drenched

/ˈdrent͡ʃ//drent͡ʃ/

خیساندن، نوشانیدن، آب دادن

جمله های نمونه

1. a rain drenched forest
جنگل خیس از باران

2. a salad drenched in brandy
سالادی که در براندی خوابانده شده است

3. water spewed slowly from the drenched quilt
آب به آهستگی از لحاف خیس جاری بود.

4. A sudden thunderstorm had drenched us to the skin.
[ترجمه گوگل]رعد و برق ناگهانی ما را خیس کرده بود
[ترجمه ترگمان]یک طوفان ناگهانی ما را خیس کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Come on in - you're drenched!
[ترجمه گوگل]بیا داخل - تو خیس شدی!
[ترجمه ترگمان]- بیا تو - خیس شدی!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A heavy rain drenched the travellers.
[ترجمه گوگل]باران شدید مسافران را خیس کرد
[ترجمه ترگمان]باران سنگین مسافران را خیس کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We were caught in the storm and got drenched .
[ترجمه گوگل]گرفتار طوفان شدیم و خیس شدیم
[ترجمه ترگمان]توی طوفان گیر افتادیم و خیس شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The people there have been drenched.
[ترجمه گوگل]مردم آنجا خیس شده اند
[ترجمه ترگمان] مردم اونجا خیس شدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He was drenched in sweat.
[ترجمه گوگل]خیس عرق بود
[ترجمه ترگمان]خیس عرق شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His face was drenched with sweat.
[ترجمه گوگل]صورتش خیس عرق شده بود
[ترجمه ترگمان]صورتش خیس عرق بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The trees were drenched with sunlight.
[ترجمه گوگل]درختان از نور خورشید خیس شده بودند
[ترجمه ترگمان]درختان از نور آفتاب خیس شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The athletes were drenched in/with sweat.
[ترجمه گوگل]ورزشکاران خیس شده بودند/با عرق
[ترجمه ترگمان]ورزش کاران عرق کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We were completely drenched and cold.
[ترجمه گوگل]کاملاً خیس و سرد شده بودیم
[ترجمه ترگمان]کام لا خیس و سرد شده بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They were drenched to the skin.
[ترجمه گوگل]تا پوست خیس شده بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها را خیس کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The man was drenched to the skin.
[ترجمه گوگل]مرد تا پوست خیس شده بود
[ترجمه ترگمان]مرد به پوست چسبیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• soaked, wet, saturated
if you are drenched, you have become very wet.

پیشنهاد کاربران

عبارات :
Drench in/with
Drench to the skin
[ADJECTIVE]
MOIST ▪ DAMP ▪ SOAKED ▪ DRENCHED ▪ SATURATED
wet: covered with or full of liquid, especially water
moist: slightly wet
damp: slightly wet
soaked: ( rather informal ) very wet
...
[مشاهده متن کامل]

drenched: very wet
saturated: very wet
✨ We were caught in the storm and came home drenched to the skin.

موش آبکشیده
1. کاملا مرطوب; خیس شده
2. غرق باران
خیسِ ( عرق )
غرقِ. . . .
خیسِ. . .
غوطه ور در. . . .
He was drenched in sweat
خیس عرق بود
Soaked, steeped
غوطه ور بودن

بپرس