صفت ( adjective )
مشتقات: dangerously (adv.)
مشتقات: dangerously (adv.)
• : تعریف: likely to cause or permit harm; full of risks; unsafe.
• مترادف: hazardous, perilous, risky, treacherous, unsafe
• متضاد: harmless, safe, secure
• مشابه: chancy, critical, destructive, exposed, grave, harmful, inimical, menacing, precarious, threatening, vulnerable
• مترادف: hazardous, perilous, risky, treacherous, unsafe
• متضاد: harmless, safe, secure
• مشابه: chancy, critical, destructive, exposed, grave, harmful, inimical, menacing, precarious, threatening, vulnerable
- A wolf is a dangerous wild animal.
[ترجمه mahdi] یک گرگ برای حیوانات خطرناک است|
[ترجمه atena] یک گرگ حیوان وحشی خطرناک است|
[ترجمه amir] گرگ حیوانی وحشی و خطرناک است.|
[ترجمه amin] گرگ حیوان وحشی خطرناک است|
[ترجمه آیسان ] گرگ حیوانی خطرناک و وحشی است|
[ترجمه Ali] یک گرگ یک حیوان وحشی و خطرناک است.|
[ترجمه Zeinab] گرگ یه حیوان وحشی خطرناک است.|
[ترجمه Amir hossein] یک گرگ حیوان وحشی و خطرناکی است|
[ترجمه Fazbear] گرگ یک حیوان وحشی است|
[ترجمه AMB] گرگ یک حیوانی وحشی خطرناک است|
[ترجمه mm] گرگ خطرناک است|
[ترجمه .....] گرگ حیوانی وحشی و خطرناک است|
[ترجمه گوگل] گرگ یک حیوان وحشی خطرناک است[ترجمه ترگمان] یک گرگ یک حیوان وحشی خطرناک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- They consider this a dangerous neighborhood.
[ترجمه Maedeh] آنها اینجا را محله خطرناکی می دانند.|
[ترجمه گوگل] آنها اینجا را محله خطرناکی می دانند[ترجمه ترگمان] این محله خطرناک رو در نظر گرفتن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید