dementia

/ˌdɪˈmenʃiə//dɪˈmenʃə/

معنی: خرق، دیوانگی، جنون
معانی دیگر: (روان پزشکی) زوال عقل، (در اصل) دیوانگی، از دست دادن مشاعر، طب دیوانگی، سفه

جمله های نمونه

1. dementia infantilis
زوال عقل در کودکی

2. She is suffering from senile dementia.
[ترجمه گوگل]او از زوال عقل پیری رنج می برد
[ترجمه ترگمان]او از جنون پیری رنج می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Many people with dementia would rather remain at home than be placed in an institution.
[ترجمه بهروز مددی] بسیاری از افرادی که دچار زوال عقل می‎باشند در خانه ماندن را به جای بودن در آسایشگاه ترجیح می‎دهند.
|
[ترجمه گوگل]بسیاری از افراد مبتلا به زوال عقل ترجیح می دهند در خانه بمانند تا اینکه در یک موسسه قرار گیرند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از افراد مبتلا به جنون ترجیح می دهند در خانه بمانند تا در یک موسسه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The most common form of dementia is Alzheimer's disease.
[ترجمه گوگل]شایع ترین نوع زوال عقل، بیماری آلزایمر است
[ترجمه ترگمان]متداول ترین نوع جنون، بیماری آلزایمر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Within the umbrella term "dementia" there are many different kinds of disease.
[ترجمه گوگل]در اصطلاح چتر "زوال عقل" انواع مختلفی از بیماری وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در اصطلاح چتر \"جنون\" انواع مختلفی از بیماری ها وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His dementia advanced rapidly, with further impairment of vision, and the myoclonus became more prominent.
[ترجمه گوگل]زوال عقل او به سرعت پیشرفت کرد، با اختلال بیشتر بینایی، و میوکلونوس برجسته تر شد
[ترجمه ترگمان]جنون او به سرعت پیشرفت کرد، با آسیب های بیشتر بینایی، و the برجسته تر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Table 1 shows where the dementia sufferers were living six months and 12 months after referral to the psychogeriatric service.
[ترجمه گوگل]جدول 1 نشان می دهد که افراد مبتلا به زوال عقل 6 ماه و 12 ماه پس از مراجعه به خدمات روانپزشکی در کجا زندگی می کردند
[ترجمه ترگمان]جدول ۱ نشان می دهد که افراد مبتلا به جنون در شش ماه و ۱۲ ماه پس از ارجاع به خدمات psychogeriatric زندگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He suffered from dementia and schizophrenia.
[ترجمه گوگل]او از زوال عقل و اسکیزوفرنی رنج می برد
[ترجمه ترگمان]او از جنون و شیزوفرنی رنج می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Mrs Lenihan, who suffers from dementia is now said to be comfortable in hospital in Oxford.
[ترجمه گوگل]گفته می شود خانم لنیهان که از زوال عقل رنج می برد اکنون در بیمارستان آکسفورد راحت است
[ترجمه ترگمان]خانم Lenihan که از جنون رنج می برد اکنون گفته می شود در بیمارستان آکسفورد راحت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Dementia is the mental disorder most usually associated with the later parts of the life cycle.
[ترجمه گوگل]زوال عقل اختلال روانی است که معمولاً با بخش های بعدی چرخه زندگی مرتبط است
[ترجمه ترگمان]Dementia اختلال ذهنی است که اغلب با بخش های بعدی چرخه زندگی مرتبط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It seems, this thins out as dementia takes a grip.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد، با فراگیر شدن زوال عقل، این نازک می شود
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که این امر به خاطر جنون در چنگال دیوانگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The relationship between dementia and mortality remains unclear.
[ترجمه گوگل]رابطه بین زوال عقل و مرگ و میر نامشخص است
[ترجمه ترگمان]رابطه بین جنون و مرگ و میر هنوز مشخص نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Dementia prevalence is higher among those who are physically disabled.
[ترجمه گوگل]شیوع زوال عقل در بین افرادی که از نظر جسمی ناتوان هستند بیشتر است
[ترجمه ترگمان]شیوع بیماری در میان افرادی که از نظر فیزیکی ناتوان هستند، بیشتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. People with dementia often respond to Reality Orientation and reminiscence or other therapies.
[ترجمه گوگل]افراد مبتلا به زوال عقل اغلب به جهت گیری واقعیت و یادآوری خاطره یا سایر درمان ها پاسخ می دهند
[ترجمه ترگمان]افراد مبتلا به زوال عقل اغلب به جهت گیری واقعیت و خاطره یا دیگر درمان ها واکنش نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خرق (اسم)
disrespect, idiocy, amentia, asperity, imbecility, anility, brutality, dementia, dotage, discourtesy

دیوانگی (اسم)
derangement, frenzy, insanity, dementia, amok, madness, craziness, mania, amuck, distraction, rage, craze, rave, lunacy, delirium, furor, phrensy

جنون (اسم)
insanity, dementia, lunacy, psychosis

انگلیسی به انگلیسی

• mental impairment due to old age or illness (medical)
dementia is a serious illness of the mind; a medical term.

پیشنهاد کاربران

Dementia is a commen disease between the old people
شخصی که آلزایمر داشته باشه
example: he has dementia
👈🏿 واژه ( با جداسازی اجزاء تشکیل دهنده ) : de/ment/ia 💎 تلفظ واژه: de - MEN - shē - a ✅ معادل کاربردی، فارسی و توضیح واژه: دمانس، زوال عقلی، کاهش عملکرد عقلانی ⭐ اجزاء و عناصر واژه ( ریشه، پیشوند یا پسوند ) در پزشکی : -
بیماری زوال عقل 🥴
[پزشکی] دمانس، زوال عقلی، کاهش عملکرد عقلانی
Dementia is not a specific disease but is rather a general term for the impaired ability to remember, think, or make decisions that interferes with doing everyday activities. Alzheimer's disease is the most common type of dementia. Though dementia mostly affects older adults, it is not a part of normal aging
...
[مشاهده متن کامل]

زوال عقل، دمانس یا خِرَدسودگی در پزشکی و روان پزشکی، اختلال مزمن و گاهی حاد فرایندهای روانی و زوال عصبی پیشرونده بوده که با تغییر شخصیت و موقعیت ناشناسی و اختلال در حافظه و داوری و اندیشه همراه است. شایع ترین نوع آن، زوال عقل سالخوردگی یا بیماری آلزایمر است.

منابع• https://en.wikipedia.org/wiki/Dementia
زوال عقل
یا به قول بچه های امروزی همونایی که یه تختشون کمه
dementia ( پزشکی )
واژه مصوب: زوال عقل
تعریف: اختلال مزمن فرایندهای روانی به علت بیماری عضوی مغز که با تغییر شخصیت و موقعیت ناشناسی و اختلال در حافظه و داوری و اندیشه همراه است
دیوانگی
زوال عقل
دمانس
اختلال مشاعر
noun
medical :
🔴a mental illness that causes someone to be unable to think clearly or to understand what is real and what is not real
[noncount]
◀️This patient suffers from dementia.
[count]
◀️a new study on age - related dementias
زوال عقل
در برخی متون به معنای آلزایمر است
فراموشی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس