deposit

/dəˈpɑːzət//dɪˈpɒzɪt/

معنی: سپرده، پول، ته نشست، بیعانه، گرو، ته نشین، گذاشتن، سپردن، کنار گذاشتن، ذخیره سپردن، تهنشین کردن، به حساب بانک گذاشتن
معانی دیگر: (به حساب بانکی) ریختن، واریز کردن، (چک) به حساب گذاشتن، سپرده (بانکی و غیره)، مبلغ به حساب ریخته شده، وجه امانی، ودیعه، وجه الضمان، سپردگانی، گروی، وثیقه، به جا گذاشتن، قرار دادن، از خود باقی گذاشتن، رسوب کردن، ته نشین شدن یا کردن، درده بستن، فروگذاشت کردن، لرد بستن، نهشت، سپارش، به حساب ریزی، ودیعه پردازی، امانت سپاری، ودیعه دادن، (پول) گروی دادن، پیش قسط دادن، سپردگانی دادن، پیش پرداخت کردن، بیعانه دادن، وثیقه گذاشتن، رجوع شود به: depository، vt : ته نشین کردن

جمله های نمونه

1. deposit account
حساب سپرده

2. deposit rate
میزان بهره ی سپرده

3. deposit receipt
برگ رسید سپرده

4. pelagic deposit
نهشت دریا میانی

5. call deposit account
حساب سپرده ی دیداری (عندالمطالبه)

6. on deposit
(مبلغ موجود) در حساب،سپرده شده،به امانت گذاشته شده

7. a fixed deposit
سپرده ی ثابت

8. a subglacial deposit
نهشت زیر یخرود

9. there was a black deposit at the bottom of the bottle
رسوب سیاهی در ته بطری قرار داشت.

10. to offset items of deposit and withdrawal
اقلام به حساب گذاشته شده و از حساب برداشت شده را موازنه کردن

11. do you have enough money for the deposit on the house?
پول کافی برای ودیعه ی خانه دارید؟

12. we decided to prove up the copper deposit
ما تصمیم گرفتیم که نهشت (معدن) مس را امتحان کنیم.

13. when you order something you have to pay a deposit
وقتی که چیزی را سفارش می دهید باید ودیعه بدهید.

14. That will be £1500, minus the deposit of £150 that you have already paid.
[ترجمه آرتان] این مبلغ 1500 پوند خواهد بود ، منهای سپرده 150 پوندی که قبلاً پرداخت کرده اید.
|
[ترجمه navid-soran] 1500 پوند میشه هزینه تون که با کسر 150 پوندی که قبلا به عنوان بیعانه پرداخت کردین [یعنی در کل 1650 پوند هزینه برداشته]
|
[ترجمه مینا] منهای ودیعه ی ۱۵۰ دلاری که الان پرداختی میشه ۱۵۰۰ دلار
|
[ترجمه گوگل]این مبلغ 1500 پوند خواهد بود، منهای سپرده 150 پوندی که قبلاً پرداخت کرده اید
[ترجمه ترگمان]این مبلغ ۱۵۰۰ پوند خواهد بود، من های واریز ۱۵۰ پوند که قبلا پرداخت کرده اید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I need to deposit five thousand yen in my savings account.
[ترجمه D Saterland] من نیاز دارم که پنج هزار ین به حساب پس اندازم واریز کنم.
|
[ترجمه F.E.S] من نیاز دارم پنج هزار ین ( واحد پول ژاپن ) در حساب پس اندازم بگذارم
|
[ترجمه مینا] من باید ۱۰۰۰ ین تو حساب پس اندازم بریزم
|
[ترجمه گوگل]باید پنج هزار ین به حساب پس اندازم واریز کنم
[ترجمه ترگمان]من باید پنج هزار ین ین ین رو در حساب پس اندازم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. They normally ask you to pay £100 deposit.
[ترجمه D Saterland] آنها به طور معمول از شما می خواهند ۱۰۰ پوند بیعانه بپردازید.
|
[ترجمه گوگل]آنها معمولاً از شما می خواهند که 100 پوند سپرده بپردازید
[ترجمه ترگمان]آن ها معمولا از شما می خواهند که ۱۰۰ پوند پس انداز کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. A £50 deposit is required when ordering, and the balance is due upon delivery.
[ترجمه گوگل]50 پوند ودیعه در هنگام سفارش الزامی است و موجودی پس از تحویل است
[ترجمه ترگمان]سپرده ۵۰ پوندی در هنگام سفارش مورد نیاز است و این تعادل ناشی از تحویل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. A man on his way to deposit $120 000 in a bank was waylaid by two men who punched him and snatched his bag yesterday.
[ترجمه Sama] یک مرد در راه بود تا $۱۲۰۰۰۰ را در بانک سپرده بگذارد که توسط دو نفر ربوده شده و آنها کیف او را دزدیدند
|
[ترجمه زینب سرآمد] مردی که دیروز در راه سپرده گذاری ۱۲۰۰۰ دولاری در یک بانک بود توسط دو مرد خف شد مردانی که به او با مشت ضربه زده و کیفش را قاپیدند.
|
[ترجمه گوگل]مردی که در راه سپرده گذاری 120 هزار دلاری در بانک بود توسط دو مرد که دیروز با مشت به او ضربه زدند و کیفش را ربودند، به دام افتاد
[ترجمه ترگمان]مردی که در راه بود تا ۱۲۰ \/ ۰۰۰ \/ ۰۰۰ \/ ۰۰۰ \/ ۰۰۰ \/ ۰۰۰ \/ ۰۰۰ \/ ۰۰۰ \/ ۰۰۰ \/ ۰۰۰ \/ ۰۰۰ \/ ۰۰۰ \/ ۰۰۰ \/ ۰۰۰ \/ ۰۰۰ \/ ۰۰۰ \/ ۰۰۰ \/ ۰۰۰ دلار کرایه کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. He put a deposit on a house.
[ترجمه .] او در خانه سرمایه گذاری کرد.
|
[ترجمه گوگل]روی خانه ای سپرده گذاشت
[ترجمه ترگمان] اون یه سپرده روی یه خونه گذاشته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. There is a £40 deposit, which is non-refundable.
[ترجمه گوگل]40 پوند ودیعه وجود دارد که قابل استرداد نیست
[ترجمه ترگمان]یک سپرده ۴۰ پوندی وجود دارد که غیرقابل استرداد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. You have to pay a deposit of£100 as well as two months' rent.
[ترجمه گوگل]باید 100 پوند ودیعه و همچنین دو ماه اجاره پرداخت کنید
[ترجمه ترگمان]شما باید به حساب سپرده ۱۰۰ پوند و همچنین دو ماه اجاره بپردازید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. I had to leave a £50 deposit on the bike.
[ترجمه Iliya] من مجبور شدم ٥٠پوند از سپرده را برای دوچرخه خرج کنم
|
[ترجمه گوگل]مجبور شدم 50 پوند ودیعه روی دوچرخه بگذارم
[ترجمه ترگمان]من مجبور شدم ۵۰ پوند از این مبلغ را بر روی دوچرخه بگذارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سپرده (اسم)
deposit, guarantee, trust fund

پول (اسم)
handsel, deposit, shiner, money, dough, specie, rhino, payment, fee, currency, purse, denomination, riches, lucre, gold, lolly, moolah, remittance, pelf, wampum

ته نشست (اسم)
sediment, deposit

بیعانه (اسم)
earnest, deposit, pledge, earnest money

گرو (اسم)
surety, gage, gauge, security, deposit, stake, pledge, pawn, mortgage, encumbrance, hostage

ته نشین (اسم)
residual, alluvium, sediment, tartar, deposit, residue, lees, dreg

گذاشتن (فعل)
leave, cut, stead, lodge, place, attach, have, put, let, deposit, infiltrate

سپردن (فعل)
surrender, confide, deposit, award, entrust, consign, commit, intrust, depute, reposit

کنار گذاشتن (فعل)
shunt, reserve, deposit, overrule, bypass, shelf, lay away, pretermit

ذخیره سپردن (فعل)
deposit

ته نشین کردن (فعل)
deposit

به حساب بانک گذاشتن (فعل)
deposit

تخصصی

[حسابداری] سپرده وجوه، واریز کردن (وجه)
[شیمی] رسوب، ته نشین، ذخیره، کانسار، ترسیب
[عمران و معماری] نهشت - تهنشست - تهنشینی - رسوب
[برق و الکترونیک] رسوب
[زمین شناسی] کانسار،نهشته محلی که درآن تشکیل کانی هادرشرایط زمین شناسی خاص به صودت نسبتا غنی شده انجام گرفته باشد. برای نمونه به این واژگان بنگرید: نهشته آبرفتی نهشته نزولی نهشته رودخانه ای نهشته نیم دریایی نهشت آواری نهشت طوفانی نهشته های روزاد رسوبات دشت سیلابی نهشته رودخانه ای نهشته دریاچه ای نهشته کرانه ای کانسارهای ماگمایی کانسارهای سولفید توده ای کانسارهای سولفید توده ای نهشته کانسنگی نهشته طغیانی کانسارهای پلاسری کانسارهای پورفیری
[حقوق] سپردن، تودیع کردن، امانت گذاشتن، سپرده، ودیعه، امانت، بیعانه، وجه الضمان
[نساجی] رسوب - سپرده
[ریاضیات] پوشش، امانت، وجه امانی، ودیعه، سپرده، رسوب، نهاده
[معدن] کانسار (زمین شناسی اقتصادی)
[خاک شناسی] نهشته
[نفت] نهشت
[آب و خاک] ته نشست نهشته

انگلیسی به انگلیسی

• sum of money that has been put in a bank for safekeeping; partial payment, pledge; (geology) layer (of sand, mineral deposit, etc.)
put a sum of money in a bank for safekeeping; pay in part; (geology) set down, lay down (sand, mineral deposit, etc.)
if you deposit something somewhere, you put it there, often so that it will be safe until it is needed again.
a deposit is a sum of money which you put in a bank account or other savings account.
a deposit is also money given in part payment for goods or services.
a deposit is also a sum of money which you give a person you rent or hire something from. the money is returned to you if you do not damage the goods.
if a substance is deposited somewhere, it is left there as a result of a chemical or geological process.
a deposit is an amount of a substance that has been left somewhere as a result of a chemical or geological process.

پیشنهاد کاربران

یکی از معناهای این کلمه ذخایر است مثلا:
iron deposit به معنای ذخایر آهن
balance = موجودی ( حساب بانکی )
deposit = واریز به ( حساب بانکی )
withdraw = برداشت از ( حساب بانکی )
سپرده
بیعانه
ودیعه
لایه ای از موادی که به صورت طبیعی در زیر زمین انباشه شده و یا به وسیله سیل و رودخانه به محلی آورده شده و در آنجا رها شده است
The money you give for something from before ( بیعانه )
I payed so much money for deposit
دوستان به معنی واریز کردن داخل حساب بانکی هست
She deposited �60 into her account.
او مبلغ ۶۰ پوند را به حساب خود واریز کرد.
"to put money into a bank account" is a clear and straightforward way to explain the term. It means you are adding funds or money to your account at a bank or financial institution, increasing the balance in that account. Deposits can be made in various forms, such as cash, checks, or electronic transfers.
...
[مشاهده متن کامل]

رسوب کردن، بر جای گذاشتن، سپرده گذاشتن
انبارش؛ دِپو کردن
Hello. In the interest payment reports, the transaction status is paid, but it has not yet been deposited to the wallet address given on the Tetri site. Please follow up.
حقوق بیم الملل: تودیع سند
Dear valued Bybit trader,
Your deposit has been confirmed.
Deposit amount: 22. 9900 USDT
Deposit address: TEcVtqrXtK2Uy77U11LeRd9s1y7qbLU6jJ
Timestamp: 2022 - 05 - 23 00:05:06 ( UTC )
...
[مشاهده متن کامل]

If you believe your account has been compromised, please contact us immediately via live chat or email�support@bybit. com�using your registered email address.
For more information, please visit our�help center
How to perform an asset exchange?
How to add your withdrawal wallet address?
How to select the correct trading pair and place an order?
Regards,
The Bybit Team

The first part of the money for a house , car, holiday , etc that you pay so that it will be kept for you
سپرده خانه ، ماشین، تعطیلات و غیره
که شما می پردازید بنابراین برای ان شما خواهد بود
بیعانه
Woman in china cuts up shop's 32 wedding dresses worth $11000 after not getting her deposit back
زنی در چین 32تا لباس عروس مغازه رو به ارزش ۱۱هزار دلار برید ، بعداز اینکه نتونست پول بیعانه شو پس بگیره
● پیش پرداخت، پیش قسط
● رهن، پول پیش
● واریز
■ همه این ها اسم هستند و می توان به عنوان فعل هم از هر کدام استفاده کرد به همین معنی، مثلا واریز کردن، پیش قسط دادن. .
deposit ( زمین‏شناسی )
واژه مصوب: ذخیره 1
تعریف: اصطلاحی غیررسمی برای انباشتی از کان سنگ یا دیگر مواد ارزشمند زمین از هر منشأ
( پول ) به حساب گذاشتن، سپرده، بیعانه
رسوب، رسوب کردن
اندوخته، پس انداز، ذخیره
Prepayment
بیعانه
پیش پرداخت
یکی از معانیش میشه پس انداز یا واریز کردن. مثلا
Come here Andrew. Get this money. Go to bank and deposit this money to my bank account
❌ deposit معانی بیشتری هم دارد
قسط و پول پیش، پیش قسط
سپرده
پول گرو، بیعانه
واریز کردن چک
To leave behind
To leave
To dump
To drop
بیعانه . پیش پرداخت و از این جور چیزا
منابع تجدیدناپذیر
Accumulation
انبوه، توده ، کپه، انباشته
A large deposit of diamonds on the surface.
( Star Trek - Arena )
a deposit is an amount of a substance that has been left somewhere as a result of a chemical or geological process
ماده ای که طی یک پروسه زمین شناسی یا شیمیایی یا فیزیکی از جایی خارج میشه نتیجتاً
۲. سپرده - پول ذخیره شده - ذخیره ( در جمع ذخایر )
انباشته
پول به حساب کسی ریختن
حقیقی، حقوق ی
در حالت جمع: deposits
- ذخایر
- منابع
رهن
پول پیش خونه
واسپاری اسناد
سپرده
پس انداز
واریز کردن
پس انداز
سپرده

پس انداز کردن
The first part of the money for a house, car, holiday, ets that you pay so that it will be kept for you : We put down a deposit on a house last week.
پول به حساب ( بانک ) ریختن ، به حساب ( بانک ) پول ریختن
The first part of the money for a house, car, holiday, etc that you pay so that it will be kept for you: We put down a deposit on a house last week.
پاس کردن چک
پول ریخت تو بانک
رسوب
لایه

پیش پرداخت
بیعانه
The first part of the money for a
house, car, holiday, etc that you pay so that it will be kept for you
تحریم
در اقتصاد به معنای "سپرده"
سپرده
بیعانه
put money into a bank
رهن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٥٢)

بپرس