doze

/doʊz//dəʊz/

معنی: چرت، چرت زدن
معانی دیگر: چرت زدن (معمولا با: away)، پینگی زدن، به خواب کوتاه یا پراضطراب فرورفتن، نیمه خواب بودن، و سن، خواب کوتاه یا سطحی، پینکی، چرت زدن باoff

جمله های نمونه

1. doze off
(بلا اراده) خواب رفتن،به چرت افتادن

2. She had a little doze after lunch.
[ترجمه نیلوفر] او بعد از ناهار چرت کوتاهی داشت
|
[ترجمه ایمان حجتی] او بعد از ناهار کمی چرت زد
|
[ترجمه گوگل]بعد از ناهار کمی چرت زد
[ترجمه ترگمان]بعد از ناهار چرت می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She settled down for a quiet doze on the sofa.
[ترجمه محمد جواد] او برای یک چرت کوتاه روی مبل نشست.
|
[ترجمه گوگل]او برای چرت زدن آرام روی مبل نشست
[ترجمه ترگمان]آرام آرام روی نیمکت نشست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Hundreds and thousands of books and magazines doze in the library.
[ترجمه گوگل]صدها و هزاران کتاب و مجله در کتابخانه چرت می زنند
[ترجمه ترگمان]صدها و هزارها کتاب و مجله در کتابخانه چرت می زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I had a quick doze on the train.
[ترجمه گوگل]در قطار سریع چرت زدم
[ترجمه ترگمان]من در قطار چرت زدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In one room, young mothers weave while babies doze in their laps.
[ترجمه گوگل]در یک اتاق، مادران جوان در حالی که نوزادان در دامان خود چرت می زنند، بافت می بافند
[ترجمه ترگمان]در یک اتاق، مادران جوان، در حالی که کودکان در دامن خود چرت می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I had a doze on the train.
[ترجمه گوگل]در قطار چرت زدم
[ترجمه ترگمان]روی قطار چرت زدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We couldn't help but doze off during his lecture.
[ترجمه گوگل]ما نتوانستیم در طول سخنرانی او چرت بزنیم
[ترجمه ترگمان]نمی توانستم به او کمک کنم، اما در حین سخنرانی چرت و پرت می گفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He's just having a little doze on the settee.
[ترجمه گوگل]او فقط در حال چرت زدن بر روی صندلی است
[ترجمه ترگمان]فقط داره روی کاناپه چرت میزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Others chose to nap, take a walk or doze by the lobby fireplace.
[ترجمه گوگل]دیگران چرت زدن، قدم زدن یا چرت زدن در کنار شومینه لابی را انتخاب کردند
[ترجمه ترگمان]دیگران تصمیم گرفتند چرت بزنند، پیاده روی کنند یا توسط شومینه لابی چرت بزنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Don't doze over your work.
[ترجمه گوگل]سر کار خود چرت نزنید
[ترجمه ترگمان]روی کارت چرت نزن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I was just beginning to doze off when the telephone rang.
[ترجمه گوگل]تازه داشتم چرت می زدم که تلفن زنگ خورد
[ترجمه ترگمان]تازه داشتم چرت می زدم که تلفن زنگ زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Fagg and Blenkinsop gossip and doze, sometimes joined by Fishbane, and the occasional non-resident looks in for afternoon tea.
[ترجمه گوگل]فاگ و بلنکینسوپ غیبت می‌کنند و چرت می‌زنند، که گاهی فیش‌بِن هم به آنها می‌پیوندد، و گهگاه افراد غیرمقیم هم به دنبال چای بعد از ظهر می‌گردند
[ترجمه ترگمان]Fagg و Blenkinsop خواب آلود و خواب آلود، گاهی با Fishbane به هم متصل می شوند، و گاهی اوقات غیر ساکن برای صرف چای بعد از ظهر به آن ها نگاه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Dauntless himself was fighting an urge to doze.
[ترجمه گوگل]خود دانتلس با میل به چرت زدن مبارزه می کرد
[ترجمه ترگمان]خود نیز با میل به چرت زدن مبارزه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چرت (اسم)
snooze, nap, doze, slumber

چرت زدن (فعل)
caulk, catnap, snooze, nap, doze, slumber, dawdle, drowse

تخصصی

[کاراته] دوزو - خواهش کردن . بفرمائید

انگلیسی به انگلیسی

• light sleep, nap, snooze
sleep lightly, nap
when you doze, you sleep lightly or for a short period.
if you doze off, you fall into a light sleep.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : doze
✅️ اسم ( noun ) : doziness / doze
✅️ صفت ( adjective ) : dozy
✅️ قید ( adverb ) : dozily
چرت یا خواب کوتاه

بپرس