initial strategic setback occurred when all four of David Ben - Gurion's defense doctrines collapsed. these principles included deterrence, early warning, military decision, and transferring the battle to enemy territory.
...
[مشاهده متن کامل]

این عقب نشینی راهبردی اولیه زمانی اتفاق افتاد که تمام چهار اصول دفاعی �بن گورین� در هم شکسته شد. این اصول شامل، بازدارندگی، هشدار اولیه، تصمیم نظامی، و انتقال نبرد به خاک دشمن بود.

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : deter
✅️ اسم ( noun ) : deterrence / deterrent
✅️ صفت ( adjective ) : deterrent
✅️ قید ( adverb ) : _
بازدارندگی
noun
[noncount] formal
1 : the act of making someone decide not to do something : the act of preventing a particular act or behavior from happening
◀️ the deterrence of crime
...
[مشاهده متن کامل]

2 politics : the policy of developing a lot of military power so that other countries will not attack your country
◀️ The author argues that deterrence is no longer the best way to prevent war.
◀️ nuclear deterrence

deterrence ( علوم سیاسی و روابط بین الملل )
واژه مصوب: بازدارندگی 1
تعریف: مهار نظامی دشمن با سلاح های کشتار جمعی به طوری که حریف جرئت حمله به کشور مقابل را نداشته باشد
nuclear deterrent بازدارندگی اتمی
deterrence بازداشت - بازداری
بازدارندگی

بپرس