1. We'll decide on our team as and when we qualify for the competition.
[ترجمه گوگل]ما در مورد تیم خود به عنوان و زمانی که برای مسابقات واجد شرایط شویم، تصمیم خواهیم گرفت
[ترجمه ترگمان]ما در مورد تیم خود تصمیم گیری خواهیم کرد و زمانی که به رقابت ادامه می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما در مورد تیم خود تصمیم گیری خواهیم کرد و زمانی که به رقابت ادامه می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. What made you decide on a career as a vet?
[ترجمه FS] چی باعث شد که حرفه دامپزشکی رو انتخاب کنی ؟|
[ترجمه گوگل]چه چیزی باعث شد تصمیم به حرفه دامپزشکی بگیرید؟[ترجمه ترگمان]چی باعث شد که به عنوان یه دامپزشک تصمیم بگیری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. In the first place, we should decide on one program.
[ترجمه گوگل]در وهله اول باید در مورد یک برنامه تصمیم بگیریم
[ترجمه ترگمان]در وهله اول، ما باید در مورد یک برنامه تصمیم گیری کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در وهله اول، ما باید در مورد یک برنامه تصمیم گیری کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. We'll decide on the team as and when we qualify.
[ترجمه گوگل]ما در مورد تیم به عنوان و زمانی که واجد شرایط باشیم تصمیم خواهیم گرفت
[ترجمه ترگمان]ما درباره تیم تصمیم گیری خواهیم کرد و وقتی واجد شرایط هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما درباره تیم تصمیم گیری خواهیم کرد و وقتی واجد شرایط هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Vietnam is trying to decide on its course for the future.
[ترجمه گوگل]ویتنام در تلاش است در مورد مسیر خود برای آینده تصمیم بگیرد
[ترجمه ترگمان]ویتنام در تلاش است تا در مسیر خود برای آینده تصمیم گیری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ویتنام در تلاش است تا در مسیر خود برای آینده تصمیم گیری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. We're still trying to decide on a venue.
[ترجمه گوگل]ما هنوز در حال تلاش برای تصمیم گیری در مورد مکان هستیم
[ترجمه ترگمان]ما هنوز داریم سعی می کنیم روی یه تالار تصمیم بگیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما هنوز داریم سعی می کنیم روی یه تالار تصمیم بگیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. It's the committee's job to decide on matters of ethics.
[ترجمه گوگل]این وظیفه کمیته است که در مورد مسائل اخلاقی تصمیم گیری کند
[ترجمه ترگمان]این وظیفه کمیته است که درباره موضوعات اخلاقی تصمیم گیری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این وظیفه کمیته است که درباره موضوعات اخلاقی تصمیم گیری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. If the answer is 'yes', then we must decide on an appropriate course of action.
[ترجمه گوگل]اگر پاسخ "بله" است، پس باید در مورد یک اقدام مناسب تصمیم گیری کنیم
[ترجمه ترگمان]اگر پاسخ بله باشد، پس باید در مورد یک مسیر مناسب تصمیم گیری کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اگر پاسخ بله باشد، پس باید در مورد یک مسیر مناسب تصمیم گیری کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. They had a quick confab to decide on a possible design.
[ترجمه گوگل]آنها برای تصمیم گیری در مورد طرح احتمالی، یک کانفیگ سریع داشتند
[ترجمه ترگمان]آن ها یک تصمیم سریع برای تصمیم گیری در مورد یک طرح ممکن داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها یک تصمیم سریع برای تصمیم گیری در مورد یک طرح ممکن داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Let's put our heads together and decide on a plan of action.
[ترجمه گوگل]بیایید سرمان را جمع کنیم و در مورد یک برنامه عمل تصمیم بگیریم
[ترجمه ترگمان]بیایید سر خود را جمع و جور کنیم و تصمیم بگیریم که عملی انجام دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بیایید سر خود را جمع و جور کنیم و تصمیم بگیریم که عملی انجام دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. We must decide on our target market, then zero in on it.
[ترجمه گوگل]ما باید در مورد بازار هدف خود تصمیم بگیریم، سپس آن را به صفر برسانیم
[ترجمه ترگمان]ما باید در مورد بازار هدف خود تصمیم بگیریم، سپس صفر روی آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما باید در مورد بازار هدف خود تصمیم بگیریم، سپس صفر روی آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I can't decide on who to invite.
[ترجمه گوگل]من نمی توانم تصمیم بگیرم چه کسی را دعوت کنم
[ترجمه ترگمان]نمی توانم تصمیم بگیرم چه کسی را دعوت کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نمی توانم تصمیم بگیرم چه کسی را دعوت کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He had only a few moments to decide on what he should do.
[ترجمه گوگل]او فقط چند لحظه فرصت داشت تا تصمیم بگیرد که چه کاری باید انجام دهد
[ترجمه ترگمان]فقط چند لحظه فرصت داشت که تصمیم بگیرد چه کار باید بکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فقط چند لحظه فرصت داشت که تصمیم بگیرد چه کار باید بکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Local authorities no longer have the discretion to decide on rebates, and the rebates are very limited.
[ترجمه گوگل]مقامات محلی دیگر اختیار تصمیم گیری در مورد تخفیف ها را ندارند و تخفیف ها بسیار محدود است
[ترجمه ترگمان]مقامات محلی دیگر اختیار تصمیم گیری در مورد تخفیف ها را ندارند و تخفیف بسیار محدود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مقامات محلی دیگر اختیار تصمیم گیری در مورد تخفیف ها را ندارند و تخفیف بسیار محدود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The European Court will decide on the legality of his claim.
[ترجمه گوگل]دادگاه اروپا درباره قانونی بودن ادعای او تصمیم خواهد گرفت
[ترجمه ترگمان]دادگاه اروپا درباره قانونی بودن ادعایش تصمیم گیری خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دادگاه اروپا درباره قانونی بودن ادعایش تصمیم گیری خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید