dimorphic

/daɪˈmɔːrfɪk//daɪˈmɔːfɪk/

دارای دو شکل

جمله های نمونه

1. But man is, in general, sexually dimorphic in ways which do not resemble his ape cousins.
[ترجمه گوگل]اما انسان به طور کلی از نظر جنسی دوشکل است که شبیه پسرعموهای میمون او نیست
[ترجمه ترگمان]اما این مرد، به طور کلی از لحاظ جنسی، از لحاظ جنسی، از لحاظ جنسی، به cousins ape شباهت ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Detailed life-history studies of this highly dimorphic animal reveal that the reproductive success of large males is much higher than small males.
[ترجمه گوگل]مطالعات دقیق تاریخچه زندگی این حیوان بسیار دوشکلی نشان می دهد که موفقیت باروری نرهای بزرگ بسیار بیشتر از نرهای کوچک است
[ترجمه ترگمان]مطالعات درباره تاریخچه زندگی این حیوان بسیار ساده نشان می دهد که موفقیت تولید مثل مردان بزرگ بسیار بیشتر از مردان کوچک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Bateleur Eagles are unusual in having dimorphic plumage, the female displays grey secondary feathers whilst males have entirely black wings.
[ترجمه گوگل]عقاب های Bateleur از نظر داشتن پرهای دوشکل غیر معمول هستند، ماده پرهای ثانویه خاکستری نشان می دهد در حالی که نرها بال های کاملاً سیاه دارند
[ترجمه ترگمان]عقاب ها در داشتن پره ای زینتی غیر معمول هستند، اما زنان پره ای سفید خاکستری را نمایش می دهند در حالی که نرها بال های کاملا سیاه دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The ability of dimorphic transition is one of the most determinants of Candida albicans for its pathogenicity, which is regulated by several signal transduction pathways.
[ترجمه گوگل]توانایی انتقال دو شکلی یکی از تعیین کننده ترین عوامل بیماری زایی کاندیدا آلبیکنس است که توسط چندین مسیر انتقال سیگنال تنظیم می شود
[ترجمه ترگمان]توانایی انتقال dimorphic یکی از عوامل تعیین کننده کاندیدا albicans برای pathogenicity است، که توسط چندین مسیر انتقال سیگنال تنظیم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. NO dimorphic sex chromosomes were observed in either sexof the three species examined.
[ترجمه گوگل]هیچ کروموزوم جنسی دو شکلی در هر دو جنس از سه گونه مورد بررسی مشاهده نشد
[ترجمه ترگمان]هیچ کروموزوم های جنسی dimorphic در هیچ کدام از این سه گونه مورد آزمایش مشاهده نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Swordfish are sexually dimorphic . However, previous assessments of the status of swordfish in the North Pacific Ocean have ignored this.
[ترجمه گوگل]اره ماهی از نظر جنسی دو شکل هستند با این حال، ارزیابی های قبلی از وضعیت اره ماهی در اقیانوس آرام شمالی این موضوع را نادیده گرفته است
[ترجمه ترگمان]Swordfish جنسی dimorphic جنسی هستند با این حال، ارزیابی های پیشین وضعیت اره ماهی در اقیانوس آرام شمالی این موضوع را نادیده گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The dimorphic type has one form with a short style and long stamens and the other with a long style and short stamens.
[ترجمه گوگل]نوع دوشکل دارای یک فرم با سبک کوتاه و برچه بلند و دیگری با سبک بلند و برچه کوتاه است
[ترجمه ترگمان]نوع dimorphic دارای یک شکل با سبک کوتاه و stamens طولانی و دیگری با سبک بلند و stamens کوتاه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Both types of rice embryos have dimorphic cotyledons.
[ترجمه گوگل]هر دو نوع جنین برنج دارای لپه های دو شکل هستند
[ترجمه ترگمان]هر دو نوع جنین های برنج dimorphic cotyledons دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Outcome from cerebral ischemia is sexually dimorphic in many experimental models.
[ترجمه گوگل]پیامد ایسکمی مغزی در بسیاری از مدل‌های تجربی از نظر جنسی دوشکلی است
[ترجمه ترگمان]دستاورد کم خونی موضعی در بسیاری از مدل های تجربی مورد استفاده جنسی قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Penicilliosis Marneffei caused by the dimorphic fungus Penicillium Marneffei is a rare deep mycoses, which has a high mortality.
[ترجمه گوگل]پنی سیلیوز مارنفی ناشی از قارچ دو شکل Penicillium Marneffei یک قارچ نادر عمیق است که مرگ و میر بالایی دارد
[ترجمه ترگمان]Penicilliosis Marneffei ناشی از قارچ dimorphic Penicillium Marneffei یک mycoses عمیق است که مرگ و میر بالایی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Accessory olfactory bulb and vomeronasal organ of root vole is sexually dimorphic.
[ترجمه گوگل]پیاز بویایی جانبی و اندام وومرونازال ول ریشه از نظر جنسی دوشکلی است
[ترجمه ترگمان]حباب بویایی Accessory و عضو vomeronasal ریشه vole از نظر جنسی dimorphic جنسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Based on studies of rice embryo development we confirmed that rice embryo has two dimorphic cotyledons rather than just one cotyledon.
[ترجمه گوگل]بر اساس مطالعات رشد جنین برنج، ما تایید کردیم که جنین برنج دارای دو لپه دو شکل است نه فقط یک لپه
[ترجمه ترگمان]براساس مطالعات توسعه جنین برنج، ما تایید کردیم که جنین برنج به جای یک cotyledon، دو dimorphic دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Compare the physical and behavioral differences of the two species, and discuss how and why the sexually dimorphic characteristics might have evolved.
[ترجمه گوگل]تفاوت‌های فیزیکی و رفتاری این دو گونه را مقایسه کنید و در مورد چگونگی و چرایی ویژگی‌های دوشکلی جنسی بحث کنید
[ترجمه ترگمان]تفاوت های فیزیکی و رفتاری دو گونه را مقایسه کنید و در مورد این که چرا و چرا خصوصیات dimorphic جنسی ممکن است تکامل یافته باشند، بحث و تبادل نظر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Firstly, our results indicated that the monomorphic populations of L. pinceana were originated from adjacent western dimorphic populations.
[ترجمه گوگل]در مرحله اول، نتایج ما نشان داد که جمعیت های تک شکل L pinceana از جمعیت های دو شکل غربی مجاور سرچشمه می گیرند
[ترجمه ترگمان]ابتدا، نتایج ما نشان داد که جمعیت monomorphic L pinceana از جمعیت های dimorphic غربی مجاور سرچشمه گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• having two forms, existing in two different forms

پیشنهاد کاربران

بپرس