dadaism

جمله های نمونه

1. According to Danto, Dadaism opened "a conceptual gap between art and beauty, " a gap that has in the near-century since, become canyon-sized.
[ترجمه گوگل]به گفته دانتو، دادائیسم "یک شکاف مفهومی بین هنر و زیبایی" را باز کرد، شکافی که در یک قرن نزدیک از آن زمان، به اندازه دره ای تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]به گفته Danto، dadaism یک شکاف مفهومی بین هنر و زیبایی ایجاد کرده است، شکافی که از آن زمان تا کنون در یک قرن نزدیک بوده و به اندازه یک دره شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. You Dadaism, I wonder if this thing you know ah, in the end have no effect ah, I do telephone sales, which is some need to, but just do not know what effect how?
[ترجمه گوگل]شما دادائیسم، من تعجب می کنم اگر این چیزی که شما می دانید آه، در پایان هیچ تاثیری آه، من فروش تلفنی، که برخی نیاز به، اما فقط نمی دانم چه تاثیری چگونه؟
[ترجمه ترگمان]شما می دانید، نمی دانم آیا این چیزی که می دانید، در پایان، هیچ تاثیری ندارد، من فروش تلفن را انجام می دهم، که نیاز به آن هست، اما فقط نمی دانم چه تاثیری دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Its perceptual cause is dadaism and the rational one is structuralism.
[ترجمه گوگل]علت ادراکی آن دادائیسم و ​​علت عقلی آن ساختارگرایی است
[ترجمه ترگمان]علت ادراکی آن dadaism و ساختار عقلی گرایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Dadaism asked " what is art? " and used humor and shock value as communicative elements.
[ترجمه گوگل]دادائیسم پرسید "هنر چیست؟" و از طنز و ارزش شوک به عنوان عناصر ارتباطی استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]dadaism پرسید: هنر چیست؟ \" و از طنز و ارزش شوک به عنوان عناصر ارتباطی استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. For the first time since the decline of Dadaism, we are witnessing a revival in the fine art of meaningless naming.
[ترجمه گوگل]برای اولین بار پس از افول دادائیسم، شاهد احیای هنر زیبای نامگذاری بی معنی هستیم
[ترجمه ترگمان]برای اولین بار پس از کاهش of، شاهد تجدید حیات در هنر زیبا نامگذاری بی معنی هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Dadaism asked "what is art?"
[ترجمه گوگل]دادائیسم پرسید: هنر چیست؟
[ترجمه ترگمان]dadaism پرسید: هنر چیست؟ \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The final decision will be based on a number of criteria, including the parents' attitude to the project and the concept of Dadaism.
[ترجمه گوگل]تصمیم نهایی بر اساس تعدادی معیار از جمله نگرش والدین به پروژه و مفهوم دادائیسم خواهد بود
[ترجمه ترگمان]تصمیم نهایی براساس تعدادی از معیارها از جمله نگرش والدین نسبت به پروژه و مفهوم of استوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. "Vers Libre" is a range of candle holders inspired by Dadaism and specifically by the woodcut fonts used around that time.
[ترجمه گوگل]«Vers Libre» مجموعه‌ای از شمع‌گیرها است که از دادائیسم و ​​به‌ویژه از فونت‌های حکاکی روی چوب که در آن زمان استفاده می‌شد، الهام گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]\"vers Libre\" مجموعه ای از holders شمع است که توسط dadaism و به طور خاص توسط فونت های woodcut استفاده شده در آن زمان استفاده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Challenging and critically analyzing the authority and the mainstream opinions has remained the engine that empowers artistic creation since Dadaism and the conceptual art movement.
[ترجمه گوگل]از زمان دادائیسم و ​​جنبش هنری مفهومی، به چالش کشیدن و تحلیل انتقادی اقتدار و نظرات جریان اصلی، موتوری است که آفرینش هنری را تقویت می کند
[ترجمه ترگمان]Challenging و تحلیل انتقادی قدرت و نظرات اصلی، موتور است که از زمان dadaism و جنبش هنری مفهومی، خلق هنری را توانمند می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It can be considered a Chinese derivative of the conceptual art of Dadaism .
[ترجمه گوگل]می توان آن را مشتق چینی از هنر مفهومی دادائیسم در نظر گرفت
[ترجمه ترگمان]آن می تواند به عنوان یک مشتق چینی از هنر مفهومی of در نظر گرفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Chapter three in two sections is the consideration of "Aesthetics " in the Satie " s piano works, namely the expression and meaning of Dadaism" and"Superrealism" .
[ترجمه گوگل]فصل سوم در دو بخش، بررسی «زیبایی‌شناسی» در آثار پیانوی ساتی، یعنی بیان و معنای دادائیسم و ​​«سوپررئالیسم» است
[ترجمه ترگمان]فصل سه در دو بخش توجه \"Aesthetics\" در آثار پیانو \"Satie\" یعنی عبارت \"dadaism\" و \"Superrealism\" می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Having appeared in the second decade of the 20th century and being deeply influenced by Dadaism movement in arts and philosophy, surrealism most important center has always been Paris .
[ترجمه گوگل]سوررئالیسم با ظهور در دهه دوم قرن بیستم و تحت تأثیر عمیق جنبش دادائیسم در هنر و فلسفه، مهمترین مرکز همیشه پاریس بوده است
[ترجمه ترگمان]بعد از این که در دهه دوم قرن بیستم ظاهر شد و تحت تاثیر جنبش dadaism در هنر و فلسفه قرار گرفت، most مرکز surrealism همیشه پاریس بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Visual convey design in 20th century has been influenced deeply by Cubism, Futureism, Dadaism and super realism.
[ترجمه گوگل]طراحی بصری انتقال در قرن بیستم عمیقاً تحت تأثیر کوبیسم، آینده‌گرایی، دادائیسم و ​​سوپر رئالیسم قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]طراحی انتقال بصری در قرن بیستم عمیقا تحت تاثیر Cubism، Futureism، dadaism و super قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. From Chinese literati painting to Japanese Yamato-e, from romanticism to Dadaism, different forms of art serve as the instrumentality to educate the public.
[ترجمه گوگل]از نقاشی ادبی چینی گرفته تا Yamato-e ژاپنی، از رمانتیسم تا دادائیسم، اشکال مختلف هنر به عنوان ابزاری برای آموزش مردم عمل می کنند
[ترجمه ترگمان]از نقاشی literati چینی به ژاپنی Yamato - e، از romanticism تا dadaism، انواع مختلف هنر به عنوان ابزاری برای آموزش مردم خدمت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• methods and principles of the dada movement (abstract art and literature movement of the early 20th century)

پیشنهاد کاربران

در اوایل قرن بیستم جنبشی در هنر، ادبیات، موسیقی و فیلم ایجاد شد که برخلاف ایده های پذیرفته شده در مورد هنر و زیبایی بود و از طنز، پوچی، چیزهای احمقانه یا بی معنا به عنوان راهی برای اعتراض استفاده می کرد.
dadaism ( هنرهای تجسمی )
واژه مصوب: دادائیسم
تعریف: شیوه‏ای از بیان که در اعتراض به وحشیگری های جنگ جهانی اول شکل گرفت و متأثر از سبک فوتوریسم ( futurism ) بود و به سبک سورئالیسم ( surrealism ) منتهی شد

بپرس