خُردآوار
broken pieces of something big.
کانون زبان ایران
Reach 3
Supplementary book
Page 34
1. بازمانده ها. بقایا. تکه پاره ها 2. آت و اشغال ها 3. اوار
مثال:
firemen discovered a body in the debris
آتش نشانها یک جسد را {در میان} آوار پیدا کردند.
Debris means : broken pieces of something big
Reach 3
Kanon zaban Iran 🇮🇷
آوار. خاک و شن، قلوه سنگ، خرده، باقی مانده، آثار مخروبه، آشغال روی هم ریخته، معماری: واریزه، زیست شناسی: مانده طبیعی، علوم نظامی: خار و خاشاک
( و توجه اینکه s آخر این کلمه تلفظ نمیگردد )
دوستان دقت کنین s انتهای واژه تلفظ نمیشه
ذرات
Small pieces of material that are produced as a result of a machining process.
واریزه _ ریزگرد
لاشه، بقایا، باقی مانده
🔊 دوستان دقت کنید که تلفظ درست این کلمه {دِبریی} و {دِیبریی} می باشد
ترکش
[مهندسی مکانیک] اضافات؛ پلیسه هایی که بر اثر تراش دقیق از سطح مواد جدا می شود
[پزشکی] بافت اضافی؛ بافت مرده؛ بافتی که پس از آسیب ( عموماً با اشیای تیز ) به بافت نرم موجودات زنده به دلیل اختلالات خون رسانی یا عصبی به صورت مرده در لبه های آن تشکیل می شود. برای کمک به ترمیم بهترِ زخم، باید این بافت های مرده با چاقوی جراحی برداشته شود که به آن دبریدمان گفته می شود.
... [مشاهده متن کامل] خرده بقایا
واریزه
هرگونه انباشت سطحی مواد سستی که از راه های شیمیایی و مکانیکی از توده های سنگ جدا شده باشد. ( فرهنگستان )
noun[noncount]1 : the pieces that are left after something has been destroyed◀️ After the earthquake, rescuers began digging through the debris in search of survivors.
◀️Everything was covered by dust and debris.
... [مشاهده متن کامل]
— sometimes used figuratively
◀️She sifted through the debris of her broken marriage
2 : things ( such as broken pieces and old objects ) that are lying where they fell or that have been left somewhere because they are not wanted
◀️ The crew cleaned up cigarette butts and other debris. [=trash, rubbish]
۱. خرده ( مثل خرده غذای لای دندان )
۲. بقایا - آوار ( برای بقایای ساختمان ریخته شده )
۳. زباله - آشغال
در واقع Debria چیزیه که هیچ کس نمیخواد و دوست نداره. چه آوار ناشی از زلزله چه چیزهایی که لازم نداریم و بکارمون نمیاد
آوار
بقایا
در مبحث مهندسی عمران و گرایش زلزله، به معنی "واریزه" می باشد.
shallow debris flows=جریان های واریزه سطحی
Rubbish, trash, garbage, waste, litter
اشغال
debris is broken pieces of something big
سلام
به معنی اتفاق بزرگ
یا خرابی بزرگ
بقایا و اوراق
Broken peices of something big
debris ( زمینشناسی )
واژه مصوب: واریزه
تعریف: هرگونه انباشت سطحی مواد سستی که از راه های شیمیایی و مکانیکی از تودههای سنگ جدا شده باشد
نخاله ساختمانی
اوار ریزش ساختمان ها بعد از یه بلا
is broken piece of something big
reach 3 page 34 sup
خُرداوار ( خُرده آوار )
به معنی اوار و خرابه های ساختمان ها و وسایل بزرگه.
is broken pieces of something big
کانون زبان ایران
Debris means : broken pieces of something big
Reach 3 😁
Kanon zaban Iran 🇮🇷
Debris is broken pieces of so ething big
debris is broken pieces of something big
کانون زبان ایران
reach3
Construction debris:نخاله ساختمان
خاک و خاشاک
دور ریز
Tests conducted by the Environmental Protection Agency on Tuesday showed asbestos in unacceptable levels in soil and debris at the site
تست های بعمل آمده در روز سه شنبه توسط EPA نشان ماز وجودحد بالا ( غیرقابل قبول ) آزبست در خاک و دور ریز اون سایت ( مکان بخصوص ) داره
1 - آوار
2 - بقیای یک جسم خرد شده
لاشه
آوار ، اجزای باقی مانده ، خرابه
آت و آشغال
1. اجزا باقیمانده از خرابی، تصادف، انفجار و . . .
2. تکه های دور ریز مواد، کاغذ و غیره
ضایعات
ته مانده، کثافات
debris is broken pieces of something big
کانون زبان ایران
ترم Reach3
بقایا
( پوست ) ضایعات
پسماند
اوار بعد از حادثه
Is broken pieces of something big
زباله
ات و اشغال
اثر باقی مانده
دور ریز
Pieces of material that are left some where, and are not wanted.
Broken pieces of some thing big
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٥٢)