dehumidify


معنی: خشک کردن، رطوبت گرفتن، نم چیزی را گرفتن
معانی دیگر: رطوبت گیری کردن، نم زدایی کردن، نم گیری کردن، رطوبت زدایی کردن، رطوبت گرفتن از هوا

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: dehumidifies, dehumidifying, dehumidified
مشتقات: dehumidification (n.), dehumidifier (n.)
• : تعریف: to reduce the level of atmospheric moisture in.

جمله های نمونه

1. dehumidifiers dehumidify and cool the air
دستگاه های رطوبت زدا هوا را نم گیری و خنک می کنند.

2. The dehumidify function that bath towel of this kind of electric heat wears can raise the intimacy of the bathroom considerably, can restrain mildew gas, humidity effectively.
[ترجمه گوگل]عملکرد رطوبت زدایی که حوله حمام از این نوع گرمای الکتریکی می پوشد می تواند صمیمیت حمام را به میزان قابل توجهی افزایش دهد، می تواند گاز کپک و رطوبت را به طور موثر مهار کند
[ترجمه ترگمان]تابع dehumidify که حوله حمام این نوع از گرما را می توان از آن استفاده کرد می تواند صمیمیت حمام را به طور قابل توجهی افزایش دهد، و می تواند از گاز کپک و رطوبت به طور موثر جلوگیری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Seasonable dehumidify, alleviate low pressure is anoxic state.
[ترجمه گوگل]رطوبت زدایی فصلی، کاهش فشار کم حالت بدون اکسیژن است
[ترجمه ترگمان]seasonable dehumidify، با کم کردن فشار کم، حالت anoxic است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The following efficacy of bamboo-charcoal:high absorption, dehumidify, deodorization, negative ion and far-infrared ray were used in various pillows to improve our living quality.
[ترجمه گوگل]کارایی ذغال بامبو: جذب بالا، رطوبت زدایی، بو زدایی، یون منفی و اشعه مادون قرمز دور در بالش های مختلف برای بهبود کیفیت زندگی ما استفاده شد
[ترجمه ترگمان]تاثیر زیر خاکستر بامبو: جذب بالا، dehumidify، deodorization، یون منفی و اشعه مادون قرمز دور از مادون قرمز در pillows مختلف برای بهبود کیفیت زندگی ما مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Cure cure often uses the clear heat, dehumidify, alexipharmic, method that raises shade in.
[ترجمه گوگل]درمان درمان اغلب از روش گرمای شفاف، رطوبت زدایی، الکسی فارمیک استفاده می کند که باعث افزایش سایه می شود
[ترجمه ترگمان]درمان درمان معمولا از گرمای روشن، dehumidify، alexipharmic، و روشی که سایه را ایجاد می کند استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Microwave heating has strong ability to dehumidify, avoids asphalt degradation that can be caused by exposure to extreme high temperature and improve the efficiency of regeneration.
[ترجمه گوگل]گرمایش مایکروویو دارای توانایی قوی برای رطوبت زدایی است، از تخریب آسفالت که می تواند در اثر قرار گرفتن در معرض دمای بسیار بالا ایجاد شود جلوگیری می کند و راندمان بازسازی را بهبود می بخشد
[ترجمه ترگمان]گرمایش مایکروویو، توانایی قوی برای dehumidify دارد، از تخریب آسفالت که می تواند ناشی از قرار گرفتن در معرض دمای شدید بالا و بهبود بهره وری تجدید حیات باشد، اجتناب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Current, home has 3 kinds of dry kind roughly, namely dehumidify of low tepid pump steam high temperature is dry, dry heat with report dry.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، خانه دارای 3 نوع نوع خشک تقریباً، یعنی رطوبت زدایی از پمپ گرم کم بخار با دمای بالا خشک، گرمای خشک با گزارش خشک است
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، خانه سه نوع خشکی خشک دارد، یعنی dehumidify از پمپ آب ولرم با دمای بالا خشک، خشک و خشک با گزارش خشک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The system can automatically fill in fresh air for dehumidify and prevention of negative pressure higher than designed in the cabin when testing.
[ترجمه گوگل]این سیستم می تواند به طور خودکار هوای تازه را برای رطوبت زدایی و جلوگیری از فشار منفی بالاتر از آنچه در کابین طراحی شده است در هنگام آزمایش پر کند
[ترجمه ترگمان]سیستم می تواند به طور اتوماتیک هوای تازه را برای dehumidify و جلوگیری از فشار منفی بالاتر از طراحی در کابین خلبان در هنگام آزمایش، پر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The main function of the controller: make heat, make cool, dehumidify, rotation fan, auto run, timing run, auto defrost, sleeping run and so on is also presented.
[ترجمه گوگل]عملکرد اصلی کنترلر: ایجاد گرما، خنک کردن، رطوبت زدایی، فن چرخشی، اجرای خودکار، زمان بندی، یخ زدایی خودکار، اجرای خواب و غیره نیز ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]وظیفه اصلی کنترل کننده: ایجاد گرما، ایجاد حرارت، خنک کردن، چرخش خودکار، دویدن خودکار، دویدن خودکار، دویدن خودکار، دویدن خودکار و غیره نیز ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Results634 species of wild plants are growing in this area, of which 396 species are capable of resolving heat, detoxifcation, dispelling wind-evil and dehumidify.
[ترجمه گوگل]نتایج 634 گونه گیاه وحشی در این منطقه رشد می کنند که از این تعداد 396 گونه قادر به رفع گرما، سم زدایی، دفع شر باد و رطوبت زدایی هستند
[ترجمه ترگمان]گونه های Results۶۳۴ گیاهان وحشی در این منطقه در حال رشد هستند که ۳۹۶ گونه از آن قادر به حل گرما، detoxifcation، باطل کردن باد - شرارت و dehumidify هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The use of auxiliary heating groups, installed besides the hopper allows to dehumidify simultaneously different types of materials that require different temperatures.
[ترجمه گوگل]استفاده از گروه های گرمایش کمکی، نصب شده در کنار قیف، امکان رطوبت زدایی همزمان انواع مختلف موادی را که به دماهای متفاوتی نیاز دارند، می دهد
[ترجمه ترگمان]استفاده از گروه های گرمایش کمکی، علاوه بر این قیف اجازه می دهد تا به طور همزمان انواع مختلفی از مواد را که نیاز به دماهای مختلف دارند، دفع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The utility model relates to a dehumidification device, in particular to a dehumidifier that is used to dehumidify the clothes, which comprises a housing, a base and an upper cover.
[ترجمه گوگل]مدل کاربردی مربوط به یک دستگاه رطوبت گیر است، به ویژه به دستگاه رطوبت گیر که برای رطوبت زدایی لباس ها استفاده می شود، که شامل یک محفظه، یک پایه و یک پوشش بالایی است
[ترجمه ترگمان]مدل مصرفی به یک دستگاه dehumidification، به ویژه به a مربوط است که برای پوشش دادن لباس ها، که شامل یک خانه، یک پایه و یک پوشش فوقانی است، به کار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A fluid, such as water, is chilled and provided to a cooling coil to cool and dehumidify air passing over the cooling coil.
[ترجمه گوگل]سیالی مانند آب سرد می شود و در اختیار یک سیم پیچ خنک کننده قرار می گیرد تا هوای عبوری از روی کویل خنک کننده را خنک و مرطوب کند
[ترجمه ترگمان]سیال، مانند آب سرد و سرد است و برای خنک کردن هوای سرد و سرد از سیم پیچ سرد به یک سیم پیچ خنک کننده کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Chengdu serves as southern city, the condition of laid floor is close friends than northern city, basically adopt the method such as ventilated, dehumidify can.
[ترجمه گوگل]چنگدو به عنوان شهر جنوبی عمل می کند، شرایط طبقه گذاشته شده دوستان نزدیک از شهر شمالی است، اساسا روشی مانند تهویه، رطوبت زدایی می تواند اتخاذ کند
[ترجمه ترگمان]چنگدو به عنوان شهر جنوبی عمل می کند، که شرایط زمین نشستن دوستان نزدیک از شهر شمالی است، که اساسا روشی مانند تهویه مناسب را اتخاذ می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خشک کردن (فعل)
wipe, dry, wither, calcine, dehumidify, desiccate, drip-dry, exsiccate, evaporate, freeze-dry, make dry

رطوبت گرفتن (فعل)
dehumidify

نم چیزی را گرفتن (فعل)
dehumidify

انگلیسی به انگلیسی

• remove moisture or humidity from the air

پیشنهاد کاربران

بپرس