defile

/dɪˈfaɪl//dɪˈfaɪl/

معنی: گذرگاه، گردنه، بی حرمت کردن، بی عفت کردن، رژه رفتن، ملوی کردن، الوده کردن
معانی دیگر: نجس کردن، بی طهارت کردن، ناپاک کردن، کثیف کردن، آلوده کردن، آلودن، فاسد کردن، گمراه کردن، از راه به در بردن، (ارتش) تنگراه، گردنه (جای باریکی که قشون باید از آن رد شود)، دربند، گدوک، گریوه، (به صف یک نفره) رژه رفتن، دفیله رفتن، رژه (در صف های یک نفره)

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: defiles, defiling, defiled
مشتقات: defiled (adj.), defilement (n.), defiler (n.)
(1) تعریف: to make unclean, foul, or filthy.
مترادف: befoul, foul, soil
متضاد: cleanse
مشابه: begrime, contaminate, dirty, pollute, sully, taint

- The food was defiled by rats.
[ترجمه گوگل] غذا توسط موش ها آلوده شد
[ترجمه ترگمان] غذا توسط موش ها آلوده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to destroy the perfection or purity of.
مترادف: blemish, sully
متضاد: purify
مشابه: debase, degrade, mar, profane, rot, spoil, taint, vitiate

- Clusters of billboards defiled the landscape.
[ترجمه گوگل] دسته های بیلبورد منظره را آلوده کردند
[ترجمه ترگمان] Clusters از بیلبورد منظره را مورد بی حرمتی قرار دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: to dishonor or disgrace; sully.
مترادف: besmirch, blacken, dirty, disgrace, dishonor, foul, smirch, soil, stain, sully, taint, tarnish
مشابه: cloud, degrade, mar, profane

- Malicious rumors defiled his good name.
[ترجمه گوگل] شایعات مخرب نام نیک او را آلوده کرد
[ترجمه ترگمان] شایعات malicious نام خوبش را آلوده کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: to violate the sacredness of; desecrate.
مترادف: desecrate, profane, violate
متضاد: sanctify
مشابه: abuse

- The soldiers defiled and sacked the temple.
[ترجمه جواد کیهان] سربازان به معبد هتک حرمت کردند و آنرا غارت کردند
|
[ترجمه گوگل] سربازان معبد را نجس کردند و غارت کردند
[ترجمه ترگمان] سربازان معبد را آتش زدند و غارت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(5) تعریف: to violate the chastity of.
مترادف: deflower, violate
مشابه: assault, rape, ravish, rot

- The invaders defiled the young village maidens.
[ترجمه گوگل] مهاجمان دختران جوان روستا را آلوده کردند
[ترجمه ترگمان] مهاجمان دختران جوان روستا را defiled کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
(1) تعریف: a narrow passage or valley, as between mountains.
مترادف: pass
مشابه: gorge, gulch, notch, passage, trail, valley

(2) تعریف: a march in a line or in columns.
مشابه: file, line, march, rank
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: defiles, defiling, defiled
• : تعریف: to march in a line or in columns.
مترادف: file

جمله های نمونه

1. one should not defile a sacred place
کسی نباید محل مقدسی را نجس کند.

2. You can’t touch pitch without being defiled.
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید زمین را بدون آلوده شدن لمس کنید
[ترجمه ترگمان]تو نمی تونی بدون اینکه مورد تجاوز قرار بگیری به زمین دست بزنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Touch pitch, and you will be defiled.
[ترجمه گوگل]زمین را لمس کنید، و شما نجس خواهید شد
[ترجمه ترگمان]پیج تماس را لمس کنید و شما را مورد توهین قرار خواهید داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The platoon debouched from the defile into the plain.
[ترجمه جواد خزائی] گروه سربازان از منطقه ی تحت محاصره خارج و وارد دشت شدند.
|
[ترجمه Edi.nozari] جوخه گردنه رو به یک دشت رد کرد
|
[ترجمه گوگل]جوخه از دیفیله به دشت پرید
[ترجمه ترگمان]جوخه از the بیرون آمدند و به جلگه رسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I felt defiled by the filth.
[ترجمه گوگل]احساس می کردم از کثیفی آلوده شده ام
[ترجمه ترگمان]آن را کثیف و کثیف احساس کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Hallam's tomb had been defiled and looted.
[ترجمه گوگل]مقبره هالام نجس و غارت شده بود
[ترجمه ترگمان]مقبره s مورد تجاوز و غارت قرار گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The altar had been defiled by vandals.
[ترجمه گوگل]محراب توسط خرابکاران آلوده شده بود
[ترجمه ترگمان]altar توسط vandals مورد تجاوز قرار گرفته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Insults alone cannot defile a person's honour.
[ترجمه جواد کیهان] توهین به نوبه خود نمی توان اعتبار یک شخص را جریحه دار کند ( از آبرو کسی بکاهد )
|
[ترجمه گوگل]توهین به تنهایی نمی تواند آبروی انسان را نجس کند
[ترجمه ترگمان]به تنهایی نمی شود شرافت یک نفر را آلوده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The soldiers deliberately defiled all the holy places.
[ترجمه گوگل]سربازان به عمد تمام اماکن مقدس را آلوده کردند
[ترجمه ترگمان]سربازان عمدا همه مکان های مقدس را آلوده کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He had defiled the sacred name of the Holy Prophet.
[ترجمه گوگل]نام مقدس پیامبر اکرم را نجس کرده بود
[ترجمه ترگمان]نام مقدس پیام امروز را لکه دار کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The defile itself continues but you, unless you are hardy and ambitious, do not.
[ترجمه گوگل]خود ناپاک ادامه دارد، اما شما، مگر اینکه سرسخت و جاه طلب باشید، این کار را نکنید
[ترجمه ترگمان]این گردنه تا پای شما ادامه خواهد یافت مگر آنکه شما دلیر و جاه طلب باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The road up is a defile, steep, rugged and curvaceous, with a vast pine forest on the left hand.
[ترجمه Edi.nozari] جاده از گردنه شیب دار سنگی و پیچ دار با جنگل وسیعی از کاج در سمت چپ بالا میرود.
|
[ترجمه گوگل]جاده‌ای که به‌بالا می‌رود، ناپاک، شیب‌دار، ناهموار و منحنی است، با جنگل کاج وسیعی در سمت چپ
[ترجمه ترگمان]جاده ای که بالا می رود، defile است، پرشیب، ناهموار، با جنگلی عظیم در دست چپش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He was convicted of abduction with intent to defile and could be sentenced to 20 years to life imprisonment.
[ترجمه گوگل]او به اتهام آدم ربایی به قصد توهین مجرم شناخته شد و ممکن است به 20 سال تا حبس ابد محکوم شود
[ترجمه ترگمان]او متهم به آدم ربایی با قصد آلوده کردن است و می تواند به ۲۰ سال حبس ابد محکوم شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گذرگاه (اسم)
pass, passage, defile, bypass, bus, pathway, causeway, passageway, gangway

گردنه (اسم)
stem, defile, neck, cervix, col, ghat, ghaut

بی حرمت کردن (فعل)
defile, desecrate

بی عفت کردن (فعل)
defile, maculate

رژه رفتن (فعل)
troop, parade, file, defile

ملوی کردن (فعل)
bedaub, besmear, contaminate, defile, deflower, pollute

الوده کردن (فعل)
imbrue, defile, befoul, infect, envenom, mess, muck, smutch

تخصصی

[زمین شناسی] دره تنگ عمیق اصطلاحی که کاربرد آن با دقت و اعتبار چندانی همراه نیست، ولی معمولا به یک دره تنگ عمیق، دره تنگ کوچک یا گذرگاه باریک اطلاق می شود

انگلیسی به انگلیسی

• narrow passage between mountains
soil, pollute; desecrate; rape; violate; march in a line
if you defile something precious or holy, you spoil it or damage it.

پیشنهاد کاربران

✍ توضیح: To spoil or make something unclean or impure
🔍 مترادف: Contaminate
✅ مثال: The vandals defiled the statue with graffiti, damaging its beauty.
To defile someone means to violate their physical or sexual boundaries without their consent. It is a term used to describe the act of forcing someone into sexual activity against their will.
زیر پا گذاشتن مرزهای فیزیکی یا جنسی کسی بدون رضایت او.
...
[مشاهده متن کامل]

این اصطلاحی است برای توصیف عمل مجبور کردن کسی به فعالیت جنسی برخلاف میل.
“He defiled her innocence by taking advantage of her vulnerability. ”
In a legal context, a prosecutor might argue, “The defendant’s actions clearly defiled the victim’s autonomy. ”
A survivor might share their experience, saying, “I felt completely defiled and violated after the assault. ”

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-rape/
سان، دفیله رفتن، معبر باریک راه، الوده کردن، بی حرمت کردن، بی عفت کردن، گردنه، رژه رفتن، گذرگاه، قانون فقه: بی عفت کردن، علوم نظامی: مانع طبیعی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : defile
✅️ اسم ( noun ) : defilement
✅️ صفت ( adjective ) : _
✅️ قید ( adverb ) : _
Battle of the Uxian Defile
نبرد گردنه ای که آریوبرزن در مقابل اسکندر ایستادگی کرد
اوکسیان ( Uxii یا Uxian ) کنفدراسیونی از قبایل عیلامی، شبه کوچ نشین بود که در کوه های زاگرس می زیستند. اصالت اوکسیان ها به ایلام باز می گردد.
خدشه دار کردن
- ناپاک کردن، طهارت چیزی را از بین بردن، نجس کردن
Impure, maculate
- بی حرمتی کردن ( به مقدسات )
- آلوده کردن، befoul, pollute, to make dirty
- لکه دار کردن stain
- بدنام کردن, زیر سوال بردن taint ، to put under suspicion

برهم زدن نظم
ایجاداغتشاش

بپرس