dearth

/ˈdɜːrθ//dɜːθ/

معنی: کمبود، کمیابی و گرانی، قحط و غلا
معانی دیگر: کمداشت، کمیابی، (در اصل) گرانی، گزافی، گرانبهایی، کمبود خوراک، قحطی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a shortage or scarcity of something; lack.
مترادف: lack, paucity, poverty, scarcity, shortage, shortfall, stint, want
متضاد: excess, glut, plethora, surfeit, wealth
مشابه: deficiency, drought, insufficiency, need

- He lamented the dearth of females at the college he had chosen.
[ترجمه گوگل] او از کمبود زنان در دانشکده ای که انتخاب کرده بود ابراز تاسف کرد
[ترجمه ترگمان] او از کمبود بانوان در کالج که انتخاب کرده بود شکایت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- There is a dearth of information on this subject.
[ترجمه گوگل] کمبود اطلاعات در مورد این موضوع وجود دارد
[ترجمه ترگمان] در مورد این موضوع کمبود اطلاعات وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a shortage or scarcity of food.
مترادف: famine
متضاد: surfeit

- The crop failure brought about a dearth that brought misery to many.
[ترجمه محمد] از بین رفتن محصول باعث کمبود آن شد و موجب بدبختی بسیاری از مردم شد.
|
[ترجمه گوگل] شکست محصول باعث کمبود شد که باعث بدبختی بسیاری شد
[ترجمه ترگمان] عدم موفقیت محصول باعث کمبود آن شد که باعث بدبختی بسیاری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the dearth of rain bodes ill for the farmers
باران کم برای کشاورزان آینده ی بدی را نشان می دهد.

2. there is no dearth of water here
در اینجا آب کمیاب نیست.

3. There seems to be a dearth of good young players at the moment.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد در حال حاضر کمبود بازیکنان جوان خوب وجود دارد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که در حال حاضر کمبود بازیکنان جوان خوب وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There was a dearth of reliable information on the subject.
[ترجمه گوگل]کمبود اطلاعات موثق در مورد این موضوع وجود داشت
[ترجمه ترگمان]کمبود اطلاعات قابل اعتماد در این زمینه وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There is a dearth of good children's plays.
[ترجمه احمد امیرعضدی] نمایشنامه های خوب برای کودکان کم است.
|
[ترجمه گوگل]کمبود نمایشنامه های خوب برای کودکان وجود دارد
[ترجمه ترگمان]نمایش های کودکان خوب وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In contrast, there is still a considerable dearth of knowledge on the post-therapeutic course of gastric ulcer disease.
[ترجمه گوگل]در مقابل، هنوز کمبود قابل توجهی در مورد سیر پس از درمان بیماری زخم معده وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در مقابل، هنوز کمبود قابل توجهی از دانش در دوره درمانی بیماری سرطان معده وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. However, there is a dearth of systematic research into the changes effected.
[ترجمه گوگل]با این حال، کمبود تحقیقات سیستماتیک در مورد تغییرات ایجاد شده وجود دارد
[ترجمه ترگمان]با این حال، کمبود تحقیقات سیستماتیک در مورد تغییرات انجام شده وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. That dearth of elite talent was apparent the first weekend of conference play, when they were swept by Cal and Stanford.
[ترجمه گوگل]این کمبود استعدادهای نخبه در اولین آخر هفته کنفرانس آشکار بود، زمانی که آنها توسط کال و استنفورد هجوم بردند
[ترجمه ترگمان]این کمبود استعداد ممتاز اولین تعطیلات آخر هفته بود که توسط کال و استنفورد به پایان رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There is a dearth of qualified workers.
[ترجمه گوگل]کمبود کارگران واجد شرایط وجود دارد
[ترجمه ترگمان]کمبود کارگر واجد شرایط وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Yet there seems to be a dearth of people arguing consistently using a golden thread methodology.
[ترجمه گوگل]با این حال، به نظر می‌رسد افرادی که به طور مداوم با استفاده از روش‌شناسی نخ طلایی بحث می‌کنند، کم است
[ترجمه ترگمان]با این وجود، به نظر می رسد که کمبود افراد به طور مداوم با استفاده از یک روش نخ طلایی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Another reason for the dearth of soccer talent in Leeds was the predominance of rugby.
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از دلایل کمبود استعدادهای فوتبال در لیدز، غلبه راگبی بود
[ترجمه ترگمان]دلیل دیگر کمبود استعداد فوتبال در لیدز، برتری تیم راگبی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. However, there is a dearth of research in marketing literature addressing multimarket competition.
[ترجمه گوگل]با این حال، کمبود تحقیقات در ادبیات بازاریابی برای پرداختن به رقابت چند بازاری وجود دارد
[ترجمه ترگمان]با این حال، کمبود تحقیقات در زمینه بازاریابی برای پرداختن به رقابت multimarket وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Incomplete ascension will lead to disease and early dearth.
[ترجمه گوگل]عروج ناقص منجر به بیماری و مرگ زودرس خواهد شد
[ترجمه ترگمان]صعود کامل ناقص منجر به بیماری و کمبود زودرس خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The dearth of genius in America is owing to the continual teasing of mosquito.
[ترجمه گوگل]کمبود نابغه در آمریکا به دلیل اذیت کردن مداوم پشه است
[ترجمه ترگمان]کمبود نبوغ در آمریکا ناشی از دست انداختن دایم پشه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Farmers have long griped about a dearth of competition.
[ترجمه گوگل]کشاورزان مدت‌هاست که از کمبود رقابت رنج می‌برند
[ترجمه ترگمان]کشاورزان از کمبود رقابت گله دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کمبود (اسم)
defect, deficiency, shortage, shortcoming, dearth, deficit, leakage

کمیابی و گرانی (اسم)
dearth

قحط و غلا (اسم)
dearth, famine

انگلیسی به انگلیسی

• lack, scarceness of something; scarceness of food; famine, severe food shortage
if there is a dearth of something, there is not enough of it; a literary word.

پیشنهاد کاربران

✍ توضیح: A scarcity or lack of something essential 🏜
🔍 مترادف: Shortage
✅ مثال: There was a dearth of fresh water in the drought - stricken region.
قحطی ، گرانی ، کمبود
DEARTH OF HOSPITAL کمبود بیمارستان
dearth ( اقتصاد )
واژه مصوب: کمبود
تعریف: وضعیتی که در آن عرضه نسبتاً پایین است و برآوردن تقاضا دشوار است
مقدار کم و ناکافی از چیزی
A dearth of
کمبود
Lack
Shortage
Scarcity
A short supply of something
An insufficient amount of number
• the dearth of information and lack of communication on the topic

بپرس