disappointed

/ˌdɪsəˌpɔɪntəd//ˌdɪsəˈpoɪntɪd/

معنی: مایوس، محزون ومغموم، ناامید، ناکام
معانی دیگر: ناامید، ناکام، مایوس

جمله های نمونه

1. i was disappointed in him
از او دلسرد شدم.

2. ali's failure at the college entrance examination disappointed him very much
شکست علی در آزمون ورودی دانشگاه او را بسیار سر خورده کرد.

3. reza's a priori rejection of my proposal disappointed me
از اینکه رضا پیشنهادم را بی درنگ رد کرد دلخور شدم.

4. I for one was sorely disappointed.
[ترجمه لیلا] من به شخصه به شدت از تو ناامید بودم
|
[ترجمه لیلا] من به شخصه به شدت نا امید بودم
|
[ترجمه گوگل]من به شدت ناامید شدم
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها خیلی ناامید شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Among the clouds in the water, disappointed this fish is sent.
[ترجمه Nel] ناامیدی این ماهی از میان ابرهای درون آب آمده است.
|
[ترجمه گوگل]در میان ابرهای درون آب، ناامید این ماهی فرستاده می شود
[ترجمه ترگمان]از میان ابرها در آب، این ماهی ها را ناامید می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I'm disappointed in your work;it has fallen below your usual standard.
[ترجمه Uncle Artin] از کارت ناامید شدم : ( خیلی ) از استاندارد معمولت ( کیفیتش ) پایید آمده است
|
[ترجمه گوگل]من از کار شما ناامید هستم؛ از استانداردهای معمول شما پایین تر است
[ترجمه ترگمان]من از کار تو ناامید شدم؛ این زیر استاندارد معمول تو افتاده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The brevity of the concert disappointed the audience.
[ترجمه گوگل]کوتاه بودن کنسرت تماشاگران را ناامید کرد
[ترجمه ترگمان]کوتاهی این کنسرت حضار را ناامید ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The tenor disappointed us by singing flat.
[ترجمه گوگل]تنور با آواز خواندن ما را ناامید کرد
[ترجمه ترگمان]The با آواز خواندن ما را ناامید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Our hopes for fine weather were not disappointed.
[ترجمه گوگل]امیدهای ما برای هوای خوب ناامید نشد
[ترجمه ترگمان]امیدهای ما برای آب و هوای خوب از بین نرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The decision left them very disappointed.
[ترجمه گوگل]این تصمیم آنها را بسیار ناامید کرد
[ترجمه ترگمان]این تصمیم آن ها را بسیار ناامید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I wasn't just disappointed, I was absolutely shattered.
[ترجمه گوگل]من فقط ناامید نشدم، من کاملاً متلاشی شدم
[ترجمه ترگمان]فقط ناامید نشدم، کاملا خرد شده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Castle-hunters won't be disappointed with the Isle of Man.
[ترجمه گوگل]شکارچیان قلعه از جزیره من ناامید نخواهند شد
[ترجمه ترگمان]Castle از جزیره انسان ناامید نخواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I was disappointed of my hopes.
[ترجمه اسرا ودایع خیری] من از اینکه امیدم را از دست داده بودم ناراحت شدم
|
[ترجمه Marinate] من از امید هایم نا امید شدم
|
[ترجمه رکسانا] من از اینکه امید هایم را از دست داده بودم مایوس شدم
|
[ترجمه یاسمین] من از امید هایم نا امید شدم/از امید هایی که داشتم ناامید شدم.
|
[ترجمه گوگل]از امیدهایم ناامید شدم
[ترجمه ترگمان]از اینکه امیدم را از دست داده بودم ناامید شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Don't be disappointed on the journey of life. There are friends in the world. Seize your chance and value your opportunities. May our friendship be everlasting.
[ترجمه گوگل]در سفر زندگی ناامید نشوید دوستانی در دنیا وجود دارند از شانس خود استفاده کنید و برای فرصت های خود ارزش قائل شوید باشد که دوستی ما جاودانه باشد
[ترجمه ترگمان]از سفر زندگی ناامید نشوید دوستانی در دنیا هستند شانس خود را غنیمت بدانید و به فرصت های خود دست پیدا کنید دوستی ما جاودان خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مایوس (صفت)
chill, disappointed

محزون و مغموم (صفت)
depressed, dejected, disappointed

ناامید (صفت)
disappointed, desperate

ناکام (صفت)
disappointed, unhappy

انگلیسی به انگلیسی

• feeling sad due to unfulfilled expectations
if you are disappointed, you are upset because something has not happened or because something is not as good as you hoped it would be.

پیشنهاد کاربران

مایوس، محزون ومغموم، ناامید، ناکام
Dussapointed
در reach 1 هم اومده.
Sad and without hope
ناامید.
disappointed: نا امید
disappointing:ناامید کننده
disappoint: ناامید کردن
disappointment:ناامیدی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : disappoint
✅️ اسم ( noun ) : disappointment
✅️ صفت ( adjective ) : disappointed / disappointing
✅️ قید ( adverb ) : disappointingly / disappointedly
این کلمه با حروف اضافه in, with, by, at, about به کار میره .
پیشنهاد میکنم برای دیدن فرقشون به این سایتی که لینکشو گذاشتم برید. ( خیلی خوب و کامل توضیح داده )
منابع• https://zabanshenas.com/english/prepositions/prepositions-for-words-d/prepositions-for-disappointed/
لطفا در نظر بگیرید
نا امید کردن با نا امید شدن فرق داره
نا امید کردن/مایوس کردن disappoint است و
نا امید شدن/مایوس شدن am/was/were disappointed است ( با توجه به زمان جمله و در نظر گرفتن فاعل am/was/were به کار میره )
...
[مشاهده متن کامل]

نکته: I was disappointed of sb/sth نداریم. چون حرف اضافه of از نظر گرامری کاملا اشتباهه و با حروف اضافه in, with یا by فقط به کار میره.
1. I was disappointed with/by my result
2. I am disappointed with/by/in you/him/her
ریزنکته املایی این که حرف p دوبار تکرار میشه.

ناامید کننده
Frustratingناامیدکننده
ناامید
مایوس
و معنی
Disappointing میشه ناامید کننده
یعنی مثل این هست که مثلا اسباب بازی یه بچه ای بشکنه و اون ناامید بشه به این میگن ناامید کننده
ولی دقت کنید⛔ ناامید معنی اش با ناامید کننده فرق داره⛔
نا امید
سر افکنده
ناراحت
کسل
مایوس
دل سرد
سر خورده
نا امید

نا امید اگه هم معنی بخام بگم میشه
hopeless

disappointed # hope
کسل
مأیوس
ناامید
دل سرد
دست کشیدن
به انگلیسی میشه
Give up
Stop trying
Sad and with out hope
Feeling ashamed or uncomfortable
سرخورده
نا امید
با توجه به اینکه صفت هست . . . . مایوس شدن نمیشه چون مایوس شدن فعله اما واژه ی ما صفته
make sb hopeless
disappointed means
=
ناراحت
مایوس
نا امید
از دست دادن امید
من از امید هایم نا امید شدم
از سفر زندگی نا مید نشو در دنیا دوستانی هست
شانس خودت رو امتحان کن و بدان که فرصت ها غنیمت است شاید دوستی ما ابدی باشد.
sad and without hope ^
ناراحت و نا امید^
نا امید
مایوس، نا امید
دلسرد ، نا اُمید، مأیوس ، سرخورده
⛔ توجه!! : این واژه verb نیست و . adj هست؛بنابراین دلسرد شدن و مأیوس شدن و. . . نمیشه!!!🚫🚫
نا امید شدن
مایوس شدن
ناامید شدن
ناراحت و نا امید
کوتاهی
ناامید شدن از چیزی
نا امید ودلسردشدن

دلسرد شدن
تو ذوقش خورد
خسته کننده
sad with out hope
ناراضی
Without hope
It's kind of boring
disappointed means sad or tierd

disappointed=تلاش های نامیدانه

ناراحت

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٢)

بپرس