disable

/ˌdɪˈseɪbl̩//dɪsˈeɪbl̩/

معنی: عیب دار کردن، عاجز کردن، ناتوان کردن، از کار انداختن، ناتوان ساختن، زله کردن، فاقد صلاحیت قانونی کردن
معانی دیگر: معلول کردن، ناقص العضو کردن، آکمند کردن

جمله های نمونه

1. The virus will disable your computer.
[ترجمه گوگل]ویروس کامپیوتر شما را غیر فعال می کند
[ترجمه ترگمان]ویروس کامپیوتر شما را غیرفعال می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. One bomb can disable a ship.
[ترجمه گوگل]یک بمب می تواند یک کشتی را از کار بیاندازد
[ترجمه ترگمان]یک بمب می تواند کشتی را از کار بیاندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. These guns will destroy or disable any incoming missile.
[ترجمه گوگل]این اسلحه ها هر موشک ورودی را از بین می برند یا از کار می اندازند
[ترجمه ترگمان]این اسلحه ها ممکنه هر موشک رو از کار بندازن یا از کار بندازن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Disable the alarm system and then enter the building.
[ترجمه گوگل]سیستم دزدگیر را غیرفعال کنید و سپس وارد ساختمان شوید
[ترجمه ترگمان]از کار انداختن سیستم آژیر و سپس وارد ساختمان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Somehow, the robbers were able to disable the gallery's alarm system.
[ترجمه گوگل]سارقان به نوعی توانستند سیستم دزدگیر گالری را غیرفعال کنند
[ترجمه ترگمان]به هر حال، دزدا می تونستن سیستم امنیتی گالری رو از کار بندازن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It is these very services which can disable people, limiting the amount of real choice they have in their lives.
[ترجمه گوگل]همین خدمات هستند که می توانند افراد را از کار بیاندازند و میزان انتخاب واقعی آنها را در زندگی خود محدود کنند
[ترجمه ترگمان]این همان خدماتی است که افراد را غیرفعال می کند و میزان انتخاب واقعی آن ها را محدود می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We must not disable or marginalise them in a society that increasingly seems interested only in the successful.
[ترجمه گوگل]ما نباید آنها را در جامعه ای که به طور فزاینده ای فقط به افراد موفق علاقه مند است، ناتوان یا به حاشیه رانده کنیم
[ترجمه ترگمان]ما نباید آن ها را در جامعه ای که به طور فزاینده ای به موفقیت علاقه مند هستند، غیرفعال یا اخراج کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Why do disable people need medicine?
[ترجمه معصومه امیرزاده] چرا افداد معلول به دارو احتیاج دارند؟
|
[ترجمه گوگل]چرا افراد ناتوان به دارو نیاز دارند؟
[ترجمه ترگمان]چرا آدما دارو لازم دارن؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Car-owners disable their vehicles every time they park.
[ترجمه گوگل]صاحبان خودرو هر بار که پارک می کنند وسایل نقلیه خود را از کار می اندازند
[ترجمه ترگمان]صاحبان خودرو هر بار که پارک می کنند وسایل نقلیه خود را غیرفعال می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Puts a mask over this element to disable user interaction. Requires core. css. This method can only be applied to elem. . .
[ترجمه گوگل]یک ماسک روی این عنصر قرار می دهد تا تعامل کاربر را غیرفعال کند نیاز به هسته دارد css این روش را فقط می توان برای elem اعمال کرد
[ترجمه ترگمان]یک ماسک روی این عنصر می گذارد تا تعامل کاربر را غیرفعال کند نیازمند هسته است css این روش را تنها می توان برای elem ها اعمال کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Job applications from disable workers poured in at a staggering rate.
[ترجمه گوگل]درخواست های شغلی از سوی کارگران ناتوان با سرعت سرسام آوری سرازیر شد
[ترجمه ترگمان]کاربردهای شغلی از غیر فعال کردن کارگران با نرخ سرسام آور کار می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Disable all unused channels such as those named SYSTEM. DEF. * and SYSTEM. AUTO. *, by setting MCAUSER('nobody').
[ترجمه گوگل]تمام کانال های استفاده نشده مانند کانال های با نام SYSTEM را غیرفعال کنید DEF * و سیستم خودکار *، با تنظیم MCAUSER ('nobody')
[ترجمه ترگمان]از کار انداختن همه کانال های استفاده نشده مانند سیستم به نام سیستم def و سیستم اتومبیل *، با تنظیم MCAUSER (هیچ کس)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. These diseases blind, maim, disfigure, debilitate, and disable.
[ترجمه گوگل]این بیماری ها کور، ناقص کننده، بد شکل، ناتوان کننده و ناتوان کننده هستند
[ترجمه ترگمان]این بیماری ها کور، ناقص کردن، تغییر دادن، debilitate کردن و از کار انداختن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We've added a checkbox to enable/disable AutoSave, and also a field to set the timing interval.
[ترجمه گوگل]ما یک چک باکس برای فعال/غیرفعال کردن ذخیره خودکار، و همچنین یک فیلد برای تنظیم فاصله زمانی اضافه کرده‌ایم
[ترجمه ترگمان]ما یک چک باکس را برای فعال کردن \/ از کار انداختن autosave و همچنین یک میدان برای تنظیم فواصل زمانی اضافه کرده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عیب دار کردن (فعل)
debase, blemish, addle, damage, cripple, deform, deteriorate, disable, flaw, disimprove

عاجز کردن (فعل)
annoy, hassle, harass, bay, disable, importune, weaken, make unable

ناتوان کردن (فعل)
invalidate, disable, debilitate, invalid, enervate, gruel

از کار انداختن (فعل)
paralyze, disable, knock up, jade, devitalize, devitalise, petrify

ناتوان ساختن (فعل)
disable, incapacitate

زله کردن (فعل)
disable

فاقد صلاحیت قانونی کردن (فعل)
disable

تخصصی

[کامپیوتر] از کار انداختن ؛ ناتوان ساختن
[بهداشت] معلول

انگلیسی به انگلیسی

• make unable; disqualify; mutilate; deactivate a hardware or software operation (computers)
if something disables you, it injures you physically or mentally and severely affects your life.
if someone disables a piece of equipment or machinery, they cause so much damage to it that it no longer works properly and is unlikely to do so again.
see also disabled.

پیشنهاد کاربران

دقت کنین که تلفظش به صورت زیر هست:
/ˌdɪˈseɪbl̩/
یعنی /دی. سِیبِل/ تلفظ میشه نه /دیزِیبِل/
1 - معلول
2 - جانباز
دوستان بهتره به جای واژه ی "معلول" از افراد ناتوان یا توان یاب استفاده کنیم. این واژه ( معلول ) بار معنایی بسیار بدی رو به خواننده یا شنونده منتقل میکنه. به نظر خودم وقتی از یه نفری این واژه رو میشنوم
...
[مشاهده متن کامل]
این تصور بهم دست میده که یا طرف صحبتم داره با لحن بدی صحبت میکنه یا اون بنده خدایی که ازش صحبت میکنه ناتوانایی به شدت حادی داره و زندگی روزمرش به کل مختل شده. همه که نه ولی بیشترمون با افرادی که این مشکلات رو داشتن مواجه شدیم و دیدیم که این افراد واقعا معلول نیستن ( ذهنی یا قلبی منظورمه ) . پس، بیاین از کلمه معلول استفاده نکینم!

غیر فعال کردن
غیر فعال
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : disable
✅️ اسم ( noun ) : disablement / disability
✅️ صفت ( adjective ) : disabled
✅️ قید ( adverb ) : _
در کامپیوتر به معنی خاموش کردن
یکی از معنی های اصلی این کلمه غیرفعال کردن یا خاموش کردن هستش که مخصوصا
توی علوم کامپیوتر از این معنی به شدت استفاده میشه ولی معنی های معلول کردن و ناتوان کردن خیلی کاربردی نیست.
متوجه اش شدم ممنون ممنون
معنی DISABLED
انجام نشده - ناتوان - نشدنی
معلول کردن
معلول
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس