1. To post-war generations, the deli has become a way to stay connected, through the taste buds with their roots.
[ترجمه گوگل]برای نسل های پس از جنگ، اغذیه فروشی ها راهی برای ارتباط ماندن از طریق جوانه های چشایی با ریشه هایشان شده است
[ترجمه ترگمان]برای نسل های بعد از جنگ، deli راهی برای برقراری ارتباط با through چشایی با ریشه های خود شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برای نسل های بعد از جنگ، deli راهی برای برقراری ارتباط با through چشایی با ریشه های خود شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Wasn't that Cynthia, who worked in the deli?
[ترجمه گوگل]آیا آن سینتیا نبود که در اغذیه فروشی کار می کرد؟
[ترجمه ترگمان]اون \"سینتیا\" نبود که تو رستوران کار می کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اون \"سینتیا\" نبود که تو رستوران کار می کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The local supermarket has a good deli counter.
[ترجمه گوگل]سوپرمارکت محلی یک پیشخوان اغذیه فروشی خوب دارد
[ترجمه ترگمان]سوپر مارکت محلی دارای یک باجه فروش خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سوپر مارکت محلی دارای یک باجه فروش خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He bought deli sandwiches with strange-looking sliced meats inside.
[ترجمه سعید پارساپور ] او ساندویچهائی خرید که برشهای گوشت درون آنها ظاهری غیر عادی داشت|
[ترجمه گوگل]او ساندویچ های اغذیه فروشی با گوشت های تکه تکه شده عجیب و غریب خرید[ترجمه ترگمان]اون ساندویچ ها رو با یه تیکه گوشت ریز ریز خرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. But with a deli on every other block purveying all sorts of ethnic breads, l never baked a single loaf.
[ترجمه گوگل]اما با یک اغذیه فروشی در هر بلوک دیگری که انواع نان های قومیتی را تهیه می کرد، من هرگز یک نان نپختم
[ترجمه ترگمان]اما با یک اغذیه فروشی هر بلوک از موجودات کهن، هیچ وقت یک قرص نان پختم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما با یک اغذیه فروشی هر بلوک از موجودات کهن، هیچ وقت یک قرص نان پختم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Solly's, downstairs, is a small kosher restaurant and deli specializing in epic felafel.
[ترجمه گوگل]Solly's، در طبقه پایین، یک رستوران کوچک کوشر و اغذیه فروشی است که متخصص فلافل حماسی است
[ترجمه ترگمان]طبقه پایین، طبقه پایین رستوران یک رستوران کوچک و اغذیه فروشی هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]طبقه پایین، طبقه پایین رستوران یک رستوران کوچک و اغذیه فروشی هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Commercially precooked and ready-to-eat foods such as deli meats and cheeses travel well.
[ترجمه گوگل]غذاهای آماده و از پیش پخته شده تجاری مانند گوشت و پنیر به خوبی سفر می کنند
[ترجمه ترگمان]از نظر تجاری غذاهای آماده و آماده برای خوردن، مانند گوشت deli و پنیر به خوبی سفر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از نظر تجاری غذاهای آماده و آماده برای خوردن، مانند گوشت deli و پنیر به خوبی سفر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I went to the nearest deli and came back with a ham sandwich and a large container of coffee.
[ترجمه گوگل]به نزدیکترین اغذیه فروشی رفتم و با یک ساندویچ ژامبون و یک ظرف بزرگ قهوه برگشتم
[ترجمه ترگمان]به نزدیک ترین رستوران رفتم و با یک ساندویچ گوشت و یک ظرف بزرگ قهوه برگشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به نزدیک ترین رستوران رفتم و با یک ساندویچ گوشت و یک ظرف بزرگ قهوه برگشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The pastrami offering at Langer's Deli is a stellar example of hot sandwich achievement.
[ترجمه گوگل]ارائه پاسترامی در Langer's Deli نمونه ای درخشان از دستاوردهای ساندویچ داغ است
[ترجمه ترگمان]عرضه pastrami در Deli s یک نمونه درخشان از موفقیت ساندویچی داغ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]عرضه pastrami در Deli s یک نمونه درخشان از موفقیت ساندویچی داغ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Allen says she will give the deli to the person who writes the best essay or poem or song.
[ترجمه گوگل]آلن می گوید که اغذیه فروشی را به کسی می دهد که بهترین مقاله یا شعر یا آهنگ را بنویسد
[ترجمه ترگمان]آلن می گوید او به کسی که بهترین مقاله یا شعر را می نویسد، جایزه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آلن می گوید او به کسی که بهترین مقاله یا شعر را می نویسد، جایزه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He could turn a trip to the deli into a walk on the moon.
[ترجمه گوگل]او می تواند سفر به اغذیه فروشی ها را به پیاده روی در ماه تبدیل کند
[ترجمه ترگمان] اون می تونه یه سفر به رستوران رو تبدیل کنه به قدم زدن روی ماه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] اون می تونه یه سفر به رستوران رو تبدیل کنه به قدم زدن روی ماه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Note: Ask the butcher or deli person to cut the smoked meat for you in one thick slice.
[ترجمه گوگل]توجه: از قصاب یا اغذیه فروشی بخواهید که گوشت دودی را برای شما در یک برش ضخیم برش دهد
[ترجمه ترگمان]توجه داشته باشید: از فرد قصابی و یا deli بخواهید تا گوشت دودی شما را در یک برش ضخیم قطع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]توجه داشته باشید: از فرد قصابی و یا deli بخواهید تا گوشت دودی شما را در یک برش ضخیم قطع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Office workers were snarfing deli sandwiches.
[ترجمه گوگل]کارمندان ادارات مشغول قیچی کردن ساندویچ های اغذیه فروشی بودند
[ترجمه ترگمان] دفتر کار \"sandwiches\" های \"ساندویچی\" بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] دفتر کار \"sandwiches\" های \"ساندویچی\" بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. This national chain's menu features a variety of deli sandwiches and salads at very affordable prices.
[ترجمه گوگل]منوی این زنجیره ملی شامل انواع ساندویچ ها و سالادها با قیمت های بسیار مقرون به صرفه می باشد
[ترجمه ترگمان]منوی این زنجیره ملی شامل انواع ساندویچ و سالاد با قیمت بسیار ارزان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]منوی این زنجیره ملی شامل انواع ساندویچ و سالاد با قیمت بسیار ارزان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Folding up an umbrella and walking into a deli on the corner of 13th and Broadway.
[ترجمه گوگل]تا کردن یک چتر و راه رفتن به اغذیه فروشی در گوشه 13th و برادوی
[ترجمه ترگمان]یک چتر را تا کرد و در گوشه ای از خیابان سیزدهم و برادوی قدم زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک چتر را تا کرد و در گوشه ای از خیابان سیزدهم و برادوی قدم زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید