degustation


معنی: مزهمزه، مزمزه
معانی دیگر: مزه مزه

جمله های نمونه

1. At a degustation (tasting plate) dinner of 1courses he had the opportunity to showcase his style and skill.
[ترجمه گوگل]در یک شام (بشقاب چشایی) 1 دوره، او این فرصت را داشت که سبک و مهارت خود را به نمایش بگذارد
[ترجمه ترگمان]در یک شام degustation (بشقاب چشیدن)، او فرصت داشت که سبک و مهارت خود را به نمایش بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Degustation:An ample, well-structured wine with elegant tannins and notes of spices and peppers giving it all its character.
[ترجمه گوگل]طعم و مزه: شراب فراوان و با ساختار خوب با تانن های ظریف و نت هایی از ادویه ها و فلفل ها که تمام ویژگی آن را به آن بخشیده است
[ترجمه ترگمان]Degustation: یک شراب بسیار خوب و با ساختار خوب با tannins ظریف و یادداشت های ادویه و فلفل به همه ویژگی های آن اشاره می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The brand new surprising degustation set menu at Cielo 51 allows you to explore our broad range of Italian cuisine flavors.
[ترجمه گوگل]منوی جدید و حیرت‌انگیز مجموعه غذاخوری در Cielo 51 به شما امکان می‌دهد طیف وسیعی از طعم‌های غذاهای ایتالیایی ما را کشف کنید
[ترجمه ترگمان]منوی جدید degustation degustation در Cielo ۵۱ به شما این امکان را می دهد که طیف وسیعی از غذاهای ایتالیایی را کشف کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Degustation:. Vinification partly picked up by hands fermentation under temperature control punching of the cap reoularly. thenpermentation malolactic in barrel.
[ترجمه گوگل]طعم دادن: انگور تا حدی توسط تخمیر دستی و تحت پانچ کردن مجدد درپوش کنترل دما انجام می شود سپس مالولاکتیک در بشکه
[ترجمه ترگمان]: Vinification تا حدودی با مشت تحت کنترل دما، تحت کنترل دمای cap قرار گرفته بود thenpermentation malolactic در بشکه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The chef Matthew Starkey enthused, "the degustation is fun, you extend yourself with every course, it stretches you creatively. "
[ترجمه گوگل]سرآشپز متیو استارکی با اشتیاق گفت: "مزه لذت بخش است، شما در هر دوره خود را گسترش می دهید، این شما را خلاقانه می کشاند "
[ترجمه ترگمان]سرآشپز (متیو Starkey enthused)با اشتیاق گفت: \" degustation سرگرم کننده است، شما خود را با هر مسیر گسترش می دهید، این کار شما را خلاقانه می کند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Many of the best sushi-ya have no menus; the meal is closer to a degustation parade of what's best on the day -- so sit back and enjoy.
[ترجمه گوگل]بسیاری از بهترین سوشی‌ها منویی ندارند این وعده غذایی به یک رژه خوش طعمی از بهترین چیزهای روز نزدیکتر است - پس بنشینید و لذت ببرید
[ترجمه ترگمان]بسیاری از بهترین سوشی - شما هیچ غذا ندارید، غذا نزدیک به یک رژه degustation از آنچه در روز بهترین است - - پس پشت سر هم بنشینید و لذت ببرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The proportion of ingredients and the best additive quantity were educed from cooking degustation experiments in this paper.
[ترجمه گوگل]نسبت مواد تشکیل دهنده و بهترین مقدار افزودنی از آزمایش‌های طعم‌دهی آشپزی در این مقاله استخراج شد
[ترجمه ترگمان]در این مقاله نسبت مواد اولیه و مقدار زیادی از مواد افزودنی مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مزه مزه (اسم)
degustation

مزمزه (اسم)
taste, degustation, tasting

انگلیسی به انگلیسی

• tasting

پیشنهاد کاربران

بپرس