decongestant

/dɪkənˈdʒestənt//ˌdiːkənˈdʒestənt/

(داروسازی) بادبر، (گرفتگی بینی و سینه) راه گشا، احتقان زدا، گرفتگی بر، ضد احتقان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a medical agent that reduces congestion, as in sinuses or nasal passages.

جمله های نمونه

1. Decongestants can be helpful, because they reduce the swelling of the lining of the nose, making air passage easier.
[ترجمه گوگل]داروهای ضد احتقان می توانند مفید باشند، زیرا تورم پوشش بینی را کاهش می دهند و عبور هوا را آسان تر می کنند
[ترجمه ترگمان]Decongestants می تواند مفید باشد، چون میزان تورم بینی را کاهش می دهد و عبور هوا را آسان تر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. No aromatic oils, vapour rubs, smelly nasal decongestants like menthol or eucalyptus etc.
[ترجمه گوگل]بدون روغن معطر، مالش بخار، ضد احتقان بینی بدبو مانند منتول یا اکالیپتوس و غیره
[ترجمه ترگمان]هیچ روغن معطر، مالش بخار، بوی بد بینی مانند menthol یا اوکالیپتوس و غیره وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Talk with your doctor before using a decongestant if you have high blood pressure, kidney disease, glaucoma, thyroid problems or diabetes.
[ترجمه گوگل]اگر فشار خون بالا، بیماری کلیوی، گلوکوم، مشکلات تیروئید یا دیابت دارید، قبل از استفاده از ضد احتقان با پزشک خود صحبت کنید
[ترجمه ترگمان]اگر شما دارای فشار خون بالا، بیماری های کلیوی، آب سیاه، تیرویید، مشکلات تیروئیدی و دیابت باشید با پزشک خود صحبت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The warming effects make it a natural decongestant as well as an antihistamine making it the perfect remedy for colds.
[ترجمه گوگل]اثرات گرم کننده آن را به یک ضد احتقان طبیعی و همچنین یک آنتی هیستامین تبدیل می کند و آن را به درمان عالی برای سرماخوردگی تبدیل می کند
[ترجمه ترگمان]اثرات گرم شدن کره زمین، آن را به decongestant طبیعی و نیز آنتی هیستامین برای درمان کامل سرماخوردگی تبدیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The effect of both physical exercise and nasal decongestant on NAR was compared using active anterior rhinomanometry.
[ترجمه گوگل]اثر هر دو ورزش بدنی و ضد احتقان بینی بر NAR با استفاده از راینومانومتری قدامی فعال مقایسه شد
[ترجمه ترگمان]تاثیر هر دو تمرین فیزیکی و مجاری بینی بر روی nar با استفاده از rhinomanometry داخلی فعال مقایسه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Decongestant sprays and pills may reduce the swelling in your nasal passages.
[ترجمه گوگل]اسپری ها و قرص های ضد احتقان ممکن است تورم مجرای بینی شما را کاهش دهند
[ترجمه ترگمان]اسپری های آب نمک به کاهش تورم در مجاری بینی خود کمک می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But decongestant sprays or drops can worsen congestion if used more than two or three days.
[ترجمه گوگل]اما اسپری ها یا قطره های ضد احتقان اگر بیش از دو یا سه روز استفاده شوند می توانند احتقان را بدتر کنند
[ترجمه ترگمان]اما اگر بیش از دو یا سه روز به کار رود، اسپری های آب نمک یا قطرات آب ممکن است تراکم را بدتر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It can be readily synthesized from over-the-counter decongestant products.
[ترجمه گوگل]می توان آن را به راحتی از محصولات ضداحتقان بدون نسخه سنتز کرد
[ترجمه ترگمان]این می تواند به راحتی از محصولات ضد the تولید شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Eucalyptus (Eucalyptus globulus) and sage (Salvia officinalis): Decongestant and antibacterial.
[ترجمه گوگل]اکالیپتوس (Eucalyptus globulus) و مریم گلی (Salvia officinalis): ضد احتقان و ضد باکتری
[ترجمه ترگمان]Eucalyptus (Eucalyptus globulus)و sage (salvia officinalis): decongestant و آنتی باکتریال
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Take the directed dose of decongestant during the day and antihistamines at night. Drink plenty of fluids.
[ترجمه گوگل]دوز تجویز شده ضد احتقان را در روز و آنتی هیستامین ها را در شب مصرف کنید به مقدار زیاد مایعات بنوشید
[ترجمه ترگمان]دز directed of را در طول روز و antihistamines در شب بگیرید مقدار زیادی مایعات بنوشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I'm taking a nasal decongestant, I'm using eye drops, and I'm taking cough medicine and sucking on throat lozenges.
[ترجمه گوگل]من داروی ضد احتقان بینی مصرف می کنم، قطره چشم مصرف می کنم و داروی سرفه مصرف می کنم و پاستیل گلو را می مکم
[ترجمه ترگمان]من دارم از تو بینی استفاده می کنم، از قطرات چشم استفاده می کنم و داروی سرفه بر می دارم و lozenges را می مکید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You may also take decongestant .
[ترجمه گوگل]همچنین ممکن است ضد احتقان مصرف کنید
[ترجمه ترگمان]شما هم چنین ممکن است decongestant را بردارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I saw an ear, nose and throat physician who put me on prescription medication, including steroids and a strong decongestant.
[ترجمه گوگل]من یک پزشک گوش، حلق و بینی را دیدم که به من داروهای تجویزی، از جمله استروئیدها و یک ضد احتقان قوی را تجویز کرد
[ترجمه ترگمان]من یک گوش، بینی و گلوی یک پزشک را دیدم که داروهای تجویزی را تجویز کرد، از جمله استروئید و a قوی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. An over-the-counter antihistamine may be helpful. You may also take decongestant.
[ترجمه گوگل]یک آنتی هیستامین بدون نسخه ممکن است مفید باشد همچنین ممکن است ضد احتقان مصرف کنید
[ترجمه ترگمان]یک آنتی antihistamine بیش از حد ممکن است مفید باشد شما هم چنین ممکن است decongestant را بردارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• substance that reduces congestion
a decongestant is a medicine which helps someone who has a cold to breathe more easily.

پیشنهاد کاربران

دکونژستانت ( برای آبریزش بینی )
راه گشا ، بازکننده گرفتگی
ضد گرفتگی, ضداحتقان

بپرس