[ترجمه گوگل]من نمی توانم آن را باور کنم - تو خیلی شکست خورده ای! [ترجمه ترگمان]باورم نمی شه که تو یه همچین a هستی! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Being defeatist will get us nowhere.
[ترجمه لیلا علمایی] شکست پذیر بودن مارا به جایی نخواهد رساند
|
[ترجمه گوگل]شکست خورده بودن ما را به جایی نمی رساند [ترجمه ترگمان] defeatist بودن ما رو هیچ جا پیدا نمی کنه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He's got such a defeatist attitude.
[ترجمه گوگل]او چنین نگرش شکستی دارد [ترجمه ترگمان]رفتارش عجیب و غریب است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. In my view, then, it was rather defeatist from a vocational standpoint to adopt a stance like Mr Graham's.
[ترجمه گوگل]بنابراین، به نظر من، اتخاذ موضعی مانند موضع آقای گراهام، از منظر حرفه ای بسیار شکست خورده بود [ترجمه ترگمان]به نظر من، در نظر من، از دیدگاه حرفه ای defeatist برای اتخاذ موضعی مثل آقای گراه ام defeatist بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. This temporary development fostered both revisionist and defeatist views of the proletarian revolution in the imperialist countries.
[ترجمه گوگل]این تحول موقت، دیدگاههای رویزیونیستی و شکستگرایانه انقلاب پرولتری را در کشورهای امپریالیستی پرورش داد [ترجمه ترگمان]این توسعه موقتی هم revisionist و هم دیدگاه های defeatist از انقلاب کارگری در کشورهای استعمارگر را پرورش داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. What a sceptical or defeatist system needs is motivation.
[ترجمه گوگل]چیزی که یک سیستم شکاک یا شکست طلب نیاز دارد، انگیزه است [ترجمه ترگمان]آنچه که یک سیستم مشکوک و یا defeatist نیاز دارد انگیزه است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Being a bit defeatist, aren't you, McCormack?
[ترجمه گوگل]مک کورمک که کمی شکست خورده بودی، اینطور نیست؟ [ترجمه ترگمان]تو یه کم defeatist، مگه نه \"mccormack\"؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. If these defeatist sentiments seize us, happiness will be far away from us.
[ترجمه گوگل]اگر این احساسات شکست ما را در بر بگیرد، خوشبختی از ما دور خواهد شد [ترجمه ترگمان]اگر این احساسات defeatist ما را تسخیر کنند، شادی از ما دور خواهد بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Some will argue that defining success down is defeatist.
[ترجمه گوگل]برخی استدلال خواهند کرد که تعریف موفقیت شکستخورده است [ترجمه ترگمان]برخی استدلال می کنند که تعریف موفقیت down است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. How defeatist does the imitation - Gothic interior appear, once this has been realized.
[ترجمه گوگل]پس از تحقق این امر، تقلید - درونی گوتیک چقدر شکستخورده است [ترجمه ترگمان]وقتی این موضوع تحقق یافت چگونه فضای داخلی به سبک گوتیک ظاهر می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. It is a horribly defeatist slogan.
[ترجمه گوگل]این یک شعار وحشتناک شکست خورده است [ترجمه ترگمان]این یک شعار وحشتناک است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He failed again and again simply because he had maintained his defeatist attitude.
[ترجمه گوگل]او بارها و بارها شکست خورد فقط به این دلیل که نگرش شکست طلبانه خود را حفظ کرده بود [ترجمه ترگمان]او بارها و بارها شکست خورد چون طرز رفتار defeatist را حفظ کرده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. There is no point going out there with a defeatist attitude.
[ترجمه گوگل]هیچ فایده ای ندارد که با نگرش شکست طلبانه به آنجا برویم [ترجمه ترگمان]هیچ دلیلی برای رفتن به اونجا وجود نداره [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• one resigned to failure or defeat resigned to failure or defeat a defeatist is someone who thinks or talks in a way that suggests that they expect to be unsuccessful. count noun here but can also be used as an adjective. e.g. i was in a defeatist mood when he told me the result.
پیشنهاد کاربران
✨ از مجموعه لغات GRE ✨ ✍ توضیح: Showing a resigned attitude, expecting failure or defeat 😞 🔍 مترادف: Resigned ✅ مثال: His defeatist attitude made it difficult for the team to stay motivated.
( نگرش، شخص. . . ) از پیش بازنده
محکوم به شکست defeatist view رویکرد/دیدگاه محکوم به شکست