deluge

/ˈdeljuːdʒ//ˈdeljuːdʒ/

معنی: سیل، طوفان، غرق کردن، طوفان ایجاد کردن
معانی دیگر: باران سیل آسا، سیل بار، رگبار، انبوهی از هرچیز، سیل زده کردن، (آب) فرا گرفتن، (مجازی) فروباریدن، (مثل سیل) سرازیر شدن، سیل بزرگ، ابر سیل (از flood قوی تر است)، تنداب، فراگیراب

جمله های نمونه

1. a deluge of letters invaded the radio station
سیلی از نامه به ایستگاه رادیو سرازیر شد.

2. drought and deluge happened alternately
خشکسالی و سیل و توفان به تناوب روی می داد.

3. after us the deluge
ما که رفتیم هرچه می خواهد بشود

4. suddenly, the rain turned into a deluge
ناگهان باران به رگبار شدید تبدیل شد.

5. This little stream can become a deluge when it rains heavily.
[ترجمه مریم سالک زمانی] بارش های سنگین باعث راه افتادن سیل از این رود کوچک می شود.
|
[ترجمه گوگل]این نهر کوچک در هنگام بارندگی شدید می تواند تبدیل به سیل شود
[ترجمه ترگمان]این نهر کوچک وقتی باران می بارد، باران می بارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The spring thaw caused the river to deluge the region.
[ترجمه گوگل]آب شدن بهاره باعث طغیان رودخانه در منطقه شد
[ترجمه ترگمان]آب شدن بهار باعث جاری شدن سیل در این منطقه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A deluge of manuscripts began to arrive in the post.
[ترجمه گوگل]سیل دست نوشته ها به پست رسید
[ترجمه ترگمان]سیلی از دست نوشته ها شروع به وارد شدن در پست کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Viewers sent a deluge of complaints about the show.
[ترجمه گوگل]بینندگان سیل شکایات در مورد نمایش ارسال کردند
[ترجمه ترگمان]بینندگان سیلی از شکایات را در مورد این برنامه ارسال کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. About a dozen homes were damaged in the deluge.
[ترجمه مریم سالک زمانی] نزدیک به دوازده خانه در این سیل تخریب شد.
|
[ترجمه گوگل]حدود ده خانه در این سیل آسیب دیدند
[ترجمه ترگمان]در حدود دوازده خانه در رگبار، آسیب دیده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This has brought a deluge of criticism.
[ترجمه مریم سالک زمانی] پیامد این امر، سیلی از انتقادات بود.
|
[ترجمه گوگل]این موضوع سیل انتقادات را به همراه داشته است
[ترجمه ترگمان]این موضوع سیل انتقادها را برانگیخته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A deluge of medals somehow makes the effort look more meaningful, no matter how little valor accompanies it.
[ترجمه گوگل]سیل مدال ها به نوعی تلاش را معنادارتر می کند، مهم نیست چقدر شجاعت همراه با آن باشد
[ترجمه ترگمان]سیلی از مدال ها به گونه ای باعث می شود تا این تلاش معنی دار به نظر برسد، مهم نیست که چه میزان شجاعت کمی همراه با آن باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A deluge of tropical rain fell on us an hour later.
[ترجمه گوگل]یک ساعت بعد سیل باران استوایی بر سر ما بارید
[ترجمه ترگمان]یک ساعت بعد بارانی از باران استوایی به ما رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A rancher who heard the deluge coming loaded his family in his truck and began to dash to safety.
[ترجمه گوگل]یک دامدار که صدای آمدن سیل را شنید، خانواده خود را در کامیون خود سوار کرد و به سمت امن حرکت کرد
[ترجمه ترگمان]یک مزرعه دار که صدای طوفان را شنید، خانواده اش را در وانت خود پر کرد و به جای امنی رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Are your savings being eroded by the deluge of bills that arrive every month?
[ترجمه گوگل]آیا پس انداز شما با سیل صورتحساب هایی که هر ماه می رسد، از بین می رود؟
[ترجمه ترگمان]آیا پس انداز خود را با سیل لوایحی که هر ماه می رسند، از بین می برند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The week before, a monsoonal deluge had swept through the river valley.
[ترجمه گوگل]هفته قبل، سیل موسمی در دره رودخانه را درنوردیده بود
[ترجمه ترگمان]یک هفته پیش، باران موسمی در سراسر دره جریان داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. He would lend himself to a deluge; she would imagine water gushing into a basin.
[ترجمه گوگل]او خود را در معرض یک طوفان قرار می داد او تصور می کند که آب در یک حوض فوران می کند
[ترجمه ترگمان]او خود را به یک سیل می رساند؛ او تصور می کرد که آب در کاسه آب می ریزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Dotson was on the road during the deluge, and said he couldn't believe it when he heard the news.
[ترجمه گوگل]داتسون در طول طوفان در جاده بود و گفت که وقتی این خبر را شنید باورش نمی‌شد
[ترجمه ترگمان]Dotson در جاده سیل راه افتاد و گفت که وقتی اخبار را شنید نمی تواند باور کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سیل (اسم)
sill, flood, spate, torrent, flux, deluge, overflow, mudflow

طوفان (اسم)
gale, storm, flood, typhoon, hurricane, deluge

غرق کردن (فعل)
flood, deluge, drown, whelm

طوفان ایجاد کردن (فعل)
deluge

تخصصی

[زمین شناسی] سیل بزرگ سیلاب یا زیر آب رفتن خشکی. خصوصاً توفان نوح.

انگلیسی به انگلیسی

• flood, inundation, drenching rain; anything that overwhelms like a flood
flood, inundate, soak; overwhelm
a deluge is a sudden, very heavy fall of rain.
a deluge of things is a very large number of them which arrive at the same time.
if you are deluged with things, a very large number of them arrive at the same time.

پیشنهاد کاربران

"سیلاب" /طوفان شدید یا هجوم فراگیر و تعداد زیاد از چیزی
به معنای مقدار یا هجوم فراگیر که اغلب به صورت استعاری برای توصیف قرار گرفتن تحت فشار زیاد استفاده می شود.
وضعیت هایی که در آن مقدار زیادی از چیزی وجود دارد، چه آب، اطلاعات یا احساسات
...
[مشاهده متن کامل]

مترادف؛ Flood، Inundation
متضاد؛ Drought، Scarcity
مثال؛
The deluge of rain caused severe flooding in the city.
She was hit by a deluge of emotions when she heard the news.
After the announcement, the company received a deluge of orders.

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: A great flood; an overwhelming amount of something 🌊
🔍 مترادف: Flood
✅ مثال: The deluge caused significant damage to homes in the area.
مانند سیل سرازیر شدن
Large amount of something
حجم عظیمی از . . .
مقدار زیادی از . . .
انبوهی از . . .
سیلی از . . .

بپرس