[ترجمه Reza Almasian] یک صدسال معادل ده دهه میباشد
|
[ترجمه گوگل] صد سال برابر با ده دهه است [ترجمه ترگمان] یک صد سال برابر با ده سال است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The decade of the 1930s was a difficult one for the country economically.
[ترجمه گوگل] دهه 1930 از نظر اقتصادی، دهه سختی برای کشور بود [ترجمه ترگمان] دهه ۱۹۳۰ برای کشور اقتصادی دشوار بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: a set or series of ten.
جمله های نمونه
1. the decade of the eighties was good for the american economy
دهه ی (سال های) هشتاد برای اقتصاد امریکا خوب بود.
2. the present decade
دهه ی کنونی
3. to assay the scientific discoveries of the last decade
بررسی کشفیات علمی دهه ی اخیر
4. After a decade of granting salary increases, my boss ended the practice.
[ترجمه گوگل]پس از یک دهه افزایش حقوق، رئیس من این تمرین را پایان داد [ترجمه ترگمان]بعد از یک دهه افزایش حقوق، رئیسم آن کار را به پایان رساند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Many people moved out of this city in the last decade.
[ترجمه گوگل]در دهه گذشته افراد زیادی از این شهر مهاجرت کردند [ترجمه ترگمان]در دهه گذشته بسیاری از مردم از این شهر نقل مکان کرده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I have a vision that this decade will be better than the last one.
[ترجمه گوگل]من تصوری دارم که این دهه بهتر از دهه گذشته خواهد بود [ترجمه ترگمان]یک دیدگاه دارم که این دهه از آخرین مورد بهتر خواهد بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Women have become more assertive in the past decade.
[ترجمه گوگل]زنان در دهه گذشته قاطعتر شدهاند [ترجمه ترگمان]زنان در دهه گذشته مصمم تر شده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The last decade has witnessed a serious rise in the levels of racism and hostility to Black and ethnic groups.
[ترجمه گوگل]دهه گذشته شاهد افزایش جدی در سطوح نژادپرستی و خصومت با سیاه پوستان و گروه های قومی بوده است [ترجمه ترگمان]دهه گذشته شاهد افزایش جدی سطح نژادپرستی و خصومت نسبت به گروه های قومی و نژادی بوده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Great changes have taken place in the last decade.
[ترجمه گوگل]تغییرات بزرگی در دهه اخیر رخ داده است [ترجمه ترگمان]تغییرات بزرگی در دهه گذشته رخ داده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. This would have been considered unthinkable only a decade ago.
[ترجمه گوگل]این تنها یک دهه پیش غیرقابل تصور تلقی می شد [ترجمه ترگمان]این موضوع تنها یک دهه پیش قابل تصور می بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. These climate shifts occurred over less than a decade.
[ترجمه عادله بلندی] این تغیرات آب و هوا در کمتر از یک دهه اتفاق افتاده است
|
[ترجمه گوگل]این تغییرات آب و هوایی در کمتر از یک دهه رخ داده است [ترجمه ترگمان]این تغییرات آب و هوایی بیش از یک دهه اتفاق افتاده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]این دهه برای ما بد شروع شد [ترجمه ترگمان]این دهه برای ما بد شروع شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. A decade of heavy drinking and popping pills ruined her health.
[ترجمه گوگل]یک دهه نوشیدن زیاد و نوشیدن قرص ها سلامت او را خراب کرد [ترجمه ترگمان]یک دهه نوشیدن و نوشیدن قرص های popping سلامتی او را خراب کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. These problems persisted for much of the decade.
[ترجمه گوگل]این مشکلات برای بسیاری از دهه ادامه داشت [ترجمه ترگمان]این مشکلات بیشتر از ده سال ادامه داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Prices have risen steadily during the past decade.
[ترجمه گلگلی] قیمت ها از دهه های گذشته تا کنون افزایش یافته
|
[ترجمه گوگل]قیمت ها در طول دهه گذشته به طور پیوسته افزایش یافته است [ترجمه ترگمان]قیمت ها در طی دهه گذشته افزایش یافته است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. Environmental awareness has increased dramatically over the past decade.
[ترجمه گوگل]آگاهی از محیط زیست در دهه گذشته به طور چشمگیری افزایش یافته است [ترجمه ترگمان]آگاهی از محیط زیست در طول دهه گذشته به شدت افزایش یافته است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. He has rounded into his eighth decade.
[ترجمه گوگل]او به دهه هشتم خود رسیده است [ترجمه ترگمان]او در دهه هشتم خود گرد آمده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. The way we work has undergone a radical transformation in the past decade.
[ترجمه گوگل]روش کار ما در دهه گذشته دستخوش تحولی اساسی شده است [ترجمه ترگمان]روشی که ما کار می کنیم تبدیل به یک تحول اساسی در دهه گذشته شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
دهه (اسم)
decade
دوره ده ساله (اسم)
decade
عدد ده (اسم)
decade
تخصصی
[برق و الکترونیک] دهه، دهه ای 1. گروه 10 تایی 2. فاصله ی بین هر دو کمیتی که نسبت آنها 10 به 1 باشد . - دهه [ریاضیات] دوره ی ده ساله، دهه
انگلیسی به انگلیسی
• ten years; group of ten a decade is a period of ten years, especially one that begins with a year ending in 0, for example 1980 to 1989.
پیشنهاد کاربران
S در انتهای رقم یک سال نشان دهنده دهه است.
Trend: the way a situation is changing, fashion
دهه مثال: They've been married for over a decade. آن ها بیش از ده سال است که ازدواج کرده اند. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
دهه، دوره ده ساله
1940s : یعنی سال های 1940 . شامل همه سالهایی است که با 194 شروع می شود یا دهه پنجم
Century Millenium
دهه
معنی : دهه ( هر ده سال ) جمله نمونه:The kids of the eighties are very cool.