decently

/ˈdiːsəntli//ˈdiːsntli/

بطورپاکیزه، بطوراراسته، باظرافت، محجوبانه

جمله های نمونه

1. He behaved himself decently.
[ترجمه گوگل]او رفتار شایسته ای داشت
[ترجمه ترگمان]رفتارش مودبانه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The allies say they will treat their prisoners decently.
[ترجمه گوگل]متحدان می گویند با زندانیان خود رفتار شایسته ای خواهند داشت
[ترجمه ترگمان]متفقین می گویند که آن ها با زندانیان خود به نحو شایسته ای رفتار خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. You need to be decently dressed to go for an interview.
[ترجمه میلاد علی پور] برای رفتن به مصاحبه، باید لباس درخور و مناسبی پوشیده باشی
|
[ترجمه گوگل]برای رفتن به مصاحبه باید لباس مناسبی بپوشید
[ترجمه ترگمان]باید برای مصاحبه لباس رسمی بپوشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The new servant was decently dressed.
[ترجمه گوگل]خادم جدید لباس مناسبی پوشیده بود
[ترجمه ترگمان]مستخدم جدید لباس رسمی پوشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. And can't you dress more decently—people will think you're a tramp.
[ترجمه گوگل]و آیا نمی‌توانید زیباتر لباس بپوشید - مردم فکر می‌کنند که شما یک ولگرد هستید
[ترجمه ترگمان]نمی توانی بیشتر لباس بپوشی - مردم فکر می کنند که تو یک ولگرد هستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Tchaikovsky was decently played but it lacked the passionate intensity that the score asks for, if not demands.
[ترجمه گوگل]چایکوفسکی به خوبی بازی شد، اما آن شدت پرشوری را که امتیاز می خواهد، اگر نگوییم، نداشت
[ترجمه ترگمان]The به نحو شایسته ای بازی می کرد، اما فاقد شدت هیجان بود که این امتیاز، در صورت نیاز، از آن درخواست می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Being a Humanist means trying to behave decently without expectation of rewards or punishment after you are dead. Kurt Vonnegut
[ترجمه گوگل]اومانیست بودن به معنای تلاش برای رفتار شایسته بدون انتظار پاداش یا مجازات پس از مرگ است کرت وونگات
[ترجمه ترگمان]انسان گرایان بودن به معنی تلاش برای رفتار شایسته ای بدون انتظار پاداش و یا مجازات پس از مرگ شما است کورت Vonnegut
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The boot is decently sized, too, and internal stowage space is generous.
[ترجمه گوگل]چکمه نیز اندازه مناسبی دارد و فضای ذخیره داخلی سخاوتمندانه است
[ترجمه ترگمان]چکمه هم به اندازه کافی سایز بالا است و فضای داخلی stowage هم generous است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But Macdonald has produced a decently written, enjoyable thriller.
[ترجمه گوگل]اما مک‌دونالد یک فیلم هیجان‌انگیز و لذت‌بخش ساخته است
[ترجمه ترگمان]اما مک دونالد اثر decently و لذت بخش را تولید کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Besides, sometimes some players don't behave decently, too many underhanded actions.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، گاهی اوقات برخی از بازیکنان رفتار شایسته ای از خود نشان نمی دهند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، گاهی اوقات برخی از بازیکنان به نحو شایسته ای رفتار نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This year's festival can boast a decently long list of sponsors.
[ترجمه گوگل]جشنواره امسال می‌تواند به فهرست بلندبالایی از حامیان مالی ببالد
[ترجمه ترگمان]جشنواره امسال می تواند یک فهرست طولانی از حامیان را به خود اختصاص دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He couldn't do his job decently,(sentence dictionary) so he was let go.
[ترجمه گوگل]او نمی توانست کارش را به درستی انجام دهد (فرهنگ جمله ها) بنابراین او را رها کردند
[ترجمه ترگمان]او نتوانست شغل خود را به نحو شایسته ای انجام دهد، (فرهنگ لغت مجازات)را به این ترتیب رها کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Slender and decently built, Roberts has the look of a martial arts expert but this is one of those movies where he has a tendency to overact.
[ترجمه گوگل]رابرتز با اندام باریک و خوش اندام ظاهری یک متخصص هنرهای رزمی دارد، اما این یکی از آن فیلم‌هایی است که در آن تمایل زیادی به بازی زیاد دارد
[ترجمه ترگمان]باریک و باوقار، ظاهر یک متخصص هنرهای رزمی را دارد، اما این یکی از فیلم هایی است که در آن تمایل به overact دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He was now decently clothed in a "sport shirt, " open at the neck, sneakers, and duck trousers of a nebulous hue.
[ترجمه گوگل]او اکنون به طرز شایسته‌ای در یک پیراهن ورزشی، یقه باز، کفش‌های کتانی و شلوار اردکی به رنگ سحابی پوشیده شده بود
[ترجمه ترگمان]او حالا به نحو شایسته ای لباس ورزشی پوشیده بود، به گردن، کفش ورزشی و شلوار اردک یک رنگ تیره پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The moth having righted himself now lay most decently and uncomplainingly composed.
[ترجمه گوگل]شب پره که خود را اصلاح کرده بود، اکنون به طرز شایسته و بدون شکایتی دراز کشیده بود
[ترجمه ترگمان]پروانه بید که اکنون جای خود را راست کرده بود، decently و بی وقفه بر زمین افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• modestly; respectably; in a proper manner

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : decency
✅️ صفت ( adjective ) : decent
✅️ قید ( adverb ) : decently
به طرز معقول و شایسته ای _ به نحو مطلوبی
آبرومندانه
به خوبی، با کمال احترام، به شایستگی، محترمانه، مؤدبانه

بپرس